تا دسامبر ۲۰۱۹ به نظر می رسید روابط ایالات متحده-عراق در وضعیت ناخوشایندی است. نفوذ ایرانی همکاری های نظامی و اقتصادی در عملیات ضد داعش در عراق و شام، فروش تسلیحات و کمک های بشردوستانه را محدود کرده بود. در حقیقت، نفوذ ایرانی فرهنگ دولت عراق را تغییر داده و مانع از هر گونه اصلاحات معنادار برای قرار گرفتن عراق در مسیر بهبود از آسیب های حدود یک دهه گذشته شده است.
حمله هوایی که به ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس ایران، و ابومهدی المهندس، جانشین فرمانده نیروهای حشد الشعبی، و 25 نفر دیگر از اعضای کتائب حزب الله انجامید، احتمالا لحظه ای سرنوشت ساز ایجاد کرده که یا به تثبیت موضع عراق به عنوان یک عامل ایرانی خواهد انجامید یا گشایشی برای نفوذ بیشتر ایالات متحده در این کشور خواهد بود. با این حال، هنوز به طور دقیق معلوم نیست که روابط عراق و ایالات متحده تسهیل یا نابود خواهد شد. حتی اگر دولت عراق در واکنش خود به حملات هوایی ایالات متحده احتیاط به خرج دهد، باز هم این سوال باقی خواهد ماند: آیا شکست های مداوم عراق در سازش سیاسی و اصلاحات اقتصادی همراه با نفوذ فزاینده ایرانی سبب خواهد شد که دولت ایالات متحده از روابط با این کشور دلسرد شود؟
شکست در دستیابی به اهداف بلندپروازانه تجاری، سرمایه گذاری، اصلاحات در شیوه دولتداری و توسعه زیرساخت ها شرکای آمریکایی دولت راق و مردم این کشور را سرخورده کرده است. سایه جنگ بین ایالات متحده و ایران بر فضای سیاسی عراق نیز این شرایط را تشدید و تنش هایی ایجاد می کند که ثبات مد نظر ایالات متحده و راق را بر هم، و به چشم انداز فوری همکاری آسیب می زنند.
در طرف آمریکایی، احساس پوچی و عبثی می تواند بر اراده سیاسی لازم برای تخصیص بودجه و افراد لازم تاثیر منفی بگذارد. در طرف عراقی، احساس رها شدگی می تواند نارضایتی ها را تشدید کند و تمایل به همکاری با دشمنان ایالات متحده از جمله ایران و روسیه و شاید حتی چین را افزایش دهد.
ایالات متحده در عراق منافع و اهدافی دارد که آنها با تدابیری مرتبط هستند که به ایجاد یک چرخه باطل برای مقابله با چرخه باطل کنونی که مانع از بهبود شرایط عراق شده، منجر شده اند. اهداف فوریتی ایالات متحده در عراق باید کاهش نفوذ ایرانی، ممانعت از ظهور مجدد داعش و دیگر سازمان های تروریستی و بازگشایی اقتصاد عراق به روس سرمایه گذاری خارجی به منظور تسریع رشد داخلی و کمک به اصلاحات باشد. این اهداف از طریق به کارگیری هشت تدبیر قابل تحقق هستند:
1. خارج کردن عراق از میانه تنش های بین آمریکا و ایران: ایالات متحده برای اینکه بتواند یک شریک معتبر برای عراق باقی بماند باید از کشیدن پای آن به کارزار گسترده تر علیه ایران خودداری کند. به علاوه، ایالات متحده نمی تواند در آن دسته از سیاست گذاری ها یا اقداماتی که دولت عراق را به تهدیدی برای امنیت یا منافع حیاتی ایران تبدیل می سازند، انتظار همکاری داشته باشد. چنین اقداماتی تنها اختلافات فرقه ای و تنش های منطقه ای را تشدید می کنند و نهایتا به منافع آمریکا ضرر می رسانند.
2. بازی از طریق مزیت رقابتی ایالات متحده: ایالات متحده جدای از تلاش برای تبدیل شدن به یک شریک امنیتی بهتر برای عراق بایستی به ادغام این کشور در جامعه بین المللی کمک کند و قابلیت های اقتصادی و مالی لازم برای عراق برای شرکت در اقتصاد جهانی را به شیوه ای بالا ببرد. بدین ترتیب، می تواند عراق را در برابر ایران که هدف تحریم های اقتصادی و سیاسی آمریکاست، قدرتمند سازد.
3. ادامه اصرار بر لزوم ادغام نیروهای شبه نظامی تحت حمایت ایران در نیروهای امنیتی عراقی: ایالات متحده می تواند این روند را از طریق تبلیغات مداوم علیه این گروه ها انجام دهد. همچنین این احتمال وجود دارد که آمریکا بخواهد شکایت از برخی یگان های متحد ایران به دلیل مشارکت در حملات علیه خودش را به شکایت علیه کل نیروهای حشد الشعبی تغییر دهد.
4. گفتن حقیقت درباره اتفاقاتی که از سال 2003 تا کنون در عراق رخ داده: شکست در کمک به بهبود شرایط در عراق چه پس از حمله سال 2003 ایالات متحده و چه پس از جنگ با داعش آنقدری بر روابط واشنگتن-بغداد تاثیر منفی نداشته که روایت های سیاسی مطرح شده در هر دو کشور در این زمینه درباره نبود پیشرفت، تاثیرگذار بوده است. ایالات متحده باید اشتباهات خود را بپذیرد تا کمک های گسترده آن در عراق نادیده گرفته و در جامعه آمریکایی بیهوده انگاشته نشوند. عراق مشکلات خود را دارد که در برخی خودش مقصر است و برخی دیگر نیز در عملیات ضدآمریکایی در عراق ریشه دارد. برای پیشرفت رابطه عراق و آمریکا لازم است که هر دو طرف این روابط را مفید بدانند و رسیدن به این نقطه نیازمند گفتن واقعیت ها درباره کمک های ایالات متحده، اشتباهات آن و ریشه های دیگر مشکلات عراق است.
5. ترویج آشتی و مصالحه: ایالات متحده اگر حقیقتا به دنبال کاهش نفوذ ایران در عراق است، باید راهی بیابد که بتواند به مثابه آن در میان طرف های مختلف عراقی میانجی گری و در عین حال از حمایت از یک نتیجه خاص حذر کند.
6. حفظ قابلیت پر کردن شکاف های امنیتی: ارتش ایالات متحده باید بر توانایی های خود برای همکاری متمرکز شود تا در مواردی مشابه ظهور داعش یا ظهور گروه هایی با تفکرات مشابه بتواند خیلی سریع به کمک نیروهای نظامی عراقی بشتابد و شکاف های امنیتی آنها را پر کند.
7. ارائه کمک های اقتصادی برای ایجاد شرایط مورد نیاز سرمایه گذاری خارجی توسط شرکت های آمریکایی و شرکای آمریکا: قدم اول در این زمینه می تواند شالوده ای برای اصلاحات گسترده تر از جمله اجرای تدابیر مبارزه با فساد باشد. اصلاحات باید به صورت مرحله به مرحله اجرایی شوند تا به ایجاد اولیگارشی نینجامند.
8. تمرکر بر کمک های مضاعف در مقابله با کووید 19 و بهبود اقتصادی: در میانه کمک های غیرمستقیم آمریکا به عراق و عدم اعتماد عراقی به ایالات متحده که عمدتا در نتیجه پروپگندای ایرانی تشدید می شود، کمک های آمریکایی در کمک به مبارزه با بیماری همه گیر جهانی یا نادیده انگاشته می شوند یا ناخوشایند. اگرچه انتظار نمی روند آمریکا در آینده نزدیک برنامه ای برای تغییر این پویایی داشته باشد، اما بهتر است روی کمک به اقتصاد عراق برای دوام آوردن عواقب وحشتناک شیوع ویروس کرونا متمرکز شود. آمریکا می تواند همچنان به کمک از طریق طرف ثالث همچون سازمان بهداشت جهانی ادامه دهد، اما کمک های مستقیم در کوتاه مدت و همزمان با شیوع ویروس یا بی نتیجه انگاشته خواهند شد یا منشاء مشکل. ایالات متحده باید تدابیری برای تحریم اقتصاد عراق به ویژه در بخش های بیشتر آسیب دیده با شانس بالاتری برای موفقیت، بیاندیشد.
منبع:https://mdeast.news/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.