آناتول لیون (کارشناس مربوطه): آمریکا -یا دستکم نهاد آمریکایی- طوری تربیت شده است که اسرائیل {رژیم صهیونیستی} را تقریبا بخشی از خودش میداند یا حداقل از نظر فرهنگ، جامعه و ارزشها با آن بسیار نزدیک است. این کمی شبیه نگاه انگلیسیها به استرالیا یا نگاه سالهای دور روسها به صربستان است. نتیجه این شده که دشمنان و منتقدان اسرائیل {رژیم صهیونیستی} بهطور خودکار بهعنوان دشمنان آمریکا تلقی میشوند. این امر، ممکن است بهتدریج در میان لیبرالهای آمریکایی تغییر کند -که از آن دست میشود به یادداشتهای «پیتر بینارت» در نیویورک تایمز اشاره کرد. اظهارنظرهایی از نوع اظهارات وی، یک دهه پیش غیرممکن بود.
پرسشگر: یکی از ابعاد خروج آمریکا از خاورمیانه چیزی است که تنها میتوان آن را رابطهای ناراحتکننده با اسلام توصیف کرد -به این معنا که بین آمریکا و جهان اسلام یک گسل فرهنگی درکشده وجود دارد. این را در بررسی ناسیونالیسم آمریکایی چگونه میگنجانید و پیامدهای آن برای مسلمانان مقیم در آمریکا چه بوده است؟
آناتول لیون: من فکر نمیکنم که آمریکا خود را از خاورمیانه جدا کند. آمریکا در حال عقبنشینی از درگیری شدید در فضای خلقشده ناشی از پایان جنگ سرد، آغاز «جنگ علیه تروریسم» و بیش از همه حمله به عراق است. رابطه پیچیده آمریکا با اسلام، تا حدی ناشی از واگرایی واقعی ارزشهاست، اما بیشتر از انگیزههای متناقض وفاداری آمریکا به اسرائیل {رژیم صهیونیستی} (چیزی که در بین بیشتر مسلمانان اصلا مورد استقبال قرار نمیگیرد و آنها را پیوسته به انتقاد از آمریکا وا میدارد) و اتحاد آمریکا با عربستان سعودی، اردن و سایر کشورهای مسلمان که مستلزم برخورد محترمانه با اسلام است، نشات میگیرد. انتظار میرود این تنش برای درازمدت ادامه یابد.
پرسشگر: شما معتقدید که آمریکا از خاورمیانه خارج نشده است، اما بهنظر میرسد که حکومتهای منطقه تلاش میکنند تا فضاهای بازشده توسط آمریکاییها در سالهای اخیر را پر کنند. این شامل کشورهای غیرعرب منطقه شامل ترکیه، ایران و اسرائیل {رژیم صهیونیستی} و همچنین روسیه و کشورهای عربی قاطعتر مانند امارات متحده عربی میشود. آیا آمریکا میتوانست این گذار از نقش غالب خود را بهتر صورت و اینکه پیامدهای یکچنین پویایی امروز چیست؟
آناتول لیون: این خروج آمریکا از خاورمیانه نیست که برای روسیه و ایران فرصت ایجاد کرده است. به هر حال، روسیه مدتهاست که منافع مهمی در منطقه دارد؛ در حالیکه ایران ۲ هزار و ۵۰۰ سال قبل از حضور آمریکا، در آنجا بوده است. این فرصتها در اثر درگیر شدنهای بیش از حد و آنهم اشتباه آمریکا در منطقه، برای آنها ایجاد شده است -از جمله براندازی حکومتهای عراق و لیبی و تلاش پوچ آمریکا برای مبارزه با داعش و سرنگونی رژیم سوریه در همان زمان. همه اینها فضایی ایجاد کرد که حکومتهای روسیه و ایران مداخله خود را وظیفه بدانند.
آمریکا مطمئنا میتوانست بهرفع تبعات مداخلهگرایی عظیم دوران ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش پرداخته و آن را بسیار بهتر کنترل کند. مهمترین این اقدامات اصلاحی که میتوانست صورت بگیرد، تلاش مصممانه برای نزدیک شدن به ایران بود. همچنین میشد تلاشهای قدرتمندانهتری برای محدود کردن نفوذ و رفتار عربستان صورت بگیرد و البته اشتباه خروج ترامپ از پیمان هستهای با ایران را نیز نمیتوان نادیده گرفت. دلایل عدم کامیابی آمریکا در منطقه، بیشتر به سیاست داخلی این کشور و تاثیر لابی حامی اسرائیل مربوط میشود تا منافع ملی آمریکا یا نیازهای استراتژیک آن در خاورمیانه.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.