توافقنامه سه جانبه آتشبس در قره باغ که در 10 نوامبر 2020 به امضاء رهبران سه کشور ارمنستان، جمهوری آذربایجان و فدراسیون روسیه رسید، با دو واکنش متفاوت از سوی دولت آذربایجان و احزاب و جریانهای سیاسی مخالف از هر دو جریان اسلام گرا (دینی) و ملی گرا (لائیک) مواجه شده است. در روایت رسمی جمهوری آذربایجان، بازگشت مناطق فضولی، جبرائیل ، زنگیلان و قبادلی در جریان جنگ شش هفته ای اخیر در منطقه ناگورنو- قره باغ و بازگشت مناطق آغدام، لاچین و کلبجر از طریق توافقنامه آتشبس 10 نوامبر 2020 به عنوان «پیروزی بزرگ» یاد شده است، روز 10 نوامبر به عنوان «روز پیروزی» در تقویم رسمی این کشور ثبت شده است و در 10 دسامبر نیز رژه پیروزی در میدان آزادلیق باکو با حضور رجب طیب اردوغان و یگانهای ی از ارتش ترکیه برگزار شد.
در همین راستا، پیروزی نظامی و سیاسی جمهوری آذربایجان به منزله «پایان سه دهه اشغال سرزمینهای جمهوری آذربایجان از سوی ارمنستان» و «احیای حاکمیت و تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان» تعریف شده است و دولت این کشور نیز طرحهای گسترده ای برای مین روبی، جاده سازی، ساخت مسکن و توسعه اقتصادی و بازگشت مهاجران و آورگان و مهاجران جنگی به مناطق آزاد شده را در دستور کار قرار داده است. اما در نقطه مقابل این روایت رسمی، انتقادهای متعددی نیز از سوی هر دو جریان اسلام گرا (دینی) و ملی گرا (لائیک) مخالف و منتقد دولت الهام علیاف در رابطه با نامناسب بودن زمان پذیرش آتش بس، مفاد موافقتنامه آتشبس و نیز پیامدهای بلند مدت آن برای منافع و امنیت ملی جمهوری آذربایجان مطرح شده است.
«انتقاد از توقف جنگ در زمان نامناسب و عدم پیشروی بیشتر ارتش آذربایجان و آزادسازی همه مناطق قره باغ کوهستانی»، «توقف جنگ پس از تصرف شوشا در 11 کیلومتری خان کندی مرکز قره باغ»، «پذیرش استقرار نیروهای نظامی صلح بان روسی برای نظارت بر آتشبس و کریدور ارتباطی لاچین که نقض استقلال و حاکمیت ملی جمهوری آذربایجان است»، «موافقت با حضور نیروهای نظامی روسی در قره باغ که میتواند مقدمه استقلال و شناسایی بین المللی این منطقه (به تعبیر ارامنه جمهوری آرتساخ) در آینده باشد یا زمینه وضعیت حقوقی دوفاکتو وابسته به روسیه مشابه آبخازیا و اوستیای جنوبی را ایجاد کند» و «انتقاد از سکوت توافقنامه درباره وضعیت حقوقی قره باغ یا حتی نحوه بررسی این مساله و در نتیجه نامشخص بودن دورنمای حقوقی و سیاسی وضعیت منطقه قره باغ» محورهای اصلی مخالفتها و انتقادات برخی از جریانات سیاسی و دینی در جمهوری آذربایجان را تشکیل میدهد. از دیگر نکات شایان توجه نیز تقابل آشکار دولت الهام علیاف و جبهه خلق آذربایجان است که از زمان تجمع اعتراضی طرفداران جبهه خلق در مقابل پارلمان آذربایجان در جریان جنگ چهار روزه جولای 2020 تا انعقاد توافقنامه سه جانبه آتشبس در قره باغ در 10 نوامبر 2020 ادامه یافته است. این امر به روشنی گویای تقابل دو جناح سیاسی حزب حاکم «آذربایجان نوین» با «جبهه خلق آذربایجان» به عنوان وارثان سیاسی و فکری ابوالفضل ایلچی بیگ (دومین رئیس جمهور آذربایجان در ابتدای دهه 1990) در صحنه سیاسی جمهوری آذربایجان پس از جنگهای اخیر قره باغ است. با عنایت به نکات و ملاحظات یاد شده، در این یادداشت تحلیلی کوشش میشود با استناد به مواضع و دیدگاههای رهبران احزاب سیاسی و نیز کارشناسان منتقد در جمهوری آذربایجان، درک بهتری از مخالفتهای داخلی در این کشور با توافقنامه آتشبس قره باغ حاصل شود تا به موازات مخالفتهای داخلی در ارمنستان که در یادداشت تحلیلی بعدی به آن پرداخته خواهد شد، ابعاد و زوایای تحولات اخیر در مناقشه دیرپای ناگورنو- قره باغ به صورت جامع تر و نظام مندی تری روشن و تبیین شود.
جنگ اخیر در منطقه ناگورنو- قره باغ که از 27 سپتامبر تا 10 نوامبر 2020 ادامه یافت، فراگیرترین و طولانی ترین مورد نقض آتشبس موافقتنامه سال 1994 در بیشکک قرقیزستان بود که طی آن 5 مرکز شهر، 4 بخش و 286 روستا به تصرف ارتش آذربایجان درآمد و پس از ناکامی بزرگ نظامی جمهوری آذربایجان در ابتدای دهه 1990 باکو توانست پس از سه دهه در عرصه نظامی ورق را به سوی خود برگرداند. در ادامه این پیروزی و برتری نظامی که دست بالا را در مذاکرات به باکو داد، توافقنامه سه جانبه آتشبس در قره باغ که در 10 نوامبر 2020 به امضاء رهبران سه کشور ارمنستان، جمهوری آذربایجان و فدراسیون روسیه رسید که امضای این توافقنامه آن چنان برای نیکول پاشینیان سنگین و سخت بود که در تصاویر تلویزیونی تنها صحنه امضاء ولادمیر پوتین و الهام علیاف نمایش داده شد و علاوه بر آن آرمن سارگسیان (رئیس جمهور) و پارلمان ارمنستان نیز از مفاد و امضاء آن بی اطلاع بودند. به موجب این موافقتنامه، مناطق کلبجر، لاچین و آغدم نیز که از طریق نظامی به تصرف نظامی درنیامده بود به حاکمیت جمهوری آذربایجان بازگشت و بدین ترتیب تمامی هفت شهر پیرامونی قره باغ پس از سه دهه از کنترل ارامنه خارج شد. همچنین باکو توانست در یک امتیاز استراتژیک، حق دسترسی زمینی به جمهوری خودمختار نخجوان را از طریق یک کریدور ارتباطی با عبور از خاک ارمنستان بدست آورد و پس از سه دهه به وضعیت برونگان این منطقه نیز خاتمه دهد. بدین ترتیب، پس از توافقنامه آتشبس بیشکک قرقیزستان در سال 1994 که به مدت بیش از دو دهه بر منطقه قره باغ حاکم بود و در موارد متعددی به صورت محدود نیز نقض شد، توافقنامه سه جانبه آتشبس در قره باغ که در 10 نوامبر 2020 به امضاء رسید، تحولی جدید در شرایط سیاسی، حقوقی و نظامی منطقه مورد مناقشه قره باغ ایجاد کرد، چهره جدیدی به این مناقشه دیرپای قومی- سرزمینی بخشید و به تبع آن، واکنشهای متفاوتی را نیز در داخل جمهوری آذربایجان و ارمنستان و نیز در سطح کشورهای منطقه به دنبال داشت.
در جمهوری آذربایجان پیروزی نظامی و سیاسی این کشور موجب شد پس از سه دهه ناکامی و مذاکرات فرسایشی و بدون نتیجه گروه مینسک، مردم جمهوری آذربایجان به خیابانها بیایند و پیروزی آزادسازی مناطق تحت کنترل ارامنه را جشن بگیرند. الهام علیاف از موافقتنامه آتشبس 10 نوامبر 2020 به عنوان «دستاوردی بزرگ» یاد کرد، روز 10 نوامبر (روز امضای موافقتنامه آتشبس) به عنوان «روز پیروزی» در تقویم رسمی این کشور به ثبت رسید و در 10 دسامبر 2020 نیز «رژه پیروزی» نیروهای مسلح آذربایجان در میدان آزادلیق باکو با حضور رجب طیب اردوغان و یگانهایی از ارتش ترکیه برگزار شد. علیاف در تشریح دلایل پذیرش این موافقتنامه از سوی پاشینیان نیز اعلام نمود که «این توافقنامه به معنای شکست ارمنستان است و پاشینیان نه با خواست و میل خود، بلکه بهدلیل مشت آهنین آذربایجان، این توافق را امضا کرده است. و آزادسازی نزدیک به 300 منطقه مسکونی از 27 سپتامبر تاکنون، کمر ارتش ارمنستان را شکست».[1]
پیروزی سیاسی و نظامی اخیر از این جهت برای دولت الهام علیاف حائز اهمیت بود که خاندان علیاف طی سه دهه گذشته همواره زیر فشار و انتقاد شدید افکار عمومی و جریانهای مختلف سیاسی این کشور قرار داشتند. بخش عمده انتقاد و فشارها نیز متوجه این نکته بود که دولت آذربایجان با وجود میلیاردها دلار خرید تسلیحاتی و هزینههای سنگین برای توسعه ارتش و نیروهای نظامی، از باز پسگیری و آزادسازی مناطق اشغالی ناتوان است. وجود هزاران آواره و مهاجر جنگی از جنگ ابتدای دهه 1990 در قره باغ که دولت آذربایجان تعداد آنها را بیش از 700 هزار نفر تخمین میزند نیز از دیگر مشکلات و چالشهای دولت آذربایجان در سه دهه گذشته به شمار میرفت. لذا جنگ شش هفتهای اخیر که به بازگشت هفت منطقه پیرامونی قره باغ به حاکمیت جمهوری آذربایجان منجر شد، توانست الهام علیاف را تا حد بسیار زیادی از زیر بار سنگین فشارهای افکار عمومی خارج کند و مشروعیت و مقبولیت بیشتری در داخل کشور به دولت او بدهد که در استمرار حضور علیاف در راس قدرت سیاسی بسیار تاثیرگذار و تعیین کننده است.
دولت آذربایجان طرحهای گستردهای را برای بازسازی مناطق آزاد شده اعلام کرده است و از کشورهای مختلف نیز برای مشارکت و سرمایهگذاری در هفت منطقه پیرامونی قره باغ دعوت کرده است. برخی فعالیتهای جاده سازی از جمله احداث جاده ای به طول 29 کیلومتر بین سد سوقووشان و شهر ترتر آغاز شده است و «احد عروج»، رئیس مرکز تحقیقات اجتماعی جمهوری آذربایجان نیز در نشست خبری «بازگشت بزرگ به قره باغ» به طرحهای مختلفی برای قره باغ اشاره کرده است.[2] اما واقعیت آن است که با توجه به وجود گسترده میادین مین در مناطق آزاد شده، نابودی کامل زیرساختها، ویرانی و سوزاندن تعمدی خانهها و مزارع توسط ارامنه به هنگام تخلیه شهرها و روستاها و نبود راههای مواصلاتی، کار بازگشت و اسکان مهاجرین و آورگان جنگی به این مناطق حداقل 3 تا 5 سال به طول میانجامد. در همین راستا، برخی اخبار نیز گویای آن است که جمهوری آذربایجان برای دسترسی به شهر شوشا با مشکل مواجه شده است. چرا که در شرایط کنونی، جمهوری آذربایجان حتی یک مسیر ورودی به شهر شوشا را کنترل نمی کند و لذا باکو از مرکز صلح بانی روسیه در قره باغ درخواست کرده است که یک دهلیز ارتباطی از جمهوری آذربایجان به شوشا را برای این کشور تامین کند. هم اکنون این امکان وجود ندارد که در یک مسیر عادی و سوار بر خودرو از جمهوری آذربایجان به شهر شوشا رفت. تنها راه موجود، مسیری از هادروت است که به “تنگه جهنم” معروف است و نیروهای ویژه ارتش جمهوری آذربایجان برای تصرف شوشا نیز از این مسیر آمدهاند. اما، در این تنگه حتی یک جاده خاکی نیز وجود ندارد. به همین علت، هنوز خبرنگاران نتوانسته اند حتی یک گزارش از اوضاع شوشا تهیه کنند و هر آنچه بوده، تصاویر و گزارشهای مرتبط با نیروهای نظامی است. به همین دلیل، جمهوری آذربایجان قصد دارد در آینده از طریق گردنههای “تنگه جهنم” جاده ای به شوشا بسازد. مواردی از این دست نشان میدهد حتی با برتری نظامی جمهوری آذربایجان، در عمل مشکلات جدی برای عملیاتی ساختن همه طرحها از جمله دسترسی مستقیم و آسان به شهر استراتژیک شوشی وجود دارد، به ویژه آن که در مواردی مانند ایجاد یک دهلیز ارتباطی جدید به شهر شوشا نیاز به هماهنگی و مجوز نیروهای حافظ صلح روسی نیز وجود دارد و این گونه نیست که باکو بتواند به صورت مستقل در این زمینه تصمیم گیری کند.
با وجود مشکلات یاد شده، روایت رسمی و دولتی در جمهوری آذربایجان گویای یک پیروزی و برتری مطلق سیاسی و نظامی، پایان اشغال خاک جمهوری آذربایجان پس از سه دهه و احیای حاکمیت و تمامیت ارضی این کشور است. اما در روی دیگر سکه، به جز حزب حاکم «آذربایجان نوین» و چند حزب سیاسی همسو با دولت الهام علیاف که توافقنامه آتشبس را پیروزی قلمداد کرده اند، بخش مهمی از احزاب و جریانهای سیاسی جمهوری آذربایجان از زویای مختلف به انتقاد از این موافقتنامه پرداخته اند که در این یادداشت تحلیلی به برخی از مهم ترین موارد آن اشاره میشود.
نخستین و مهم ترین انتقادی که متوجه دولت آذربایجان پس از امضای موافقتنامه آتشبس 10 نوامبر 2020 شد، «توقف جنگ در اوج پیشروی نظامی به ویژه پس از تصرف شوشا در 11 کیلومتری خان کندی مرکز قره باغ و در نهایت آزادسازی همه مناطق قره باغ کوهستانی» بود. این انتقاد از این جهت مطرح شده است که برای بخش مهمی از افکار عمومی، کارشناسان و فعالان سیاسی جمهوری آذربایجان این پرسش مطرح شده است که چرا با وجود ضعف شدید نظامی ارامنه و خروج هزاران نفر از ارامنه از استپاناکرت (خان کندی)، ارتش آذربایجان کار را به اصطلاح تمام نکرد و با تصرف استپاناکرت عملاً به موجودیت جمهوری آرتساخ پایان نداد؟ در این زمینه، توفیق یعقوبلو از رهبران حزب مساوات و عضو شورای ملی- یکی از ائتلافهای مخالف دولت جمهوری آذربایجان- معتقد است:
«در مقطع تعیین جنگ نباید این آتشبس پذیرفته میشد و باید ارتش جمهوری آذربایجان خان کندی را در اختیار میگرفت تا تمامیت ارضی و حق حاکمیت جمهوری آذربایجان به طور کامل احیاء میشد.»[3]
زرتشت علیزاده، تحلیلگر مسائل سیاسی جمهوری آذربایجان نیز انتقاد خود را متوجه عدم پیشروی بیشتر ارتش آذربایجان و آزادسازی همه مناطق قره باغ کوهستانی و نیز توقف جنگ پس از تصرف شوشا میکند و معتقد است:
«اگر روند جنگ قره باغ به همان صورت پیش میرفت، طی دو سه روز خان کندی، مرکز قره باغ هم به کنترل جمهوری آذربایجان در میآمد. اما روسیه نمی توانست اجازه بدهد مساله قره باغ که امکان کنترل منطقه قفقاز جنوبی را برای مسکو فراهم میکند، به زودی به پایان خود برسد. به همین خاطر، روسیه جمهوری آذربایجان را تهدید و جنگ را متوقف کرد و توافق آتشبس را به امضای آذربایجان رساند.»[4]
به باور منتقدین دولت آذربایجان موارد و توقف جنگ پس از تصرف شوشا تنها تحت فشار فدراسیون روسیه صورت نگرفته است و اهداف سیاسی الهام علیاف نیز در آن دخیل بوده است. در بند 5 اصل 101 قانون اساسی جمهوری آذربایجان آمده است که «در شرایط جنگ و اجرای عملیات جنگی در صورتی که انتخابات ریاست جمهوری آذربایجان ممکن نباشد، صلحیت مدت ریاست جمهوری آذربایجان تا پایان عملیات جنگی ادامه مییاید. تصمیم گرفتن در این باره بر اساس مراجعت ارگانهای دولتی از طرف دادگاه قانون اساسی جمهوری آذربایجان پذیرفته میشود». لذا مخالفان الهام علی اف، توقف جنگ پس از تصرف شوشا و عدم ادامه آن در منطقه قره باغ و به تعبیری «حل ناتمام مناقشه قره باغ» را به منزله بازگذاشتن پرونده این مناقشه با هدف بهره برداریهای سیاسی و تداوم قدرت رئیس جمهور آذربایجان در آینده (در صورت وقوع جنگ و درگیری مجدد در قره باغ) ارزیابی میکنند. در واقع از دیدگاه منتقدین و مخالفان، الهام علیاف از یک سو با آزادسازی نظامی و سیاسی هفت منطقه پیرامون قره باغ توانسته است جایگاه و مقبولیت سیاسی خود را در جامعه آذربایجان تا حد بسیار زیادی افزایش بدهد و از سویی دیگر با بازگذاشتن پرونده قره باغ کوهستانی میتواند در آینده اهداف و برنامههای سیاسی مورد نظر خود را دنبال کند. حملات و انتقادات مداوم الهام علیاف به مخالفان و منتقدان به ویژه جبهه خلق پس از موافقتنامه اخیر آتشبس نیز به این تصور و باور منتقدین و مخالفان دامن زده است.
دومین انتقاد مهم مخالفان نیز متوجه «وضعیت حقوقی منطقه قره باغ» است که در این زمینه، از سکوت توافقنامه درباره وضعیت حقوقی قره باغ یا حتی نحوه بررسی این مساله و در نتیجه نامشخص بودن دورنمای حقوقی و سیاسی وضعیت این منطقه در آینده انتقاد شده است. این در حالی است که دولت آذربایجان عدم اشاره به وضعیت قره باغ در موافقتنامه آتشبس 10 نوامبر 2020 را به منزله یک دستاورد و برتری برای باکو در مقابل ارمنستان میداند. اظهارات الهام علیاف پس از انعقاد این موافقتنامه به روشنی گویای این امر است:
«شاید متوجه شده باشید که در این بیانیه حتی یک کلمه هم درباره وضعیت قرهباغ وجود ندارد. پس درخواستهای طرف ارمنستانی کجاست که قرهباغ باید استقلال پیدا کند؟ وقتی من به آنها پیشنهاد خودمختاری دادم، آنها موافقت نکردند، گفتند نه، قرهباغ یک “کشور مستقل” است. شما گفتید چندین سال است که آ نها به عنوان یک “کشور مستقل” زندگی میکنند و باید از آذربایجان استقلال کسب کنند. حتی یک کلمه هم در آن نیست، پاشینیان! چه اتفاقی رخ داده است؟ پاشینیان چه شده است؟ این احتمالا برای چندین سال موضوع بحث باقی میماند. پاشینیان چه اتفاقی رخ داده است؟ شما قصد دارید مسیری را به سمت جبرئیل باز کنید. اما کجاست این وضعیت و موقعیت؟ این وضعیت به جهنم رفته، شکست خورده، تکه تکه شده، نیست و نخواهد بود. تا وقتی که من رئیسجمهورم، هیچ وضعیتی در کار نخواهد بود. بنابراین، این سند اهمیت بسیار فوقالعادهای دارد. اطمینان دارم که مردمان آذربایجان توجه ویژهای به این سند میکنند، جزئیات آن را میخوانند، با توجه زیاد و بعد میفهمند که چه پیروزی سیاسی بزرگی نصیب ما شده است».[5]
اما در مقابل، جناحهای مخالف و منتقد دولت آذربایجان نظر دیگری دارند و معتقد هستند عدم اشاره به وضعیت حقوقی قره باغ در توافقنامه آتشبس و نیز حضور نیروهای صلح روسی در این منطقه در درازمدت به نفع باکو نخواهد بود و مجموع این شرایط دو وضعیت را میتواند به دنبال داشته باشد. نخست این روند یعنی عدم اشاره به وضعیت حقوقی قره باغ در توافقنامه آتشبس و نیز حضور نیروهای صلح روسی در این منطقهم مقدمه استقلال منطقه قره باغ در آینده باشد؛ به ویژه آن که ارمنستان و جامعه دیاسپورای ارمنی پس از جنگ اخیر بر شدت تلاشهای شان بر شناسایی بین المللی قره باغ یا به تعبیر آنها جمهوری آرتساخ افزوده اند. دومین وضعیت ممکن نیز احتمال ضمیمه شدن این منطقه به خاک روسیه به صورت برونگان (مشابه منطقه کالینینگراد خارج از خاک روسیه در اروپا) و یا ایجاد وضعیتی دو فاکتو مشابه آبخازیا، اوستیای نوبی و حتی کوزوو است. لذا به باور برخی از این جناحهای سیاسی و نیز کارشناسان سیاسی، جمهوری آذربایجان با توافقنامه آتشبس 10 نوامبر 2020، جمهوری آذربایجان شانس و فرصت هرگونه اقدام نظامی برای بازپس گیری قره باغ کوهستانی را با پذیرش استقرار نیروهای نظامی روسیه در خطوط تماس برای حفاظت از امنیت ارامنه قره باغ، برای همیشه از دست داده است و دیگر امیدی به بازپس گیری قره باغ کوهستانی نه از طریق گفتگوهای سیاسی و نه از طریق اقدام نظامی باقی نمانده است. توفیق یعقوبلو از رهبران حزب مساوات و عضو شورای ملی- یکی از ائتلافهای مخالف دولت جمهوری آذربایجان- در این رابطه معتقد است:
«امضای توافق آتشبس در شرایطی که جمهوری آذربایجان میتوانست حاکمیت خود را بر قره باغ احیاء کند، نشان داد که این کشور استقلال واقعی ندارد. در دوره جدید، ارامنه برای به رسمیت شناساندن قره باغ کوهستانی بخت زیادی خواهند داشت و تلاش بیشتری خواهند کرد. آتشبس این فرصت را برای ارامنه ایجاد کرده است که برای شناساندن قراباغ کوهستانی سعی بیشتری بکنند و این برای جمهوری آذربایجان خطرناک است. کافی است که فرانسه و روسیه قره اغ کوهستانی را به رسمیت بشناسند که به دنبالش به طور خودکار ارمنستان نیز این کار را خواهد کرد. در آن زمان، تاکید جمهوری آذربایجان بر این که تعداد کمی از کشورها قره باغ کوهستانی را به رسمیت شناخته اند و ایراداتی از این قبیل، فایده ای نخواهد داشت و مساله ای مثل کوزوو ایجاد خواهد شد. هر قدر هم در حرف گفته شود که جمهوری آذربایجان سیاست مستقلی دارد و تابع هیچ کس نیست و به دستور هیچ کس عمل نمی کند، در عمل منظره دیگری پس از آتشبس قرباغ نمایان شده است.»[6]
علی کریم لی، رئیس حزب جبهه خلق اذربایجان و یکی از منتقدین و مخالفین جدی الهام علیاف نیز این گونه به انتقاد از مسکوت و مبهم بودن وضعیت حقوقی قره باغ در موافقتنامه آتشبس 10 نوامبر 2020 میپردازد:
«مسکوت ماندن وضعیت حقوقی قره باغ کوهستانی در توافق آتشبس امضاء شده در مسکو در دهم نوامبر نیز مساله ای را حل نمی کند. قبل از این نیز وضعیت حقوقی این منطقه مشخص نشده بود، اکنون هم مشخص نیست و با امضای توافق آتش بس، این مساله برای نسلهای آینده جمهوری آذربایجان باقی ماند و با استقرار نیروهای ارتش روسیه در منطقه، وضعیت بسیار دشوارتر نیز شد. در حدود 30 سال پیش نیز اداره قره باغ کوهستانی بطور مستقیم به مسکو واگذار شده بود و اکنون پس از 30 سال ما به همان وضعیت بازگشتیم و اداره قره باغ کوهستانی از دست ارمنستان به دست روسیه افتاد.»[7]
در این بین، مواضع فدراسیون روسیه نیز در رابطه با آینده وضعیت حقوقی منطقه قره باغ بسیار شایان توجه است؛ چرا که با مواضع رسمی و اعلامی دولت آذربایجان به ویژه تاکید الهام علیاف بر «غیرممکن بودن گفتگو درباره وضعیت حقوقی قره باغ در زمان حاکمیت وی» در تعارض است. در این زمینه میتوان به طور مشخص به اظهارات سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه اشاره کرد که در آن این گونه به آینده وضعیت حقوقی قره باغ اشاره میکند:
«گفتگوها درباره وضعیت حقوقی قره باغ کوهستانی پس از مشخص شدن ترکیب جمعیتی و دینی و قومی این منطقه شروع خواهد شد. وضعیت حقوقی قره باغ کوهستانی با اتکاء به تصمیمات مربوط به ترکیب دینی و قومی این منطقه معین خواهد شد. با توجه به اینکه کدام گامها باید برای برپایی رضایت قومی – مذهبی در قره باغ کوهستانی برداشته شود، وضعیت حقوقی معین خواهد شد. وضعیت حقوقی قره باغ کوهستانی پس از مشخص شدن دقیق حقوق ساکنان این منطقه از تمامی طبقات معین خواهد شد. با توجه به گامهای ی که در دوره فروپاشی شوروی، تا زمان شروع جنگ قره باغ ، برای برپایی رضایت قومی-دینی مجبور به برداشتن آنها شدیم، از معین کردن رژیم حقوقی سخن میگوییم. وضعیت حقوقی فقط پس از آن معین میشود که حقوقی که به ساکنان و کسانی که حق بازگشت به قره باغ کوهستانی را دارند و نیز کسانی که همواره زندگی در این منطقه را ادامه دادند، اعطاء میشود، مشخص شود.»[8]
اما سومین انتقاد مهم جریانهای سیاسی مخالف دولت آذربایجان متوجه «استقرار نیروهای حافظ صلح روسی در منطقه قره باغ» است که در بندهای 3، 4، 5 و 6 موافقتنامه آتشبس قره باغ به آن اشاره شده است.[9] از دیدگاه مخالفان و منتقدان، پذیرش حضور نیروهای روسی به معنی نقض حاکمیت ملی جمهوری آذربایجان و نقض استقلال این کشور است. آخرین حضور نظامیان یا بهتر بگوییم کارشناسان نظامی روسی نیز مربوط به فعالیت آنها در پایگاه راداری گاباله (قبله) بود که با توجه به مخالفت دولت آذربایجان و عدم تمدید فعالیت آن، این کارشناسان خاک جمهوری آذربایجان را ترک کردند. از آن مقطع جمهوری آذربایجان همواره بر این موضوع تاکید میکرد که این کشور تنها کشور منطقه قفقاز است که در خاک آن نه هیچ پایگاه نظامی خارجی و نیز نیروی نظامی بیگانه وجود ندارد. با چنین عقبه ای است که استقرار نیروهای حافظ صلح روسی در منطقه قره باغ با واکنشها و انتقادات زیادی در جمهوری آذربایجان مواجه شده است و کارشناسان مخالف دولت آذربایجان و صفحات شبکههای اجتماعی از این نیروها با عنوان «نیروی به اصطلاح حافظ صلح» یا حتی «ارتش اشغالگر» نام میبردند و در این زمینه، عریف یونس اف از منتقدین دولت آذربایجان که همراه همسر خود لیلا یونس اف چند سالی است که به هلند پناهنده شده است، این گونه به انتقاد از حضور صلح بانان روسی در منطقه قره باغ میپردازد:
«خبر مربوط به صلحبانان روسی واقعا شوکهکننده بود. ما در کشور سالها برای رهایی از نفوذ و حضور روسیه مبارزه کردهایم. روسیه همه این سالها برای بازگشت تلاش کرده است. روسیه مسأله اعزام سربازان خود به عنوان نیروهای حافظ صلح در منطقه را بیش از یک بار مطرح کرده. اما نظر مردم در این باره همیشه منفی بوده است، درست همان طور که با سایر پروژههای مسکو از جمله سازمان پیمان امنیت جمعی یا اتحادیه اقتصادی اوراسیا مخالف بودهاند. در حالی که مردم عادی در جمهوری آذربایجان هنوز به خاطر پیروزی در جنگ غرق در شادی هستند، این مخالفان بودهاند که نسبت به استقرار نیروهای روس در منطقه ابراز نگرانی کردهاند. اما سال آینده وقتی مذاکرات در رابطه با وضعیت قرهباع در چارچوب گروه مینسک آغاز شود، مردم نارضایتی خود را بیان میکنند. و الهام علیاف هم سرکوب مخالفان سیاستهای خود را به شکلی گسترده آغاز خواهد کرد».[10]
توفیق یعقوبلو از رهبران حزب مساوات و عضو شورای ملی- یکی از ائتلافهای مخالف دولت جمهوری آذربایجان- در انتقاد از سیاستهای روسیه در قبال قره باغ پس از توافقنامه آتشبس 10 نوامبر 2020 معتقد است:
«در ظاهر گفته میشود که روسیه به حق حاکمیت جمهوری آذربایجان احترام میگذارد. اما، اگر چنین است و در قوانین رسمی جمهوری آذربایجان نیز شهری با نام استپاناکرت وجود ندارد و آن شهر خان کندی نام دارد، پس چرا مقامات روسیه از جمله شویگو، وزیر دفاع و پوتین ، رییس جمهوری روسیه در سخنانش، از استپاناکرت و شوشی صحبت میکنند. این نشان میدهد که روسیه با زبان ارامنه سخن میگوید. در این رابطه میتوان به به امضای فرمان ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه مبنی بر بازسازی زیرساختهای غیرنظامی در قره باغ کوهستانی و تاسیس مرکز هماهنگی بازگشت آوارگان به قراباغ کوهستانی اشاره کرد. اگر روسیه فقط برای ماموریت صلح بانی در این منطقه مستقر شده است، روسیه چه کار دارد به بازسازی زیرساختهای غیرنظامی و کمک به آوارگان قره باغ کوهستانی؟ روسیه این منطقه را مثل اراضی خود میداند. اگر این طور نیست، بازسازی زیرساختهای غیرنظامی چه ربطی به روسیه دارد؟ مشخص است که روسیه این اراضی را با پیش شرط در اختیار گرفته است. بدون احیای حاکمیت جمهوری آذربایجان بر قره باغ کوهستانی، ما تازه به وضعیت 30 سال قبل بازگشته ایم. در سی سال قبل که مساله جدایی خواهی ارامنه قره باغ از جمهوری آذربایجان مطرح شد و ما آن را نپذیرفتیم و این مناقشه روی داد، حتی خوجالی هم در اختیار جمهوری آذربایجان بود. اکنون ارامنه شوشا و ها دروت را از دست داده اند، اما مابقی قره باغ کوهستانی و خوجالی هم در اختیار آنها ست. اگر این اراضی بازگردانده نشود، ما بازنده خواهیم بود. زیرا، قبل از جنگ هم اگر استقرار نیروهای نظامی روسیه را در منطقه میپذیرفتیم، حتی بدون جنگ و خون ریزی و کشته شدن جوانانمان، میتوانستیم این اراضی را بگیریم. زیرا، روسیه در طرح لاوروف بازپس دادن شهرستانهای اطراف قراباغ را پیشنهاد کرده بود.»[11]
شبکههای اینترنتی متعلق به مخالفان دولت الهام علیاف نیز که طی در زمان جنگ اخیر قره باغ به حمایت از سیاست جنگی دولت پرداخته بودند، خط رسانه ای و تبلیغاتی خود را عوض کردند و به انتقاد از توافق نامه آتشبس با ارمنستان پرداخته اند که در کانون انتقادات آنها ، مخالفت با حضور و استقرار نیروهای نظامی و حافظ صلح روسی در منطقه قره باغ قرار دارد. به عنوان مثال، در شبکه اینترنتی «آزاد سوز»، تورال صادق لی در انتقاد از این موافقنامه اظهار داشت که «تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان تامین نشد و در آینده نیز با استقرار نیروهای روسیه تحت عنوان صلح بان برای حفاظت از ارامنه قراباغ کوهستانی، جمهوری آذربایجان نخواهد توانست با به کارگیری نیروی نظامی تمامیت ارضی خود را تامین کند»[12]. در کانال اینترنتی «میدان تی وی» نیز آذر قاسم لی اظهار داشت که «بندهای این توافقنامه به زیان جمهوری آذربایجان است؛ این توافق نامه فقط حضور نظامی روسیه در جمهوری آذربایجان را که در اوایل استقلال خاتمه داده شده بود، مجددا احیاء میکند».[13] حاج ایلقار ابراهیم اوغلو، رهبر «جمعیت دینی جمعه» نیز در انتقاد از موافقتنامه آتشبس در قره باغ اظهار داشت که «پس از 44 روز خوشحالی بخاطر پیروزیها و آزادسازی اراضی اشغالی، اکنون بخاطر استقرار نیروهای خارجی در کشور ناراحتیم. سرنوشت خوجالی و خان کندی و سایر اراضی وطن چه خواهد شد؟ ارامنه با چه وضعیت در قراباغ میمانند؟»[14] در کانال اینترنتی «ساعت آذربایجان» ناطق عدیل اف به صورت مفصل تری این گونه به انتقاد از موافقتنامه آتشبس در قره باغ میپردازد:
«قره باغ کوهستانی تا قبل از مناقشه دارای پنج رایون بوده است؛ آق دره، عسگران، خواجه وند، شوشا وها دروت. اکنون ما چه بخشهای ی از این پنج رایون را بازگردانده ایم. ما فقط شهر شوشا را آزاد کرده ایم و مابقی اراضی را آزاد نکرده ایم. از اول هم دعوا بر سر همین اراضی شروع شده بود و اکنون این اراضی به جمهوری آذربایجان بازپس داده نشده اند. اگر ارتش روسیه 1600 نیروی نظامی را در این مناطق مستقر میکند، پشت سر آن، ارتش قدرتمند روسیه قرار دارد و ارتش جمهوری آذربایجان هیچ کاری نمی تواند با آن بکند. پس چرا طرفداران حاکمیت جشن پیروزی گرفته اند؟».[15]
هرچند زرتشت علیزاده برخلاف بسیاری از کارشناسان منتقد حضور نظامی روسیه در قره باغ، دلایل این حضور را منطقی میداند اما نسبت به پیامدهای آن این گونه هشدار میدهد:
«شروط توافق برای جمهوری آذربایجان شرافتمندانه است. زیرا، ارتش ارمنستان از قره باغ کوهستانی خارج شده و شهر شوشا در اختیار آذربایجان قرار گرفته و ارتش آذربایجان نیز در سایر اراضی که بازپس گرفته است، کنترل کامل خواهد داشت. برای تضمین امنیت ارامنه ای هم که به جمهوری آذربایجان اعتماد ندارند، نیروهای صلح بان روسیه مستقر شده اند. اکنون این وضعیت خطرناک بروز کرده است که سخنان اخیر ولادیمیر پوتین نشان میدهد که روسیه تمایل دارد ارمنستان استقلال قره باغ را به رسمیت بشناسد و پس از آن نیروهای وابسته روسیه در جهان نیز همین کار را خواهند کرد و این وضعیت دشواری را در صحنه بین المللی برای جمهوری آذربایجان ایجاد میکند. اگر شبکه تلویزیون دولتی آذ تی وی جمهوری آذربایجان اهانت و نفرت پراکنی به ارامنه را متوقف نکند، این خطر وجود خواهد داشت.»[16]
همچنین باید به این نکته نیز اشاره کرد که موضوع استقرار نیروهای حافظ صلح روسی در قره باغ تنها مورد انتقاد جریانهای سیاسی داخلی جمهوری آذربایجان نیست و در خارج از این کشور نیز محل بحث و انتقاد کارشناسان بوده است. شاید بتوان صریح ترین انتقادی که از این موضوع شده است را مقاله مایکل روبین در «نشنال اینترست» (منافع ملی) دانست که با عنوان «آیا این [پیروزی] پایانی بر کشور آذربایجان است؟»[17] در 30 نوامبر 2020 منتشر شده است. مایکل روبین در بخشی از مقاله انتقادی اش پیروزی نظامی در جنگ اخیر، پذیرش نیروهای نظامی روسی در منطقه قره باغ و نیز حضور و مشارکت نظامی ترکیه را به منزله پایان استقلال جمهوری آذربایجان میداند و معتقد است:
«هنگامی که «نیکول پاشینیان» نخست وزیر ارمنستان در روز ۱۰ وامبر 2020 آتشبس را پذیرفت، الهام علی اف، رئیسجمهور آذربایجان دلیلی برای احساس پبروزی داشت. علیاف سرزمینهایی که پدرش، رئیسجمهور سابق آذربایجان در اواخر جنگ قرهباغ از دست داد را برگرداند. «الهام علیف» همچنین پایههای قدرتاش را مستحکم کرد: «علیف» با تبدیل خود به متحد ضروری «رجب طیّب اردوغان» رئیسجمهور ترکیه و «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه ممکن است با خود اینگونه محاسبه کرده باشد که این کشورها درصورت بروز هرگونه ناآرامی ضامن حفظ قدرت او در آذربایجان خواهند بود؛ همان گونه که پوتین از هیچ تلاشی در جهت حفظ بشار الاسد، رئیسجمهور سوریه مضایقه نکرد. ارمنستان جنگ را باخت و علیاف پیروز شد ولی آذربایجان هم باخت. پرچم آذربایجان بر فراز «کلبجر» و «سوشا» (ارمنیها به نام سوشی میشناسند) بر افراشته شد امّا این پیروزی علیاف به قیمت استقلال آذربایجان تمام شد. علیاف به منظور تثبیت قدرتاش و احتمالاً تضمین جانشینی همسر و فرزند ذکورش، حق حاکمیت آذربایجان را به چوب حراج گذاشت. نیروهای ارتش روسیه اکنون در خاک آذربایجان مستقر شدهاند. این نیروها مجری آتشبس میان آذربایجان و ارمنستان هستند ولی استقرار مجدد نیروهای روسی در منطقه، هدف دیرینه پوتین در جهت بازگرداندن قدم به قدم کشورهای عضو اتحاد جماهیر شوروی سابق [تحت حاکمیت کرملین] است. شاید علیاف از حضور نیروهای روسی امنیت خاطر دارد زیرا که دستاورد او و رئیسجمهور ترکیه را در جنگ تثبیت کرده ولی این نکته را از یاد برده است که نیروهای روسیه به سرعت وارد [یک منطقه] میشوند ولی به سختی خارج میشوند. ترکها نیز بعید است که آذربایجان را ترک کنند. هدف از جنگ آذربایجان ، قره باغ و مناطق آذری اطراف آن بود که ارمنستان در جنگ حد فاصل سالهای ۱۹۸۸-۱۹۹۴ گرفته بود. امّا در این میان، انگیزه ترکیه متفاوت بود. اردوغان و سرمداران فکری ترکیه افکار بلندپروازانه پانترکیسم را برای اتصال جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی به آذربایجان و کشورهای ترک نشین منطقه آسیای مرکزی دارند.
آذریها ممکن است ۱۰ نوامبر را به عنوان روز غلبه بر ارمنستان در جریان جنگ ۲۰۲۰ قرهباغ جشن پیروزی بگیرند امّا وقتی از تب این ماجرا کم شود آنگاه شاید تازه بفهمند که این پیروزی آغازی است بر پایان استقلال آذربایجان و نقطه شروع تبعیت از حاکمیت روسیه و ترکیه است».[18]
اما نکته بسیار شایان توجه در فضای سیاسی جمهوری آذربایجان در شش ماه گذشته یعنی از زمان جنگ چهار روزه در منطقه تاووش در جولای 2020 تا جنگ شش هفته ای اخیر در قره باغ، تقابل آشکار دولت الهام علیاف با جبهه خلق آذربایجان است که بنیانگذار آن ابوالفضل ایلچی بیگ، دومین رئیس جمهور آذربایجان ( ۱۶ ژوئن ۱۹۹۲ تا ۱ سپتامبر ۱۹۹۳) است. به موازات تنشهای سیاسی ابتدای دهه 1990 در جمهوری آذربایجان که ارتباط مستقیمی با شکستهای مداوم نظامی این کشور در صحنه جنگ قره باغ داشت، این حزب و جریان سیاسی باسابقه عملاً از سال 1996 و دوران ریاست جمهوری حیدرعلیاف به یکی از جریانهای قدرتمند اپوزیسیون دولت آذربایجان تبدیل شد و دامنه اختلافات و تنشها در دوره ریاست جمهوری الهام علیاف به ویژه با «علی کریم علی»، رهبر کنونی جبهه خلق آذربایجان نیز ادامه یافت. با چنین سابقه ای است که در جریان جنگ چهار روزه جولای 2020 در منطقه تاووش که به اعتراضات مردمی در باکو و از جمله حمله چند صد نفر معترض به پارلمان آذربایجان نیز منجر شد، انتقادات شدید و صریحی از سوی الهام علیاف از حزب جبهه خلق آذربایجان صورت گرفت. رئیس جمهور آذربایجان در آن مقطع، در مراسم گشایش یک پادگانی نظامی روسای جبهه خلق و مقامات وقت جمهوری آذربایجان را «فراری و خودفروخته و خائن» نامید که هیچ کس نباید اینها را فراموش کند. علیاف در سخنان خود با اشاره به تحولات جنگ قره باغ در ابتدایی دهه 1990 اظهار داشت:
«اشغال شوشا یک فاجعه بود. جبهه خلق آذربایجان برای سرنگون کردن حاکمیت وقت و رسیدن به حاکمیت، شوشا را به ارامنه تحویل داد. نظامیان به خوبی میدانند که شوشا یک قلعه تسخیرناپذیر است. تسخیر آنجا امکان پذیر نیست. آنجا را تحویل دادند، فروختند که حاکمیت را سرنگون کنند و خودشان به حاکمیت برسند. متاسفانه در ماه مه ۱۹۹۲ شوشا و لاچین اشغال شد، دستههای جبهه خلق از راههای غیرقانونی به حاکمیت رسیدند و پس از آن شروع کردند به غارت کشور. اراضی اشغال شده، فراموش شدند و آنها هم به غارتگری و رشوه خواری و دزدی مشغول بودند و کابلها را میبریدند و میفروختند. غارتگری عمومی جریان داشت. در نتیجه، از یک طرف مردم این وضعیت را تحمل نکردند و از طرف دیگر ارمنستان در آوریل ۱۹۹۳ کلبجر را اشغال کرد. جبهه خلق آذربایجان که به شیوههای غیرقانونی به حاکمیت رسیده بود، کلبجر را به ارمنستان تحویل داد و به این طریق میان ارمنستان و قره باغ کوهستانی ، ارتباط جغرافیایی (ارتباط زمینی) برقرار شد. پس از آن، بجای دفاع از اراضی کشور، خون برادر را ریختند و جنگ داخلی را شروع کردند، گنجه را بمباران کردند. سربازان آذربایجان را اسیر گرفته بودند. در آن طرف، اراضی کشور از دست میرفت و در این طرف ، همدیگر را میکشتند که به حاکمیت برسند. اگر حیدر علیاف به حاکمیت نرسیده بود، معلوم نیست که ارمنستان تا کجا پیشروی میکرد!. به همین خاطر، همه باید این تاریخ را بدانند. این اشغال نتیجه حرکتهای خیانتکارانه و خائنانه جبهه خلق آذربایجان است. ملت آنها را تحمل نکرد و به همین خاطر فرار کردند و رفتند. اسم این کار چیست؟ فراری بودن! رییس جمهوری، فراری شد و به کلکی فرار کرد. رئیس جمهوری که فرمانده نیروهای کل مسلح بود و باید ملت و دولت را محافظت میکرد، شبانه سوار هواپیما شد و به نخجوان پرواز کرد و از آنجا هم رفت در کلکی ماند. اسم این چیست؟»[19]
روند تقابلی بین دولت آذربایجان و جبهه خلق پس از امضای موافقتنامه آتشبس بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان در مسکو در 10 اکتبر 2020 مجدداً سرباز کرد. هرچند این موافقتنامه چندان دوام پیدا نکرد و آتش جنگ مجدداً بین دو کشور شعله ور شد، اما فرصت مناسبی به علی کریم لی، رئیس حزب جبهه خلق جمهوری آذربایجان داد تا با انتقاد از الهام علی اف، امضای توافق آتشبس حاصل شده در مسکو را مغایر با منافع ملی جمهوری آذربایجان بداند. اظهارات او به روشنی گویای این امر است:
«توافق آتشبس به ابتکار روسیه، بدون در نظر گرفتن شروط و منافع جمهوری آذربایجان امضاء شده است. نارضایتی ملت مان از این توافق طبیعی است. پنج روز پیش از آتش بس، شروط زیر از طرف الهام علیاف برای آتشبس مطرح شده بود؛ نیروهای ارمنستان باید از آذربایجان خارج شوند، تمامیت ارضی آذربایجان به رسمیت شناخته شود، ارمنستان برای خارج کردن نیروهای خود از اراضی آذربایجان جدول زمانی مشخص کند، پاشینیان از آذربایجان عذرخواهی کند و… در توافق امضاء شده در مسکو هیچ یک از این شروط در نظر گرفته نشده است. توافق آتشبس در مسکو که با تاکید و فشار روسیه حاصل شد، موقعیت این کشور را در منطقه قوی تر کرد. روسیه، موقعیت متزلزل خود را در ارمنستان تحکیم بخشید و نفوذ خود در جمهوری آذربایجان را افزایش داد و به دنیا این پیام را آشکارا داد که حرف آخر در موضوع جنگ و صلح در قفقاز جنوبی، به روسیه تعلق دارد. حاکمیت آذربایجان باید احساسات ملت را در نظر بگیرد و بفهمد که حمایت مردمی که طی 13 روز جنگ احساس کرد، یک حمایت مشروط بود. ملت مان نه از یک نیروی سیاسی خاص، بلکه از آزاد شدن اراضی حمایت کرد. از سیاستی که منافع آذربایجان را در نظر نگیرد، برای تداوم اشغال اراضی کشور زمینه فراهم کند و وابستگی به دولت خارجی ایجاد کند، هیچ حمایتی نمی شود».[20]
هرچند با نقض آتشبس 10 اکتبر و تداوم جنگ قره باغ از انتقادات علی کریملی و دیگر رهبران حزب جبهه خلق آذربایجان از دولت الهام علیاف کاسته شد، اما با امضای موافقتنامه آتشبس بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان در 10 نوامبر 2020 مجدداً انتقادات علی کریملی از سرگرفته شد و این گونه به انتقاد از این موافقتنامه پرداخت:
«استقرار صلحبانان روسیه با منافع ملی و قانون اساسی کشور در تضاد است. با توجه به حمایتهای سرنوشتساز ترکیه از جمهوری آذربایجان در جریان جنگ اخیر، وجود پرچمهای این کشور در خیابانها امری طبیعی بود اما استفاده از پرچمهای روسیه اقدامی نمایشی و برنامهریزیشده محسوب میشد. حلقههای سیاسی روسیه و رسانههای حامی دولت با پشیمانی پذیرفته اند که در به دست آوردن ذهن و دل مردم جمهوری آذربایجان از ترکیه عقب مانده اند. راهپیماییهای موتورسواران با پرچمهای روسیه در خیابانهای باکو اقدامی به منظور “تعدیل” رابطه نزدیک باکو و آنکارا و ایجاد موازنه با مسکو است. جبهه خلق قصد بدتر کردن روابط باکو و مسکو را ندارد و بیشتر به دنبال روابطی “خوب و عادی” با این کشور همسایه است. اما جمهوری آذربایجان نمیتواند با ترکیه که همپیمان استراتژیکش محسوب میشود و روسیه که آشکارا از ارمنستان حمایت میکند، سطح مشابهی از روابط را داشته باشد».[21]
پس از این انتقادات بود که الهام علیاف با اعتماد به نفسی که پس از امضای موافقتنامه آتشبس 10 نوامبر 2020 بدست آورده بود، الهام علیاف یک بار دیگر فرصت را غنیمت شمرد و در سخنرانی خود در ۲۵ نوامبر 2020 یک بار دیگر به حزب جبهه خلق آذربایجان به شدت حمله کرد. علیاف در این سخنرانی، دولت پیشین (ابوالفضل ایلچی بیک) به رهبری «حزب جبهه خلق آذربایجان» را برای اشغال منطقه کلبجر (کارواجار) و سایر اراضی داخل و خارج قره باغ توسط نیروهای مسلح ارمنی در جنگ دهه ۱۹۹۰ میلادی مقصر دانست. هرچند بسیاری از فعالان سیاسی و مردم عادی مخالف دولت ابراز تاسف کردند که این اظهارات رئیسجمهوری «وحدت ملی شکنندهای» که طی ۶ هفته جنگ دوم قرهباغ شکل گرفت را در هم شکسته است. برخی کارشناسان هم معتقدند که هدف از این سخنان، تلاش برای کنترل احساسات ضد روسی در جمهوری آذربایجان پس از استقرار نیروی صلح بان این کشور در منطقه مورد مناقشه بوده است. به گفته رامیز یونس، تحلیلگر سیاسی، دولت باکو میتواند به مخالفان انتقاد کند اما «نمی تواند طرز فکر ۹۵ درصد از جمعیت کشور که مخالف استقرار ۲۰۰۰ نیروی صلحبان روسیه در قره باغ هستند را تغییر دهد».[22]
مجموع این موارد گویای این واقعیت است که ورای روایت رسمی دولت آذربایجان در رابطه با توافقنامه آتشبس 10 نوامبر 2020 در منطقه قره باغ، روایتهای دیگری نیز در بطن جامعه متکثر جمهوری آذربایجان از سوی هر دو جریان اسلام گرا و دینی و نیز جریانهای ملی گرا و لائیک وجود دارد و انتقادهای متعددی در رابطه با نامناسب بودن زمان پذیرش آتش بس، مفاد موافقتنامه آتشبس و نیز پیامدهای آن در فضای سیاسی و رسانه ای جمهوری آذربایجان مطرح شده است. این امر به موازات انتقادهای گسترده ای که در فضای داخلی جمهوری ارمنستان مطرح شده است و در یادداشت دیگری به آن پرداخته خواهد شد، آینده موافقتنامه آتشبس ا0 نوامبر 2020 را به ویژه در صورت تغییر دولت در ارمنستان و درگیری مجدد در منطقه قره باغ با چالشهای جدی مواجه خواهد ساخت.
[1] . «جزئیات توافق آتش بس در قره باغ از زبان علی اف»، روزنامه دنیای اقتصاد، 20 آبان 1399.
[2] . انتقال کانسروارتوار ملی به شوشا، تشکیل مجلس انس ناتوان، ایجاد مراکز فناوری های نوین، ایجاد مجموعه های هنری کمانی شکل، تاسیس دانشگاه دولتی و منطقه آزاد اقتصادی، طرح های قره باغ را دوباره بسازیم، هزار بام سفید، نصب مجسمه های اشخاصی که طی 100 گذشته در قراباغ حماسه آفریده اند، ایجاد مشعل های سوزان در قله های آزاد شده، تاسیس مرکز بین المللی پیوند اعضاء بدن در خان کندی، دایر کردن خط هوایی خوجالی به کاهرامان ماراش ( منطقه ساحلی ترکیه در کنار مدیترانه) و تبریز، ایجاد مرکز گردشگری زمستانی کلبجر، ایجاد موسسه تولید مشترک پهپادهای آذربایجان و ترکیه و اسراییل در قراباغ از جمله طرح های پیشنهادی است که از سوی احد عروج، رئیس مرکز تحقیقات اجتماعی جمهوری آذربایجان نیز در نشست خبری «بازگشت بزرگ به قره باغ» مطرح شده است.
[3] . «انتقاد مساوات از توافق آتش بس قره باغ»، پایگاه خبری- تحلیلی آذری ها، 25 آبان 1399.
[4] . «تحلیلگر سیاسی جمهوری آذربایجان: اگر جنگ قره باغ ادامه پیدا می کرد ارتش آذربایجان خان کندی را نیز تحت کنترل خود در می آورد»، پایگاه خبری- تحلیلی حقایق قفقاز، 3 آذر 1399.
[5] . «علیاف:پس درخواستهای طرف ارمنستانی کجاست؟»، خبرآنلاین، 21 آبان 1399.
[6] . «انتقاد مساوات از توافق آتش بس قره باغ»، پایگاه خبری- تحلیلی آذری ها، 25 آبان 1399.
[7] . همان.
[8] . «لاوروف : وضعیت قره باغ پس از روشن شدن حقوق ساکنان منطقه مشخص خواهد شد»، رادیو عمومی ارمنستان، 13 نوامبر 2013.
[9] . بند 3: در امتداد خط مقدم در قرهباغ و در امتداد گذرگاه لاچین یک گروه صلحبان فدراسیون روسیه با ۱۹۶۰ پرسنل نظامی با سلاحهای سبک، ۹۰ نفربر زرهپوش، ۳۸۰ خودروی نظامی و سایر تجهیزات ویژه وجود خواهد داشت. بند 4: نیروهای حافظ صلح فدراسیون روسیه به موازات خروج نیروهای مسلح ارمنستان از قرهباغ کوهستانی مستقر شدهاست. مدت زمان نیروهای نظامی صلح فدراسیون روسیه با تمدید خودکار برای دوره ۵ ساله بعدی ۵ سال است اگر ۶ ماه قبل هیچیک از طرفین در غیر این صورت اظهار نکردند. بند 5: به منظور بهبود اثربخشی کنترل بر اجرای توسط طرفین توافقنامههای درگیری، یک پست فرماندهی صلح به منظور اجرای آتشبس در حال نصب است. بند 6: جمهوری ارمنستان تا ۱۵ نوامبر ۲۰۲۰ به منطقه آذربایجان و کالباجر و تا ۱ دسامبر به منطقه لاچین بازمیگردد. گذرگاه لاچین (۵ کیلومتر (عرض ۳٫۱ مایل) که دسترسی از قرهباغ به ارمنستان را فراهم میکند، همچنان تحت کنترل نیروهای صلح فدراسیون روسیه است. شهر شوشی واقع در داخل راهرو در اختیار آذریها خواهد بود. با توافق طرفین، در سه سال آینده یک برنامۀ ساخت برای یک مسیر حرکت جدید در امتداد گذرگاه لاچین تعیین میشود، که ارتباط بین قرهباغ و ارمنستان را با انتقال مجدد نیروهای حفاظت از صلح روسیه برای محافظت از این مسیر فراهم میکند. جمهوری آذربایجان ایمنی تردد در طول گذرگاه لاچین از شهروندان، وسایل نقلیه و کالاها را در هر دو جهت تضمین میکند.
[10] . «الهام علیاف به دنبال مهار احساسات ضد روسی در جمهوری آدربایجان؛ سرکوب در راه است؟»، بی بی سی فارسی، 15 آذر 1399.
[11] . «انتقاد مساوات از توافق آتش بس قره باغ»، پایگاه خبری- تحلیلی آذری ها، 25 آبان 1399.
[12] . «مخالفت هایگسترده محافل سیاسی جمهوری آذربایجان با توافق ناقص صلح با ارمنستان»، آژانس خبری تحلیلی ایشیقلی، 23 آبان 1399.
[13] . همان.
[14] . همان.
[15] . همان.
[16] . همان.
[17] . Michael Rubin, “Is This the End of Azerbaijan?”, The National Interest, November 3, 2020.
[18] . Ibid.
[19] . «الهام علی اف: جبهه خلق آذربایجان (ایلچی بیک) به کشور و مردم خیانت کرد»، پایگاه خبری- تحلیلی خبر صبح، 7 تیر 1399.
[20] . «اظهارات رییس جبهه خلق آذربایجان در مورد توافق آتش بس در مسکو»، پایگاه خبری- تحلیلی حقایق قفقاز، 20 مهر 1399.
[21] . «الهام علیاف به دنبال مهار احساسات ضد روسی در جمهوری آدربایجان؛ سرکوب در راه است؟»، بی بی سی فارسی، 15 آذر 1399.
[22] . همان.
منبع:http://www.iras.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.