در طی هفته های گذشته اروپا بارها لوکاشنکو را متهم کرده است که عامدانه پناهجویان را با پروازهایی منظم به طور روزانه وارد بلاروس میکند و آنها را روانه مرز با لیتوانی میکند تا وارد خاک اتحادیه اروپا شوند.
احزاب و گروه های راست افراطی در اروپا طی سالهای گذشته روند رو به رشدی را پشت سر گذاشته اند. این جریان سیاسی که با ویژگیهایی مانند مهاجرستیزی، مخالفت با اتحادیه اروپا، اسلام هراسی و امثالهم شناخته میشود، در سطوح مختلف از سطح انتخابات شهرداریها گرفته تا سطح ملی مانند انتخابات پارلمانی یا ریاست جمهوری و همچنین سطح فراملی مانند پارلمان اروپا موفق به کسب آراء زیادی شدهاند و امروزه تقریبا در تمامی کشورهای اروپایی به یکی از جناح های سیاسی تاثیرگذار مبدل شده اند، به طوری که حتی اگر در سطح قدرت مستقیما شریک نباشند با تاثیرگذاری بر افکار عمومی، ایجاد کمپین های مختلف و با تاکید بر ارزش های ملی و کنترل بیشتر بر روی مرزها در جهت تقابل با لیبرالیسم عمل میکنند.
با این وجود به دلیل تنوع بسیار این احزاب در کشورهای مختلف اروپایی نمیتوان آنها را از نظر سیاست خارجی و مسائل بین المللی با یک الگوی یکسان و واحد تقسیم بندی نمود. اگرچه نزدیکی به روسیه و مخالفت با اتحادیه اروپا دو رکن اصلی سیاست خارجی اغلب این احزاب تلقی می شوند، اما در این بین استثنائاتی هم وجود دارد. برای مثال کشور لهستان یا اوکراین نگاه منفی نسبت به روسیه دارند که ناشی از شرایط ژئوپلیتیکی و تاریخی آنهاست.
از سوی دیگر این که احزاب و گروههای مزبور را فاشیست بنامیم عبارت دقیقی نیست، چرا که اغلب احزاب راست افراطی از اسلاف فاشیست خود فاصله گرفته و به ویژه از منظر مسائل نژادپرستی سعی کردهاند آن را با دغدغه های فرهنگی و هویتی و نگرانی از ورود مهاجران خارجی جایگزین کنند. آنها معتقدند مهاجران خارجی باید به کشورهای مبداء خود بازگردند، بحث مهاجرت و ورود پناهجویان و آوارگان به اروپا یکی از عمدهترین دلایل قدرت یابی این جریان سیاسی تلقی می شود. این امر به خصوص بعد از سال 2015 که به عنوان «بحران پناهجویی» مشهور شد، روند تصاعدی به خود گرفت.
این احزاب مهاجرت گسترده را به مثابه یک تهدید بالقوه برای حاکمیت ملی کشورهای خود تلقی میکنند و در این میان سیاستمداران حاکم، احزاب جریان اصلی و نیز اتحادیه اروپا را به عدم سختگیری های لازم برای جلوگیری از ورود مهاجران و پناه جویان خارجی متهم میکنند. نکته قابل توجه این است که کشورهای مختلف اروپا با توجه به موقعیت جغرافیایی خود تجربهها و شرایط متفاوتی نسبت به مقوله مهاجرت و ورود پناه جویان دارند. برای مثال برخی مانند ایتالیا به طور مستقیم در مسیر ورود پناهجویان قرار گرفتهاند. ایتالیا در طی سالهای اخیر شاهد ورود پناهجویان از طریق مسیر موسوم به مدیترانه مرکزی بود یا کشورهای دیگری همچون مجارستان نیز چنین تجربهای را از مسیر زمینی بالکان داشتهاند.
ورود مهاجران و پناهجویان در چند سال گذشته باعث تحولات مهمی در این جریان شد که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد. حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» بعد از حدود 70 سال به عنوان نخستین حزب راست افراطی وارد پارلمان آلمان شد. حزب «اجتماع ملی» فرانسه موفق شد در انتخابات این کشور همراه با مکرون با کنار زدن همه احزاب سنتی به دور دوم راه پیدا کند. در ایتالیا حزب راست افراطی «لیگ» موفق به حضور در دولت ائتلافی گردید و در اروپای مرکزی احزاب راست افراطی قدرت را در لهستان و مجارستان در اختیار گرفتند. در بریتانیا نیز چهره های راست افراطی همچون «نایجل فاراژ» نقش مهمی در خروج این کشور از اتحادیه اروپا ایفا نمودند و در اسکاندیناوی نیز راست افراطی در سوئد موفقیت هایی را کسب نمود.
درعین حال مسئله مهاجرت، محدود به احزاب و جریانهای راست افراطی نیست و بهطورکلی در طی سال های اخیر به یکی از بحث های اصلی عرصه سیاست در اروپا مبدل شده و نزد افکار عمومی شهروندان اروپایی هم اهمیت به سزایی دارد. در طی ماه گذشته کشور بلاروس با استفاده از موقعیت ژئوپلیتیکی خود و با توجه به اختلافات اخیر با اتحادیه اروپا توانست از موضوع مهاجرت به عنوان اهرم فشار به اتحادیه اروپا استفاده کند. لوکاشنکو علیرغم خوش بینی غرب از ناآرامی های سال گذشته عبور کرده و با اتکا به حمایت روسیه هم اکنون به یکی از محورهای جدید تقابل اتحادیه اروپا با روسیه مبدل شده است.
در طی هفته های گذشته اروپا بارها لوکاشنکو را متهم کرده است که عامدانه پناه جویان را با پروازهایی منظم به طور روزانه وارد بلاروس میکند و آنها را روانه مرز با لیتوانی می کند تا وارد خاک اتحادیه اروپا شوند. مبدا این پروازها بغداد و استانبول گزارش شده اند. اگر چه لوکاشنکو این اتهام را رد کرده است اما مشخص است وی به خوبی به موقعیت ژئوپلیتیکی این کشور و ضعف اتحادیه اروپا در قبال ورود پناه جویان واقف است، امری که پیشتر ترکیه نیز با اتکا به آن و تهدید به فرستادن پناهجویان به سوی اتحادیه اروپا توانسته بود امتیازات متعددی را کسب کند و از آن به عنوان یک ابزار چانه زنی استفاده نماید. حال با تحولات اخیر در افغانستان و احتمال شکل گیری موج جدیدی از سیل پناهجویان به سمت اتحادیه اروپا دیگر بار خطر به قدرت رسیدن احزاب راست افراطی بیش از پیش شکل گرفته، امری که برنده نهایی آن روسیه خواهد بود که در طی این سال ها نیز علنا از این جریان حمایت کرده است.
در عین حال تداوم شرایط کرونا و فرسایشی شدن روند این همه گیری باعث شده است جریان های سیاسی ضد واکسیناسیون و طرفدار تئوری توطئه اعتراضاتی را علیه دولت ها انجام دهند و در آن ضمن انتقاد از وضع محدودیت ها از این شرایط برای جلب نظر مردم معترض نیز استفاده کنند. در حال حاضر بسیاری از هواداران این تئوری ها گرایشات راست افراطی داشته و دولت ها را متهم می کنند که با وضع قوانین و محدودیت ها قصد دارند آزادی های شهروندی را از میان ببرند.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.