دلایل اقتصادی و استراتژیک تنش‌ میان ایران و آذربایجان

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در روزهای گذشته اتفاقاتی باعث افزایش تنش میان دولت‌های ایران و آذربایجان شد. برگزاری مانور نظامی از سوی ایران اعتراض دولت آذربایجان را در پی داشت. 

ماجرا ظاهراً از این جا شروع شد که دولت آذربایجان نخست دو راننده کامیون ایران را به دلیل عدم پرداخت عوارض بازداشت کرد. همچنین این دولت مدعی شد که علی‌رغم تذکرات چندگانه به مقامات جمهوری‌اسلامی ایران ممنوعیت ورود به قره‌باغ توسط کامیون‌های ایرانی، پرداخت تعرفه و بازرسی از کامیون‌ها رعایت نشده و آنها مجبور به برخورد شدند. وزارت خارجه جمهوری اسلامی با تکذیب این ادعا خواستار حل مشکلات از طریق گفت‌وگو شد. اما در ادامه برگزاری مانور نظامی از سوی ایران در نقاط مرزی با کشور آذربایجان فضا را تنش‌آلود کرد و مورد اعتراض دولت آذربایجان قرار گرفت.

الهام علی‌اف‌، رئیس‌جمهور آذربایجان ضمن تاکید بر حق ایران در برگزاری رزمایش نظامی ابراز تعجب کرد که “چرا الان باید این رزمایش انجام شود؟ چرا این رزمایش‌ها وقتی ارمنستان در منطقه‌های جبرائیل، فضولی و زنگیلان بود، انجام نمی‌شد؟”

با تشدید تنش و اظهارات تند برخی از نمایندگان مجلس دو کشور، رسانه‌های رسمی ایران حملات به آذریابجان و متهم کردن این کشور به همراهی با پروژه اسرائیل در ناامن کردن مرزهای شمال غربی ایران را آغاز کردند. سپس  نیروی زمینی ارتش رزمایش گسترده‌تری در ۹ مهر برگزار کرد که طبق نظر سرتیپ کیومرث حیدری هدف آن هشدار به دولت اسرائیل و ابراز اطمینان از خروج  نیروهای ادعایی سوری متحد ترکیه از قفقاز جنوبی بود.

صحنه‌ای از مانور نظامی ایران در مرز با جمهوری آذربایجان

در نهایت به نظر می‌رسد با اظهار نظر آخر علی‌اف در گفت‌و‌گو با یک شبکه اسپانیایی  که “از آمادگی همکاری کشورهای قفقاز جنوبی با ایران، روسیه و ترکیه خبر داد” از آتش منازعه کاسته شده باشد.

اظهار نظر علی شمخانی دبیر شورای امنیت ملی که به نظر می‌رسد در استقبال از آن موضع‌گیری باشد، نیز تایید کننده کاهش نسبی تنش است. وی با انتشار توئیت تصریح کرد: «مشکلات با همدلی و همکاری همه کشورهای منطقه حل وفصل خواهد شد. هرگونه نفوذ بیگانگان جز شیطنت و تفرقه ثمری ندارد. همسایگان را به هوشیاری در این زمینه و دوری از آن فرامی‌خوانیم.»

البته از ابتدا هم معلوم بود که تشدید تنش رخ داده مقطعی است و استعداد گسترش به منازعه محدود و یا شکل‌گیری جنگی جدید در قفقاز جنوبی را با توجه به نقش مسلط روسیه و روابط خوب آن با همه طرف‌های درگیر را ندارد.

اما بستر بحرانی شدن روابط دولت‌های ایران و آذربایجان مفاد موافقتنامه صلح مسکو است که در سال ۲۰۲۰ بین آذربایجان و ارمنستان با حضور روسیه امضا شد. این معاهده باعث تغییر موازنه قوا در قفقاز جنوبی به نفع آذربایجان شد. روسیه و ترکیه نیز جز برندگان بودند که موقیت راهبردی‌شان تقویت شد اما ایران جزو بازندگان بود.

تحرکات مختلف دیپلماتیک جمهوری‌اسلامی با سفرهای جواد ظریف و عباس عراقچی موفقیتی در بر نداشت. ناکامی جمهوری‌اسلامی تابعی از مشکلات بنیادین در سیاست خارجی و عقب‌افتادگی در مواجهه فعال در مسائل قفقاز جنوبی بود که به تعبیر منصور حقیقت‌پور، نماینده مجلس دستگاه دیپلماسی کشور در این خصوص “در کما به‌سر می‌برد”.

طبق شرایط جدید دولت آذربایجان علاوه بر بازپس‌گیری هفت شهر در نزدیکی قره‌باغ کوهستانی توانست بخشی از جاده «نوردوز» تا «ایروان» به وسعت ۲۱ کیلومتر را در کنترل خوب بگیرد. مسیر سنتی ترانزیت زمینی کالا از ایران به ارمنستان از این جاده می‌گذرد. حال دولت آذربایجان خواهان اعمال حق حاکمیت جدید خود است و در عین حال ایجاد بازدارندگی در برابر حضور مستقیم کامیون‌های ایرانی به قره‌باغ را نیز دنبال می‌کند که طبق توافقنامه یادشده کنترل امنیت مرزی آن با نیروهای روسیه است.

اما مشکل اصلی این موضوع نیست که به نظر می‌رسد دولت آذربایجان در برخورد با رانندگان ایرانی سختگیری کرده‌است. طبق توافقنامه فوق مسیرهای جدیدی قرار است ساخته شوند که از یک طرف اتصال آذربایجان – نخجوان و از سوی دیگر ارمنستان – منطقه کوهستانی قره‌باغ را برقرار سازند.

این موضوع باعث شده تا دولت آذربایجان خواست قدیمی برقراری ترانزیت کالا- انرژی را در محور ترکیه – نخجوان – ارمنستان- آذربایجان را با احداث دالان “زنگزور” دنبال کند. بر اساس اظهارات علی‌اف آنها امیدوار هستند که با همکاری ارمنستان این دالان ظرف سه تا پنج سال ساخته شود.

الهام علی‌اف‌، رئیس‌جمهور آذربایجان

دولت آذربایجان مدعی است که این دالان که در مرز کنونی ایران و ارمنستان قرار دارد و بخشی از استان سیونیک (زنگزور) ارمنستان است صد و یک سال پیش از مناطق تاریخی متعلق به مسلمانان آذری به جمهوری ارمنستان در شوروی سابق واگذار شد. البته به لحاظ تاریخی این منطقه شاهد نزاع‌های طولانی برای چندین قرن بوده و جمعیت ساکن ارمنی بالایی داشته است. همچنین بن‌بست مسیر زمینی بین آذربایجان و نخجوان محصول جنگ کشورهای آذربایجان و ارمنستان بعد از سقوط شوروی سابق است که آذربایجان بخش‌هایی از قلمرو خود را از دست داد که بر اساس قطعنامه سازمان ملل باید به آن بازگردد.

تاسیس کریدور زنگزور پیامدهای قابل اعتنای ژئوپلتیک، راهبردی و اقتصادی دارد که منافع آن برای آذربایجان و ترکیه بیشتر است که می‌توانند مبادله کالا و مراودات جاده‌ای و ریلی را با هزینه کمتر و زمان سریعتر انجام دهند. در حال حاضر ارتباطات ترکیه با آذربایجان و آذربایجان با نخجوان از طریق مسیرهای زمینی ایران انجام می‌شود که برای کشور به دلیل دریافت عوارض مزیت اقتصادی ایجاد کرده و همچنین موقعیت راهبردی فراهم ساخته‌است.

سایر موضعگیری‌ها و حساسیت‌ها در خصوص “گسترش مرزهای ناتو به قفقاز جنوبی” و یا تهدید مرزهای شمال‌غربی ایران پایه منطقی ندارند و تابعی از ملاحظات ایدئولوژیک نظام و قرائت تهاجمی از ناسیونالیسم ایرانی است. این استدلال که اتفاق را به دلیل مسدودسازی راه ایران با اروپا از طریق ارمنستان تهدید ارزیابی می‌کند ضعیف است. اولا مسیر طبیعی و دارای توجیه اقتصادی و راهبردی برای اتصال ایران و اروپا در وهله نخست ترکیه و بعد آذربایجان است. اما حتی اگر آنها در شرایط مسدود شوند که احتمال آن کم است مسیر ارمنستان حالت آلترناتیوی کامل ندارد. چون به لحاظ زمینی حضور در اروپا نیازمند عبور از قلمرو ارمنستان به خاک ترکیه است. به لحاظ دریایی از طریق اتصال ارمنستان به گرجستان نیز باز ترکیه یک نیروی مهم در دریای سیاه است. دیگر مشکل این مسیر امکانات ضعیف سخت‌افزاری آن است که هم مشکلات ایمنی را تشدید می‌کند و هم هزینه انتقال را افزایش می‌دهد.

در عین حال باید توجه داشت احداث این کریدور مرز ایران با ارمنستان را مسدود نمی‌کند اما باعث می‌شود تا ایران مزیت پیش‌گفته را از دست بدهد و مسیر ارتباطی با ارمنستان تحت نفوذ آذربایجان قرار بگیرد. همچنین موقعیت ترکیه به عنوان یک رقیب منطقه‌ای در قفقاز جنوبی ارتقاء پیدا کند.

در صورت گسترش تنش بین ایران و اسرائیل مرزهای شمال غربی کشور نیز می‌تواند ناامن شود و تحرکات گروه‌های تجزیه‌طلب افزایش یابد. اما در حال حاضر چنین تهدیدی وجود ندارد و مقامات جمهوری‌اسلامی به بزرگنمایی نقش اسرائیل در منطقه یادشده روی آورده‌اند. روابط خوب دولت‌های اسرائیل و آذربایجان مستقل از فاکتور ایران است. پایه اصلی آن یهودی‌های ساکن کشور آذربایجان کنونی بعد از فروپاشی شوروی بودند که به اسرائیل مهاجرت کرده و سپس دوباره به آذربایجان برگشته وباعث همکاری‌های گسترده صنعتی، اقتصادی، کشاورزی، امنیتی و سیاسی شدند.

 

در شرایط کنونی با توجه به ضعف جمهوری‌اسلامی در مناسبات تحول‌یافته قفقاز جنوبی و وجه بحرانی سیاست خارجی آن و تقلیل قدرت ارمنستان در برابر آذربایجان،حفظ منافع و موقعیت راهبردی ایران دشوار شده‌است. ارمنستان در شرایط عادی بعید است با احداث کریدور زنگزور موافقت کند اما تشدید فشار آذربایجان و ارانه امتیازاتی می‌تواند باعث تغییر نظر آنها شود. البته نظر روسیه یک متغیر تعیین‌کننده است اما با توجه به روابط خوب و رو به گسترش روسیه و ترکیه بخصوص بعد از تنش دولت‌های ترکیه و آمریکا به دلیل خرید سیستم دفاع موشکی اس۴۰۰ احتمال مخالفت روسیه بالا نیست.

از سوی دیگر ایران چندان اهرم فشاری در دست ندارد. ارسال سلاح به ارمنستان اگر روسیه همراهی نکند نتیجه لازم را نخواهد داشت. همچنین حمایت سیاسی یکطرفه از ارمنستان نیز مشکلاتی را در داخل و خارج از کشور ایجاد می‌کند؛ هم جمعیت ترک‌های ایرانی را تحریک می‌کند و هم دولت آذربایجان را از ایران دورتر می‌سازد.

در این شرایط با توجه به جایگاه بالقوه ایران در قفقاز جنوبی و واقعیت‌های موجود واحتمال کم موفقیت در ممانعت از تشکیل ترانزیت کالا بین ترکیه – نخجوان- ارمنستان شاید مناسب‌ترین راه برای ایران تلاش برای اثرگذاری در احداث گذرگاه زنگزور از طریق مشارکت و ایجاد منافع پایدار چهار جانبه برای ایران، آذربایجان، ارمنستان وترکیه باشد. بخصوص که علی‌اف در تمامی موضع‌گیری‌هایش تاکید کرده که “این پروژه به زیان ایران نیست و منافعی هم برای آن از طریق گسترش خطوط ریل آهن دارد”.

 

در این چارچوب لازم است ضمن هوشیاری و رصد کردن تحولات و مقابله فعال با تضعیف نقش ایران در تنظیم مناسبات قفقاز جنوبی از رویکردهای خصمانه و دشمن محوری در سیاست خارجی نسبت به آذربایجان و ترکیه امتناع کرد. این مساله بسیار کلیدی است که تقویت فرصت‌ها و کاهش تهدیدهای ایران در قفقاز جنوبی از مسیر گفتگو با همه طرف‌ها و برخورد متوازن با ارمنستان و آذربایجان و دوری از هرگونه سمت‌گیری راهبردی با این دو کشور می‌گذرد.

سابقه مروادات گسترده فرهنگی، سیاسی و تجاری در قرن‌های متوالی ایران با کشورهای آذربایجان و ارمنستان در سایه توجه به واقعیت‌های کنونی بخصوص شکل گرفتن نظم سیاسی جدید قفقاز بعد از شوروی سابق و نادیده گرفتن وضعیت ماقبل قراردادهای «گلستان» و «ترکمنچای» ظرفیت‌هایی است که در صورت تنش‌زدایی با غرب می‌تواند مشکلات ایران در مرزهای شمال‌غربی را برطرف ساخته و اثرگذاری بر معادلات قفقاز جنوبی را ارتقاء بدهد. در مواجهه با ترکیه نیز اگرچه رویکرد «نوعثمانی» دولت رجب طیب اردوغان منابع ستیز جدیدی را بوجود آورده است اما منافع ایران حکم می‌کند که تنش‌زدایی تحکیم شده بعد از توافق تاریخی «ارزروم» در دوره سلطنت محمد شاه قاجار تداوم یابد که به جنگ‌ها و خصومت بین ایران و حکومت عثمانی پایان داد وتوسط دولت‌های ‌بعدی دو کشور تا کنون حفظ شده است. الزامات و ویژگی‌های رقابت با ترکیه را باید در نظر گرفت اما نباید در بیراهه «دشمنی» و «ترکیه‌هراسی» افتاد که به زیان منافع ملی ایران است.

 

 

منبع:https://www.dw.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟