نگاه مسکو به دکترین بایدن چیست؟

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
  «چشم‌پوشی از احیا و بازسازی جوامع شکست‌خورده و ملت‌سازی در خارج از کشور یکی از اصول اساسی دکترین بایدن و نقطه عطف در سیاست خارجی آمریکا می‌باشد.

من معتقدم اگرچه در مراحل اجرای نهایی خروج نیروهای آمریکا از افغانستان نوعی تأخیر و آشفتگی دیده می‌شد؛ ولی من این را یک تصمیم درست راهبردی می‌دانم. تحولات افغانستان قطعاً به معنای پایان ایالات‌متحده به‌عنوان ابرقدرت جهانی نیست؛ هرچند که قدرت و نفوذ آن به‌طور نسبی در حال افول می‌باشد. خروج از افغانستان به معنای زوال پیمان‌ها و ائتلاف‌های آمریکا با شرکا و متحدان منطقه‌ای نیست. در مقابل، واشنگتن مشغول احیای مجدد مشارکت جهانی خود است. آن‌ها به‌جای تحولات خارجی، بیشتر بر تقویت پایگاه داخلی تمرکز می‌کنند.»

در بخش زیر به نکات و گزاره‌های اصلی این یادداشت اشاره خواهیم کرد

افغانستان ثابت نمود که پیروزی جهانی لیبرال دموکراسی در آینده نزدیک قابل‌دستیابی نیست. جنگ علیه تروریسم به‌عنوان تلاشی برای حفظ امنیت ایالات‌متحده به پایان راه خود رسیده است. در طی بیست سال گذشته نه‌تنها هیچ حمله تروریستی مهمی در خاک ایالات‌متحده رخ نداده؛ بلکه تمرکز راهبردی، ژئواکونومیک، ایدئولوژیک سیاست خارجی ایالات‌متحده با تغییر و تحول همراه شده است. مهم‌ترین تهدید وجودی ایالات‌متحده، چین و روسیه می‌باشند و ایران، کره شمالی و مجموعه‌ای از گروه‌های افراطی فهرست دشمنان را تکمیل می‌کنند. تغییرات آب و هوایی و همه‌گیری کووید 19 نگرانی‌های امنیتی ایالات‌متحده را به اوج خود رسانده است. ازاین‌رو مهم‌ترین وظیفه سیاست خارجی ایالات‌متحده، تقویت ائتلاف غربی تحت رهبری آمریکا می‌باشد.

  • همان‌طور که در سال 2007 شاهد رکود اقتصادی جهانی بودیم که ضربه‌ی گسترده‌ای به مدل اقتصادی و مالی آمریکا وارد کرد، در طی سال‌های 2016-2021 ایالات‌متحده آمریکا گرفتار بحران سیاسی شدید داخلی بود که اعتماد به‌نظام سیاسی ایالات‌متحده و ارزش‌های اساسی آن را تضعیف کرده است. فاجعه کووید 19 ایالات‌متحده را تحت تأثیر قرارداد و بار دیگر شکاف‌های جدی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن را برجسته نمود. ایالات‌متحده در طی سال‌های گذشته به دلیل تصمیمات پرهزینه ملت‌سازی در خارج از کشور، از وضعیت داخلی غافل شد که امروزه بهای سنگین آن را می‌پردازد. اکنون دولت بایدن با پروژه‌های توسعه زیرساخت‌های بزرگ و حمایت از طبقه متوسط آمریکایی تصمیم گرفته است که این روند را اصلاح کند؛ بنابراین بحران داخلی آمریکا باعث این نگرانی شده که چین و روسیه بتوانند از آن برای پایان دادن به سلطه آمریکا و تضعیف این کشور استفاده کنند.
  • راهبرد دولت بایدن در تضاد با استراتژی گسترش دموکراسی در سرتاسر روسیه و چین و دفاع از نظام جهانی تحت رهبری ایالات‌متحده می‌باشد. در غرب، سلطه ایالات‌متحده درخطر نیست، هیچ‌یک از کشورهای غربی قادر نیستند که به‌تنهایی یا از طریق ائتلاف، بلوکی برای جایگزینی رهبری آمریکا ایجاد کنند. نخبگان غربی و وابسته به آن‌ها کاملاً تحت نظر ایالات‌متحده هستند. آنچه آن‌ها می‌خواهند رهبری قاطع ایالات‌متحده است. چیزی که آن‌ها از آن می‌ترسند این است که ایالات‌متحده دست از مسائل بین‌المللی بردارد و به سمت تحولات داخلی عقب‌نشینی نماید.

نویسنده در بخش پایانی یادداشت می‌نویسد:

«ایالات‌متحده خواهان انزواطلبی نیست؛ زیرا تمرکز بر مسائل داخلی، سلطه جهانی یا حداقل برتری به‌صورت جدی به بخش جدایی‌ناپذیر هویت ملی آمریکا تبدیل‌شده است. همچنین ایدئولوژی لیبرال و دموکراتیک به‌عنوان یک عامل اصلی سیاست خارجی آمریکا کنار گذاشته نخواهد شد. ایالات‌متحده به کشوری «عادی» تبدیل نخواهد شد که فقط از قوانین سیاست عملی پیروی کند. واشنگتن از ارزش‌ها به‌عنوان ابزاری برای تحکیم روابط با متحدان و سلاحی برای حمله به دشمنان استفاده خواهد کرد. این امر به کاخ سفید کمک می‌کند که هم در میان طیف‌های سیاسی و هم در میان شرکای ایالات‌متحده، چین و روسیه به‌عنوان دشمن قلمداد شوند و به همین دلیل بیشتر آن‌ها از مسکو یا پکن واهمه دارند.»

 

 

 

https://carnegiemoscow.org/commentary/85278

منابع پژوهش در دفتر اندیشکده موجود است .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟