در البیضاء چه گذشت!؟

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در اوائل ژوئیه سال جاری میلادی،  القاعده یمن حمله‎ی سنگینی را از سمت جنوب‎شرقی  البیضاء به منطقه  الصومعه آغاز کرد و بلافاصله ائتلاف سعودی و دولت هادی از آن با نام عملیات النجم الثاقب حمایت کردند. القاعده در این عملیات توانست در کمتر از 2 روز مناطق زیادی از الصومعه مخصوصا خواستگاه القاعده در شمال یعنی  الحازمیه را به کنترل خود درآورد.

همزمان با پیشروی‎های سریع القاعده در شرق البیضاء، تیپ عمالقه(نیروهای طارق صالح و مورد حمایت امارات) نیز حملات خود را از سمت غرب به سمت مرکز استان آغاز کردند و توانستند در کمتر از دو روز، فرمانداری الزاهر را به کنترل خود درآورند. روند سقوط مناطق به سرعت پیش می‎رفت و همه منتظر خبر سقوط مرکز استان البیضاء بودند که ناگهان روند تحولات برعکس شد و تمام مناطق سقوط کرده در کمتر از چند روز به دست انصارالله بازگشت. واقعا چه عواملی باعث شد که این حجم از مناطق سقوط کرده، برخلاف روند جنگ باز پس گرفته شود؟

در جواب سوال بالا می‎توان چهار عامل را برشمرد که نیروهای صنعا توانستند به سبب آن مناطق سقوط کرده را احیا و به کنترل دولت نجات ملی برگردانند.

عامل اول عدم حمایت مجلس انتقالی از روند جنگ البیضاء است. نیروهای ائتلاف و هادی با شروع نبرد النجم الثاقب، نیروها و لجستیک خود را به سمت لودر، منطقه مرزی أبین و چسبیده به البیضاء ارسال کرده و در این بین دستور جانشینی فرمانده نظامی این منطقه را با شخص جدید صادر کردند. خضر محمد عبدالله حمصان، فرمانده نظامی مستقر در لودر که خود را متعلق به انتقالی جنوب می‎دانست از قبول دستور هادی سرباز زد و از ورود تجهیزات و افراد به این منطقه جلوگیری کرد. انتقالی که به خاطر عدم مشورت در این موضوع دلخور بود از هرگونه همراهی با هادی سرباز زد. هادی و ائتلاف که موفقیت در نبرد را وابسته به حمایت لجستیکی از لودر می‎دانستند، با نیروهای اعزامی، منطقه لودر را محاصره کرد ولی برخلاف تصور با حمله هوایی و سنگین امارات مواجه شد و مجبور به ترک لودر شد. این اتفاق باعث اختلال جدی در حمایت لجستیکی از القاعده در نبرد البیضاء شد.

عامل بعدی این شکست سریع را می‎توان در عدم همراهی قبائل این استان با القاعده دانست. نیروهای القاعده در مناطق تحت کنترل خود، قوانین سخت‎گیرانه اجرا کرده و از کسانی که این قوانین را اجرا نمی‎کردند به عنوان سپر انسانی در نبرد استفاده می‎کردند. قوانین سخت‎گیرانه و استفاده ابزاری از مردم در نبرد باعث ایجاد فضای سنگینی در مناطق سقوط کرده برعلیه القاعده شد اما آن‎چه باعث انفجار این فشار شد، بریدن سر یک جوان به علت الحاد توسط القاعده در منطقه الزاهر بود. هرچند خبر از چنین برخوردهایی توسط القاعده با نیروهای به اسارت گرفته شده از انصارالله شنیده و پخش شده بود ولی اقدام به بریدن سر یک جوان محلی بدون ارتباط با انصارالله موجی از نفرت و بغض را در مناطق جنوبی البیضا گسترش داد و این امر باعث عدم حمایت قبائل از القاعده و نیروهای آن شد.

عامل دیگر موثر در این شکست برای القاعده را می‎توان حملات موشکی و پهپادی دقیق انصارالله به تجمع فرماندهان القاعده دانست. نیروهای صنعا با نفوذ اطلاعاتی خوب از طریق مردم منطقه و یا از طریق نفوذ به ترتیبات نظامی دشمن، همان‎طور که در حمله به الودیعه شاهد بودیم، توانستند حملات دقیقی را به تجمع فرماندهان القاعده داشته باشند. در حمله اواسط هفته گذشته، انصارالله توانست با دو موشک به تجمع فرماندهان القاعده حمله و حداقل 10 نفر از فرماندهان اصلی را به هلاکت برساند. در میان آن‎ها می‎توان به ابوذر الطیبانی امیر البیضاء، ابوحذیفه العزانی از فرماندهان مهم میدانی، احمد محمد القیسی امیر منطقه ذی ناعم، محمد حسین الجنیدی فرمانده جبهه ابین اشاره کرد. مجموع این حملات به خوبی توانست جبهه القاعده را با خلاء فرماندهی مواجه کند.

عامل چهارم را باید فراخوان و اعزام سریع نیرو توسط انصارالله به جبهه البیضاء دانست. نیروهای صنعاء پس از سقوط سریع و پی‎درپی مناطق البیضاء، تمام جبهه ‎های دیگر خود را به حال رکود درآورده و پیشروی‎ها را متوقف کردند و در هر جبهه به اندازه مورد نیاز برای حفظ مناطق تثبیت شده نیرو نگاه داشته و بقیه نیروها و لجستیک را به البیضاء فرستادند. این اقدام انصارالله باعث تقویت مواضع نیروهای صنعاء در استان البیضاء شد. جایگزینی نیروهای تازه نفس با نیروهای قبلی که روحیه خوبی نیز نداشتند در کنار عوامل سه گانه مذکور قبلی باعث شد تا روند جبهه به نفع انصارالله برگشته و نیروهای صنعا بتوانند در کمتر از چند روز تمام مواضع از دست داده را بازپس بگیرند.

عوامل مذکور به خوبی نشان می‎دهد که القاعده نتوانست میدان نبرد البیضاء را به خوبی مدیریت کند و عدم توان هادی در حمایت لجستیکی و عدم توان فرماندهان القاعده در مدیریت سربازان خود در برخورد با مردم از ادله اصلی ضعف القاعده در این میدان بود که انصارالله به خوبی از این ضعف استفاده کرد و با نفوذ اطلاعاتی توانست از جلسه فرماندهی مطلع و آن تجمع را به خوبی مورد حمله قرار دهد و به سرعت و قبل از بازیابی فرماندهی در القاعده با ارسال نیرو از این سردرگمی استفاده کند. این دقت عمل در نبرد نشان‎دهنده انسجام خوب و فراگیر در بین نیروهای انصارالله است.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟