فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و شکلگیری روسیه نوین، باعث شد که برای نخستینبار پس از قرنها ترکها و روسها از مجاورت و همسایگی با یکدیگر محروم شوند و به این ترتیب فضای جدیدی در روابط دو کشور بوجود آید. بهرغم سابقه نهچندان مناسب روابط روسیه و ترکیه از لحاظ تاریخی و همچنین مناسبات تنشآلود دو کشور در دهه ۱۹۹۰، سطح بالای همکاریهای طرفین در دو دهه اخیر نشان میدهد که آنکارا و مسکو سعی کردهاند روابط تاریخی خصمانه را به فراموشی بسپارند. بر این اساس همکاریهای سیاسی و مبادلات تجاری دو کشور با انگیزه تحکیم و گسترش مناسبات استراتژیک، افزایش چشمگیری یافته است. در این بین حتی مواردی همچون سرنگون کردن جنگنده روسی یا ترور سفیر روسیه در آنکارا نیز نتوانست مناسبات دو کشور را برای مدت طولانی خدشه دار کند. در چنین شرایطی این پرسش پیش میآید که «آیا روابط روسیه و ترکیه وارد دورانی از همکاری و همگرایی شده که طی آن طرفین میتوانند بر تمام ناملایمات و ناسازگاریها فائق آیند یا همچنان در روابط آنها نقاط چالشزا وجود دارد و ممکن است که هر لحظه این مناسبات با مناقشه و بحران مواجه شود؟ در عین حال ظرفیت ها و مقدورات روابط روسیه و ترکیه دارای ابعاد قاعدهمند است و می توان گفت که دو کشور در پی شکلدهی به یک الگوی همکاری هستند یا خیر؟
روسیه و ترکیه تقریبا در تمام مسائل و منازعات مهم منطقه ای در حوزه های پیرامونی با یکدیگر مخالفت دارند. مناقشه قره باغ در قفقاز، بحران سوریه در غرب آسیا و بحران لیبی در شمال آفریقا از جمله مهمترین مصداق های اختلاف نظر به شمار میآید
مروری بر روابط روسیه و ترکیه
روابط روسیه و ترکیه را در سالهای پس از فروپاشی شوروی میتوان به چهار دوره تقسیم کرد:
دوره نخست از سال ۱۹۹۱ تا اوایل دهه ۲۰۰۰ به طول انجامید. در این دوره، هر دو کشور مشغول جستجوی جایگاه خود در عرصه بینالملل و در شرایط جهان دگرگونشده بودند و سعی در ایجاد الگوی جدیدی از روابط سیاسی دوجانبه داشتند که در آن غالباً تضاد به وجود می آمد.
دوره دوم از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۵ بود که گفتوگوی سیاسی بین دو کشور به شدت توسعه یافت و به مرحلهای رسید که قبلاً در تاریخ همکاری های روسیه و ترکیه هرگز دیده نشده بود.
دوره سوم از اواخر نوامبر ۲۰۱۵ تا پایان ژوئن ۲۰۱۶ به طول انجامید. در این دوره، روسیه و ترکیه پس از سرنگونی جنگنده روسی وارد فضایی از تنش و خصومت شدند.
دوره چهارم را میتوان پایان ژوئن ۲۰۱۶ دانست که روابط بین مسکو و آنکارا عادی شد.[۱]
به طور کلی از زمان روی کار آمدن پوتین و اردوغان، مبادلات تجاری بین روسیه و ترکیه افزایش چشمگیر یافته و همکاریهای سیاسی مسکو و آنکارا با وجود حفظ شرایط رقابتی، از ابعاد گستردهتری برخوردار شده است. بر این اساس روسیه و ترکیه طی سالهای گذشته به بازتعریف سیاستها و استراتژیهای خود در روابط دوجانبه پرداختهاند. همچنین هر دو کشور مصمم بوده اند که نگاه امنیتی و منفی حاکم بر روابط گذشته خود را به نگرشی مسالمتجویانه تبدیل کنند. در میان عواملی که باعث شکلگیری چنین نگرشی شده است، میتوان به جهتگیری نخبگان حاکم و بوروکراسی دولتی در هر دو کشور، افزایش مبادلات اقتصادی، معادلات مرتبط با انرژی، الزامات ژئوپلتیکی همکاریهای منطقهای و عامل بینالمللی یا غربی اشاره نمود. البته برخی از این عوامل همچون عوامل بینالمللی نقشی منفی بر توسعه روابط روسیه و ترکیه گذاشتهاند و برخی دیگر همچون همکاریهای منطقهای در حوزه دریای سیاه و منطقه قفقاز موجب رشد روابط دو طرف شدهاند.
علاوه بر این، جهتگیری نخبگان حاکم و بوروکراسی دولتی در هر دو کشور نیز نقش مثبتی در گسترش روابط روسیه و ترکیه ایفا کرده است. این مسئله از چنان عمقی در روابط دو طرف برخوردار شده که حتی بهرغم تضادهای شدید ترکیه و روسیه درباره برخی از مسائل منطقهای نظیر بحران سوریه، با این حال روابط دو کشور همچنان در سطح بالایی جریان دارد و روسیه و ترکیه ترجیح میدهند که با توجه به منافع گسترده همکاری های اقتصادی و بازرگانی با یکدیگر تعامل داشته باشند. در واقع حجم گسترده همکاری های اقتصادی و بازرگانی دوجانبه و همچنین معادلات مرتبط با انرژی باعث شده که دو طرف، اختلاف نظرهای سیاسی خود را در معادلات دوجانبه در مکان نخست قرار ندهند. تا اواسط دهه ۹۰ میلادی، مبادلات تجاری میان روسیه و ترکیه از رونق چندانی برخوردار نبود و تجارت دو طرف در وضعیت موازنه بود، اما با افزایش مراودات اقتصادی، اکنون روسیه و ترکیه از شرکای بزرگ تجاری یکدیگر به شمار میآیند.
عامل بینالمللی یا غربی همواره بر روابط روسیه و ترکیه تاثیرگذار بوده است. به این معنا که روابط دو کشور چه یک روابط سه ضلعی بوده که در آن، عامل بینالمللی یا غربی نقش بسیار مهمی داشته است
در ابعاد نظامی و امنیتی، مناسبات روسیه و ترکیه به واسطه تحولات دو دهه گذشته در معرض عوامل تاثیرگذار مهمی قرار گرفته است. رخداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، تداوم مناقشه قره باغ میان ارمنستان و آذربایجان، تغییر حکومت طالبان در افغانستان، اشغال عراق توسط آمریکا، جنگ آگوست ۲۰۰۸ میان روسیه و گرجستان، تیرگی روابط آنکارا و تلآویو، مسئله هستهای ایران، وقوع تحولات انقلابی در کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا و همچنین بحران سوریه و لیبی از جمله این عوامل بشمار میروند.
در سالهای گذشته، بحث فروش تجهیزات نظامی از جمله هلیکوپترهای جنگی، سامانه دفاع موشکی اس-۴۰۰، موشکهای میان برد و احداث سیستم دفاع هوایی برای ارتش ترکیه مطرح بوده است. علاوه بر منافع مادی که چنین معاملاتی میتوانند برای کرملین دربر داشته باشند، انجام هر نوع معامله تسلیحاتی میان روسیه و ترکیه میتواند به نفوذ نظامی مسکو در آنکارا و دور شدن ترکیه از ساختار نظامی ناتو و آمریکا بیانجامد. چهاینکه مقامات دولت آمریکا و همچنین دبیرکل ناتو بارها درباره انجام هرگونه معامله تسلیحاتی میان روسیه و ترکیه هشدار داده و آنکارا را از چنین اقدامی بر حذر داشتهاند.[۲]
در حوزه مسائل منطقه ای و بین المللی، دو بحران سوریه و لیبی موجب قرار گرفتن روسیه و ترکیه در دو جبهه متفاوت شد. در سوریه، روسها از دولت قانونی بشار اسد حمایت می کردند، در حالی که ترکها از مهمترین حامیان براندازی وی بودند. در لیبی نیز روسها در شرایطی از نیروهای خلیفه حفتر به حمایت پرداختند که ترکها پشتیبانی از دولت فائز السراج را در دستور کار خود قرار دادند. با این حال اختلافات موجود در حوزه مسائل منطقه ای باعث واگرایی و افزایش تضاد میان روسیه و ترکیه نشده است و طرفین درباره سوریه به مذاکره با یکدیگر پرداختند و در مورد لیبی نیز انتظار میرود در آینده به ایجاد ساز و کاری شبیه آستانه بپردازند.
با این حال در شرایط فعلی روابط ترکیه و روسیه چندان هم مطلوب نیست. زیرا دو کشور در لیبی با یکدیگر تضاد منافع دارند، راهاندازی سامانه دفاعی اس-۴۰۰ به تعویق افتاده و از نظر ترکها، روسیه در کشته شدن سربازان این کشور در ادلب نقش داشته است.[۳]
امکانسنجی شکلگیری الگوی همکاری منطقهای میان روسیه و ترکیه
در نگاه نخست، امکان شکل گیری الگوی همکاری منطقه ای میان روسیه و ترکیه وجود دارد. زیرا هم روسیه و هم ترکیه، اهمیت زیادی برای توسعه مناسبات خود با طرف مقابل قائل اند. وسعت سرزمین، میزان جمعیت، شرایط جغرافیایی و حجم مبادلات تجاری با آنکارا، اهمیت آن را برای مسکو بسیار زیاد کرده است. ضمن آنکه با توجه به شرایط و جایگاه فعلی ترکیه در غرب آسیا، توسعه دوستی با آنکارا، یک مزیت خاورمیانهای برای مسکو محسوب میشود. از منظر روسیه، جایگاه ژئوپلیتیکی ویژه ترکیه که بهترین راه دستیابی روسیه به آبهای گرم هم محسوب میشود، همواره دغدغه نزدیکی و یا گذر از ترکیه بوده است. از نظر ترکیه نیز روسیه کشوری به شمار میآید که از قدرت نظامی و جذابیتهای اقتصادی به خصوص در حوزه انرژی برخوردار است و با عضویت در شورای امنیت، تاثیر بسیار زیادی بر تحولات جهانی دارد. ترکیه نیز به خوبی آگاه است که با بسته شدن تنگههای دریای سیاه و این مطلب که حداقل برخی خطوط انتقال انرژی خزر از روسیه گذر خواهد کرد، همواره سیاستهای خود را نسبت به روسیه تعدیل کرده و همچنان اهمیت ژئوپلیتیکی روسیه را جدی تلقی میکند.
اروپا و آمریکا به هیچوجه خواهان همگرایی ترکیه با روسیه نیستند. زیرا شکلگیری هر نوع ائتلافی میان روسیه و ترکیه میتواند چالش های متعددی برای غرب به خصوص در حوزههای ژئوپلیتیک بوجود آورد
به این ترتیب در شرایط طبیعی، روسیه و ترکیه از امکان ایجاد یک الگوی همکاری در سطوح منطقه ای و بینالمللی برخوردارند. با این حال، وضعیت حاکم بر روابط دو طرف، دست کم به دو دلیل چندان هم طبیعی نیست:
دلیل نخست به وجود اختلافات منطقه ای میان دو کشور مرتبط می شود. روسیه و ترکیه تقریبا در تمام مسائل و منازعات مهم منطقه ای در حوزه های پیرامونی با یکدیگر مخالفت دارند. مناقشه قره باغ در قفقاز، بحران سوریه در غرب آسیا و بحران لیبی در شمال آفریقا از جمله مهمترین مصداق های اختلاف نظر به شمار میآید. علاوه بر این ترکیه همواره با قدرتطلبی منطقه ای روسیه مخالفت ورزیده است. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۸ با حمله روسیه به گرجستان مخالفت کرد و در سال ۲۰۱۴ نیز در بحران اوکراین، روسیه را به توسعهطلبی ارضی متهم کرد. از سوی دیگر از نظر روسها نیز سیاست های ترکیه در سوریه و لیبی تا حد زیادی مداخلهجویانه بوده است. در حوزه دریای سیاه و منطقه بالکان نیز همواره تضادهای عمیق میان ترکیه و روسیه وجود داشته است.
دلیل دوم آن است که عامل بینالمللی یا غربی همواره بر روابط روسیه و ترکیه تاثیرگذار بوده است. به این معنا که روابط دو کشور چه در طول تاریخ و چه در دوران کنونی، یک روابط سه ضلعی بوده که در آن، عامل بینالمللی یا غربی نقش بسیار مهمی داشته است. چنانکه هرگاه سیاست خارجی ترکیه به سمت غرب حرکت کرده، تنشهای سیاسی و امنیتی با روسیه پدیدار گشتهاند و بالعکس، هرگاه سیاست ترکها به سمت شرق معطوف شده، روابط مسکو و آنکارا نیز بهبود یافته است.
در حال حاضر ترکیه عضو اکثر سازمانها و نهادهای غربی و بینالمللی نظیر ناتو(۱۹۵۲)، سازمان تجارت جهانی (۱۹۹۵) و سازمان همکاری و توسعه اروپا(۱۹۶۱) است و از سال ۱۹۹۶ به اتحادیه گمرکی با اتحادیه اروپا وارد شده است. عضویت ترکیه در ناتو به این معناست که هرگونه درگیری نظامی با این کشور میتواند به درگیری با تمام کشورهای عضو ناتو منجر شود. بر این اساس، میزان همگرایی با سیاستهای ناتو، دوری و نزدیکی به آمریکا و افزایش یا کاهش تمایل عضویت در اتحادیه اروپا از جمله عواملی به شمار میآیند که همواره در زمره ملاحظات جدی روسیه در حوزههای نظامی و امنیتی نسبت به آنکارا قرار داشتهاند. به همین دلیل روسیه در طول سالهای گذشته، خواهان دور کردن ترکیه از ساختارهای غربی بوده است. این در حالیست که اروپا و آمریکا اگرچه در سالهای اخیر وارد دوره ای از تنش با آنکارا شدهاند، اما در عین حال به هیچوجه خواهان همگرایی ترکیه با روسیه نیستند. زیرا شکل گیری هر نوع ائتلافی میان روسیه و ترکیه میتواند چالشهای متعددی برای غرب به خصوص در حوزه های ژئوپلیتیک بوجود آورد.
در عین حال رفتار ترکیه نشان داده که حتی بر سر مسائل کوچک هم همکاری با کشورهایی همچون آمریکا را ترجیح میدهد. به عنوان مثال، تصمیم اردوغان در مورد به کار انداختن سامانه دفاع موشکی اس-۴۰۰ تا حد زیادی به تصمیم دولت آمریکا در خصوص استفاده ترکیه از صندوق ذخیره فدرال ایالات متحده بستگی دارد. در ماه های اخیر، بانک فدرال آمریکا فرصت دریافت دلار به مبلغ نامحدود را برای بانک های مرکزی برخی از کشورهای در حال توسعه باز کرده اما ترکیه در این لیست قرار نگرفته است. این مسئله باعث شده که ترکیه فعلا مسئله راهاندازی سامانه دفاعی اس-۴۰۰ را به تعویق اندازد. قطعا در شرایطی که مسئله ای همچون استفاده ترکیه از خط اعتباری آمریکا میتواند بر روابط آنکارا با مسکو تاثیر بگذارد، مسائل مهمتر همچون دو انتظار اصلی ترکیه از امریکا یعنی استرداد فتح الله گولن و توقف حمایت از ی.پ.گ در سوریه، قادرند تاثیر بسیار بزرگتری بر همکاری با روسیه بگذارند. [۴]
از اینرو امکان شکلگیری الگوی همکاری منطقه ای میان روسیه و ترکیه هم به دلیل اختلافات موجود میان دو کشور بر سر تعیین حوزه نفوذ و هم به علت وجود مخالفتهای بیرونی با چالش مواجه است. به همین دلیل بهرغم آنکه دو طرف تلاش میکنند با یکدیگر همکاری وسیعی در حوزه های مختلف داشته باشند، اما علاوه بر اختلاف نظرهای سنتی، عملا با چالش مخالفت بیرونی نیز مواجهاند.
از منظر بینالمللی، توسعه روابط ترکیه و روسیه برای ایران فرصتساز است. زیرا اگر ترکیه در طرحهای اوراسیایی مشارکت کند و کارکرد ناتویی این کشور تضعیف شود، در رویکرد بینالمللی ایران تأثیر مثبت خواهد داشت
فرصتها و چالشهای بهبود روابط روسیه و ترکیه برای منافع ایران در منطقه
درباره آینده روابط روسیه و ترکیه و تاثیر آن بر موقعیت و منافع منطقه ای جمهوری اسلامی ایران دو دیدگاه منطقه ای و بین المللی وجود دارد:
دیدگاه بینالمللی: از این منظر، هر روندی که موازنه قوا را در جهان تقویت کند، به طور قطع میتواند ظرفیتهایی برای جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. از منظر بینالمللی، توسعه روابط ترکیه و روسیه برای ایران فرصتساز است. زیرا اگر ترکیه در طرحهای اوراسیایی مشارکت کند و کارکرد ناتویی این کشور تضعیف شود، در رویکرد بینالمللی ایران تأثیر مثبت خواهد داشت. بنابراین بهبود روابط روسیه و ترکیه از این منظر میتواند برای ایران یک فرصت به شمار آید که چنین رابطه ای از همکاری های آنکارا با غرب بکاهد. در واقع اگر رابطه آنکارا با مسکو منجر به کاهش روابط ترکیه با اروپا و آمریکا شود، چنین رویدادی فی نفسه برای ایران با اهمیت است.
دیدگاه منطقهای: در حوزه مسائل منطقه ای، دو نگاه عمده و متفاوت نسبت به تأثیرات رابطه روسیه و ترکیه بر موقعیت منطقهای ایران وجود دارد:
نگاه نخست این است که گسترش روابط روسیه و ترکیه نمی تواند برای منافع منطقه ای ایران چندان مطلوب باشد. زیرا اگر شکلگیری هر نوع همکاری گسترده میان روسیه و ترکیه به کاهش نقش منطقه ای ایران منجر شود، قطعا چالشی اساسی برای تهران به وجود خواهد آمد. به عنوان مثال، هرگونه توافق احتمالی میان روسیه و ترکیه در خصوص سوریه بدون حضور ایران، میتواند منافع این کشور را با چالش مواجه کند. بنابراین در این رویکرد، نزدیک شدن روسیه و ترکیه به یکدیگر، به ضرر منافع ملی ایران است.
نگاه دوم، شامل یک دیدگاه فرصتمحور است که در ایران کمتر مورد بحث قرار میگیرد. بر اساس این رویکرد، نزدیک شدن روسیه و ترکیه به هم میتواند موجب تغییر سیاستهای منطقهای ترکیه شده و این کشور را درباره برخی از مسائل منطقه ای به مواضع ایران نزدیک کند. با توجه به آنکه مواضع ایران و روسیه درباره بسیاری از مسائل منطقه ای به یکدیگر نزدیک است، هر نوع همکاری میان مسکو و آنکارا اگر به همسویی نگاه ترکها با روسها منجر شود، میتواند در ذات خود نزدیکی به مواضع ایران را نیز در پی داشته باشد. به عنوان مثال اگر روسها موفق نمیشدند نظر مساعد ترکیه را برای حضور در مذاکرات آستانه جلب کنند، آنگاه امکان داشت که ترکیه همچنان بر نقش مخرب خود در سوریه بیافزاید. این در حالیست که شکل گیری روند آستانه تا حد زیادی به مدیریت بحران در سوریه کمک کرد.
علاوه بر این اگر همسویی مواضع ترکیه و روسیه در سطوح منطقه ای به صورت دوجانبه نگریسته نشود و با ابتکار عمل ایران این رویه به الگویی سهجانبه تبدیل شود، آنگاه سه کشور در بسیاری از معادلات میتوانند نقش بسیار مهمی ایفا کنند.
نتیجهگیری
نگاه عمیق در حوزه مسائل منطقه ای به روابط روسیه و ترکیه نشان میدهد که هیچگاه همکاری های دو کشور ماهیت راهبردی به خود نخواهد گرفت. در واقع، جنس روابط این دو کشور تاکتیکی است و از منظر «ائتلاف های مقطعی» به آن نگریسته میشود تا «اتحادهای راهبردی». در فرهنگ راهبردی ترکیه، روسیه همواره بهعنوان عامل تهدید امنیت ملی این کشور شناخته میشود. این تهدید در حوزه ذهنی و عینی جریان دارد. به نحوی که یکی از نگرانی های اصلی ترکها، برهم خوردن امنیت آینده این کشور از جانب روسهاست؛ حتی در آرایش نظامی ترکیه نیز این امر در نظر گرفته شده است که روسیه یک تهدید محسوب میشود. در طرف مقابل نیز اگرچه روسها در سالهای اخیر تلاش زیادی کردهاند که ترکیه را از محور غربی در سطح نظام بینالملل جدا کنند اما ذاتا این کشور را دارای جهت گیری های غربی میپندارند و معتقدند که دوری فعلی از غرب به شکل تاکتیکی رخ داده و ماهیت راهبردی ندارد. در واقع از نظر روسها ممکن است تغییر هیئت حاکمه فعلی در ترکیه به دگرگونی کلی در حوزه سیاست خارجی این کشور مبدل شود و یکبار دیگر سیاست خارجی سنتی یعنی نزدیکی به غرب توسط آنکارا دنبال شود.
از سوی دیگر اختلافات میان طرفین به حدی زیاد و جدی است که روابط دو کشور را به خصوص در حوزه مسائل منطقه ای با چالشهایی مواجه خواهد کرد. دیدگاه منفی تاریخی مردم دو کشور نسبت به یکدیگر، روابط نزدیک ترکیه با ایالات متحده آمریکا، عضویت ترکیه در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو)، رقابتهای منطقه ای در قفقاز، دریای سیاه و خاورمیانه، همگرایی ترکیه با اتحادیه اروپا، بحران سوریه، مناقشه قره باغ، بحران اوکراین، بحران لیبی، روابط نزدیک روسیه با یونان، حمایت ترکیه از جداییطلبان در قفقاز شمالی و حمایت روسیه از کردها از جمله مسائل مهمی به شمار می آیند که هریک تاثیرات منفی خود را بر روابط روسیه و ترکیه گذاشته و خواهند گذاشت.
در چنین شرایطی ایران باید به بهرهبرداری از منافع خود در روابط روسیه و ترکیه بپردازد. اگر در نگاه نخست، چه نزدیکتر شدن روسیه و ترکیه به یکدیگر ارمغان خوبی برای ایران ندارد اما در عین حال دلیل نمی شود که تهران همچون بازیگری مخرب و آشوبساز وارد روابط مسکو و آنکارا شود. به خصوص که همکاریهای روسیه و ترکیه در حوزه مسائل منطقه ای با مشکلات بسیار جدی مواجه است و این مسئله در گذر زمان در حوزه های مختلف نمایان خواهد شد. در عین حال باید به این نکته توجه کرد که روابط روسیه و ترکیه صرفاً علیه ایران نیست. روسیه بهعنوان یک قدرت جهانی بهدنبال تنظیم روابط با بازیگران منطقهای است و ترکیه نیز در سالهای اخیر در پی توسعه روابط با کشورهای غیر غربی به منظور ایجاد توازن در سیاست خارجی خود با اروپا و آمریکا بوده است. از اینرو توسعه روابط ترکیه و روسیه نباید موجب سردی روابط ایران و روسیه یا روابط ایران و ترکیه شود. در واقع باید توجه داشت که منافع منطقه ای ایران ایجاب میکند که بهطور همزمان هم با روسیه و هم با ترکیه دارای روابط گستردهای باشد.
منابع
[۱] . Ирина СВИСТУНОВА, Политические отношения между Россией и Турцией в ۱۹۹۱-۲۰۱۶ гг., Marmara Türkiyat Araştırmaları Dergisi, Cilt III, Sayı ۲, Sonbahar 2016, C. 76
[۲] . شعیب بهمن، نگاه روسیه به ترکیه؛ یک تیر و چند نشان، اندیشکده راهبردی تبیین، ۳۰ مهر ۱۳۹۷
[۳] . Яшар Ниязбаев, Отдаляется ли Турция от России?, МК-Турция, ۵ мая ۲۰۲۰
[۴] . Яшар Ниязбаев, Отдаляется ли Турция от России?, МК-Турция, ۵ мая ۲۰۲۰
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.