پیامد توافق‌نامه راهبردی ایران و چین بر منافع ملی اسرائیل

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید

اندیشکده صهیونیستی «موسسه مطالعات امنیت ملی» در تحلیلی به قلم «کوین لیم» در مورد پیامد توافق‌نامه راهبردی ایران و چین بر منافع اسرائیل می‌نویسد: «توافق‌نامه استراتژیک ایران و چین، منافع اسرائیل را به خطر می‌اندازد، به این دلیل که پکن، چالش سازی تهران را نادیده می‌گیرد و توانایی آن را در حوزه تجارت تقویت می‌کند که شامل کمک به پر کردن منابع و درامدهای ارزی ایران می‌باشد.»

در بخش زیر به نکات و گزاره‌های اصلی این یادداشت اشاره می‌کنیم

  • حتی اگر وابستگی ایران به چین افزایش یابد؛ هرگونه انتقال ارز سخت چین به ایران و سرازیرشدن سرمایه به زیرساخت‌های انرژی، صنعتی و حمل‌ونقل به تهران کمک می‌کند تا اثربخشی تحریم‌های ایالات‌متحده را تضعیف سازد و قدرت سپاه پاسداران که سهم قابل‌توجهی از اقتصاد ایران را در کنترل دارد، به ضرر منافع اسرائیل افزایش دهد. ازجمله مزایای ایران در همکاری با چین را می‌توان به وتو قطعنامه‌های شورای امنیت در مورد رفتار تهران، تقویت توانایی‌های فناوری، سایبری، اطلاعاتی و نظامی و عضویت کامل این کشور در سازمان همکاری شانگهای اشاره کرد که می‌تواند بلوکی مخالف علیه منافع ایالات‌متحده آمریکا باشد.
  • اگر درک ایالات‌متحده از تهدیدات چین تعمیق یابد، واشنگتن تلاش می‌کند به‌جای خاورمیانه، منابع خود را به سمت شرق آسیا گسیل کند. متقاعدسازی مستقیم چین برای قطع یا کاهش قابل‌توجه روابط خود با ایران امری غیرقابل‌قبول و غیر مؤثر است و چنین امری در راستای منافع کشوری که به حفظ روابط خوب با تمام بازیگران منطقه افتخار می‌کند، نیست. علاوه بر این، انگیزه چین برای تعمیق همکاری با ایران ارتباطی با اسرائیل ندارد. به‌جای ترغیب چین به کاهش روابط با ایران، تل‌آویو باید پکن را ترغیب کند تا ایران را تحت‌فشار قرار دهد تا رفتار بی‌ثبات کننده خود را کنترل کند. علاوه بر این، اسرائیل باید چین را به سمت موضع‌گیری سخت‌گیرانه در مورد منع اشاعه سلاح‌های اتمی نه‌تنها با ایران بلکه سایر کشورها مانند عربستان سعودی سوق دهد.
  • اگر اسرائیل و شرکای عربی خلیج‌فارس با یکدیگر در تعامل با چین هماهنگ شوند، با احتمال بیشتری از پکن خواهند خواست تا اولویت‌های خود را در مورد ایران در نظر بگیرد و این اقدام می‌تواند چین را به سمت فشار بیشتر بر ایران برای تعدیل رفتار خود سوق دهد. نفوذ چین بر روی شریکانی مانند ایران، پتانسیل ایجاد و زمینه را برای کاهش درگیری‌ها فراهم خواهد کرد.

نویسنده در بخش پایانی یادداشت می‌نویسد: «قابلیت اسرائیل به‌عنوان یک پل زمینی و دریایی بین مناطق مختلف کشور، از دریای سرخ تا دریای مدیترانه، از خلیج‌فارس و شام تا دریای مدیترانه و از طریق اردن و حیفا یا از افریقا تا خاورمیانه، اهمیت این پل را به‌موازات پل زمینی ایران، در امتداد کمربند چین و ابتکار راه، افزایش می‌دهد. این امر به‌نوبۀ خود می‌تواند به پکن انگیزه‌ای محکم‌تر برای مداخله به‌عنوان سپر بین دو دشمن منطقه‌ای بدهد.»

 

 

 

https://www.inss.org.il/publication/iran-china-memorandum/?offset=1&posts=undefined&outher=undefined&from_date=undefined&to_date=undefined

 

 

منابع پژوهش در دفتر اندیشکده موجود است .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟