عادی‌سازی روابط امارات-اسرائیل و راهبرد عربستان سعودی

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید

در ۱۳ آگوست ۲۰۲۰ اعلام خبر «توافق تاریخی» میان امارات متحده عربی و اسرائیل با میانجیگری ایالات متحده آمریکا توسط دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده، توجهات بسیاری را به خود جلب کرد. مهم‌ترین بند این توافق، به‌رسمیت شناختن رسمی اسرائیل از سوی امارات و همچنین تعلیق برنامه الحاق کرانه باختری رود اردن از سوی اسرائیل است؛ گرچه سابقه همکاری و رابطه غیررسمی میان اسرائیل و امارات به چند سال پیش از این برمی‌گردد.

پوسته رضایت‌‌آمیز و هسته مناقشه‌انگیز توافق

 

هفته گذشته پایگاه مجله فارن پالیسی در گزارش خود نوشت: «تیم‌های مذاکره‌کننده اسرائیلی و اماراتی بزودی درباره جزئیات این توافق از جمله موضوعات امنیت، سرمایه‌گذاری اقتصادی-تجاری، بازگشایی سفارتخانه‌ها، پروازهای مستقیم ابوظبی-تل‌آویو و همکاری‌های مشترک در زمینه تولید واکسن کرونا مذاکره خواهند کرد». همچنین در این گزارش به نقل از رسانه‌های اسرائیلی گفته شده که مراسم رسمی امضای این توافق (با حضور احتمالی سران اسرائیل و امارات) در واشنگتن پیش از موعد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر برگزار خواهد شد. از سوی دیگر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، این توافق را نشانه یک تغییر پارادایم (paradigm shift) در حل‌وفصل مسأله اعراب و اسرائیل دانست. او گفت: «این توافق نشان‌دهنده گذار از فرمول قدیمی «سرزمین برای صلح»-که برای دهه‌ها در خاورمیانه دیکته شده بود- به فرمول جدید «صلح برای صلح» است. ما در این موضوع به موفقیت دست پیدا کرده‌ایم». محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی و حاکم دوفاکتوی امارات، نیز در توئیتر نوشت: «این توافق از الحاق بیشتر سرزمین‌های فلسطینی به اسرائیل جلوگیری کرده است. اسرائیل و امارات همچنین برای همکاری و ترسیم نقشه‌راه در جهت برقراری روابط دوجانبه توافق کرده‌اند». لذا در بادی امر همه چیز گویای روابطی گرم و سازنده است. با این وجود به نظر می‌رسد این توافق گرچه برای صلح، پذیرش اسرائیل و حل‌وفصل منازعه‌ای ۷۰ ساله میان اعراب و اسرائیل پدید آمده اما پتانسیل بروز مناقشه‌های جدید را در دل خود دارد. این ادعا از اینرو است که نتانیاهو در ادامه اظهارنظر خود در تمجید از این توافق گفت: « همچنان به سیاست الحاق (کرانه باختری) در آینده متعهد است»؛ امری که خوشایند رهبران عرب از جمله امارات نیست و به‌مثابه پاشنه آشیل توافق مذکور است. این مسأله همواره جزو نگرانی‌های مقامات امارات بوده چراکه عدم تعهد اسرائیل در توقف برنامه الحاق، قدرت توجیه‌سازی و اقناع‌سازی آنها را درمیان جهان عرب به‌شدت کاهش می‌دهد. در همین راستا چند ماه پیش یوسف العطیب، سفیر امارات در واشنگتن، به نقل از پایگاه خبری آکسیوس در ایالات متحده، در یک اقدام بی‌سابقه صفحه نخست این توافق که دربردارنده تعهد اسرائیل در توقف برنامه الحاق بود را به زبان عبری در مطبوعات اسرائیل منتشر کرد تا راه را بر هرگونه نقض عهد احتمالی اسراییل ببندد. گفته می‌شود این اقدام ابتکار هاییم سابان، تاجر میلیاردر آمریکایی-یهودی بود که فعالیت گسترده‌ای در زمینه تبلیغات، رسانه و سرگرمی در آمریکا دارد. او همچنین نقش پررنگی در مناسبات میان اسرائیل و آمریکا داشته و از حامیان سیاسی و مالی کمپین‌های بیل و هیلاری کلینتون بوده است. وی در دولت ترامپ نیز کانال‌های ارتباطی و نفوذ قابل‌توجهی از طریق جراد کوشنر، مشاور و داماد دونالد ترامپ، دارد. همچنین در گزارش اورشلیم پست آمده است باتوجه به روابط شخصی میان سابان و کوشنر و نقش این دو در تدوین پیش‌نویس این توافق بسیار بعید است که موضوع عدم الحاق در کاخ سفید طرح نشده باشد اما با موضعگیری صریح نتانیاهو مبنی بر موقتی بودن عدم الحاق و حسّاسیت و پافشاری مقامات اماراتی در قطعی و دائمی بودن عدم الحاق، سکوت کاخ سفید عملا به معنای رضایت و تأیید موضع تل‌آویو است.

 

سناریوی محتمل عربستان سعودی

 

در این میان اگرچه فیصل بن فرحان، وزیر خارجه سعودی، اعلام رسمی عادی‌سازی روابط با اسراییل را منوط به توافق صلح اسراییل با فلسطینیان دانسته اما به نظر می‌رسد همچنان درحال رصد مواضع و ارزیابی شرایط سیاسی برای اعلام عادی‌سازی روابط هستند. با تجزیه و تحلیل شواهد موجود و آنچه که در ماه‌های اخیر اتفاق افتاد می‌توان پیش‌بینی کرد که عربستان نیز به امارات در اعلام عادی‌سازی روابط با اسرائیل در کوتاه‌مدت –باتوجه به گفته مقامات آمریکایی- یا میان‌مدت- درصورت فروکش کردن حجم انتقادات افکارعمومی جهان عرب در طول زمان نه چندان طولانی-خواهد پیوست. فَکت‌های موجود در محقق شدن چنین پیش‌بینی از این قبیل است:

 

۱. اجازه دولت اسرائیل به شهروندانش برای سفر به عربستان‌سعودی در ماه‌های گذشته؛ گرچه عربستان درمقابل، چنین اجازه‌ای به شهروندان خود نداد و در این باره سکوت کرد اما عملا واکنشی نیز به این خبر نشان داد و به نظر می‌رسید مشکل چندانی با این موضوع ندارد.

 

۲. زمینه‌سازی‌های فرهنگی-تبلیغاتی پذیرش اسرائیل؛ بعنوان مثال عربستان‌سعودی به‌مناسبت آغاز ماه رمضان امسال هر شب دو سریال در شبکه ماهواره‌ای MBC پخش می‌کرد که سناریو این سریال‌ها تبلیغ عادی‌سازی روابط با اسرائیل و همچنین روایت زندگی یهودیان ساکن در سرزمین‌های عربی حوزه خلیج فارس بود. در سکانسی در یکی از این سریال‌ها که بسیار موردتوجه قرار گرفت، شخصیتی بنام «امّ هارون» با بازی بازیگر محبوب عرب، «حیات الفهد» به زبان عبری جمله‌ای را دکلمه می‌کند که بسیار چالش برانگیز شد: «قبل از آنکه ما فراموش شویم و زندگی ما به خاطرات و یادها بپیوندد، ما یهودیان خلیج فارس هستیم که در این سرزمین به دنیا آمده‌ایم». درواقع این اولین سریالی بود که به زندگی یهودیان در خلیج فارس و روابط آنها با مسلمانان می پرداخت. سریال دیگری که توسط کارگردان مصری بنام احمد جمال العدل در امارات متحده عربی با سرمایه‌گذاری سعودی‌ها تولید شد، داستان زندگی یک مامای یهودی با اصالت تُرکی را در کویت قبل از مهاجرت‌اش به اسرائیل به تصویر می‌کشد. همچنین می‌توان به یک برنامه تلویزیونی تحت عنوان «خروج۷» در تلویزیون دولتی عربستان اشاره کرد. در این برنامه که اجرای آن را رشید الشّامرانی، بازیگر سعودی بر عهده داشت، بهبود روابط با اسرائیل تشویق می‌شد و در همین راستا به فلسطینی‌ها اتهام زده می‌شد که در حملات علیه عربستان‌سعودی نقش داشته‌اند؛ درحالیکه عربستان در طول این سال‌ها همواره از آنها حمایت و پشتیبانی کرده است.

 

۳. چنانچه در بالا اشاره شد، هاییم سابان با روابط نزدیکی که از یکسو با مقامات عرب خلیج فارس و از سوی دیگر با شخصیت‌های پرنفوذ کاخ سفید همچون جراد کوشنر دارد، بسیار محتمل است که دامنه این روابط شخصیِ چندجانبه به محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، نیز کشیده شود. این ادعا از این جهت مهم و قابل تأمل است که بن سلمان نیز روابط شخصی و نزدیکی با کوشنر داشته و در سال‌های اخیر در موضوعات مختلف از طریق وی درصدد تأثیرگذاری بر کاخ سفید و شخص دونالد ترامپ بوده است. این موضوع بارها توسط پایگاه‌های خبری-تحلیلی مشهور دنیا در موضوعات مختلفی از قتل جمال خاشقچی تا بحران جنگ نفتی میان عربستان و روسیه در ماه‌های گذشته مورد اشاره قرار گرفته است. لذا بسیار محتمل است که بن سلمان نه‌تنها در جریان مستقیم توافق امارات-اسرائیل بوده بلکه با هماهنگی و اطلاع او محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی، تا بدینجا پیش رفته است. البته لازم به ذکر است ولیعهد سعودی برای این تصمیم نیاز به همراهی و کمرنگ شدن نگرش‌های محافظه‌کارانه پدرش، ملک سلمان، خواهد داشت.

منبع:https://www.cmess.ir/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟