مهار تهدیدات امنیتی؛ راهبرد چین در افغانستان

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
«هوآ چونینگ» سخنگوی وزارت خارجه چین اظهار داشت: «چین آماده است تا به توسعه همسایگی خوب و همکاری دوستانه با افغانستان ادامه دهد و نقش سازنده‌ای در صلح و بازسازی افغانستان ایفا کند».

در جریان کنفرانس مطبوعاتی که تنها چند ساعت پس از ورود نیروهای طالبان به کابل برگزار شد، «هوآ چونینگ» سخنگوی وزارت خارجه چین اظهار داشت: «چین آماده است تا به توسعه همسایگی خوب و همکاری دوستانه با افغانستان ادامه دهد و نقش سازنده‌ای در صلح و بازسازی افغانستان ایفا کند» اما آیا چین مایل است که خلأ ناشی از خروج نیروهای آمریکا را پر کند؟ آیا چین قصد ترسیم نقشه ژئوپلیتیک آسیا را دارد و می‌تواند طالبان را در مسیری برای همزیستی مسالمت‌آمیز ترغیب کند؟ اندیشکده آمریکایی انستیتو میدل ایست در تحلیلی به قلم «جان کالابرس» به تبیین و بررسی رویکرد چین در قبال سلطه طالبان بر افغان پرداخته است.

در بخش ذیل به نکات و گزاره‌های اصلی آن اشاره خواهیم کرد.

 

  • از زمان سقوط کابل در 15 اوت، ایالات‌متحده و شرکای غربی سعی کردند بین دو خواسته تمایل به استفاده از کمک‌های خارجی به‌عنوان اهرم فشار بر طالبان و ضرورت جلوگیری از یک فاجعه بشردوستانه، توازنی ایجاد کنند؛ اما در مورد چین این مسئله صدق نمی‌کند؛ زیرا از همان ابتدا رویه رایج خود را بر آماده‌سازی برای تعامل با هر دولتی، صرف‌نظر از ترکیب و هر راهی که برای دستیابی به قدرت در پیش‌گرفته است، دنبال کرده است. این در حالی است که پس از سلطه طالبان بر افغانستان، دولت بایدن، ذخایر دولتی افغانستان را که در حساب‌های بانکی ایالات‌متحده نگهداری می‌شد، نزدیک به ۹.۵ میلیارد دلار مسدود کرد. اتحادیه اروپا، بریتانیا و آلمان همگی برنامه‌های توسعه خود را متوقف کردند؛ اما پکن به سرعت به موضع‌گیری مستقل پرداخت و از جامعه بین‌المللی خواست تا بدون شرط کمک کنند، دارایی‌ها را مسدود نکنند و موانع بازسازی را بردارند.
  • برای چین، مشارکت با طالبان به جای استفاده از فرصت، بیشتر در راستای مدیریت تهدیدات می‌باشد. نگرانی همیشگی پکن این بوده و هست که افغانستان بتواند به پناهگاهی برای گروه‌های شبه‌نظامی که قلمرو چین، دارایی‌های اقتصادی این کشور در منطقه یا دیپلمات‌ها و کارگران را هدف قرار می‌دهند، تبدیل شود. این واقعیت که مشارکت اقتصادی چین در پاکستان و آسیای مرکزی طی دهه گذشته بسیار گسترش‌یافته است، این کشور را در معرض تهدیدهای متعدد ازجمله اثرات احتمالی موج وسیعی از پناهندگان افغان در قالب آوارگی جمعی خشونت سیاسی و قاچاق مواد مخدر فرامرزی، قرار داده است. تهدید خشونت علیه شهروندان چینی که در منطقه زندگی و کار می‌کنند واقعی است.
  • پکن مدت‌هاست بر این باور است که توسعه کلید ثبات و امنیت است. این اعتقاد مبنی بر تلاش‌های این کشور برای تقویت روابط اقتصادی با افغانستان در دو دهه گذشته است. بااین‌حال، چین تا به امروز یک بازیگر نسبتاً کوچک در اقتصاد افغانستان باقی‌مانده است. علیرغم روابط عمل‌گرایانه با طالبان و جذابیت منابع طبیعی توسعه‌نیافته وسیع افغانستان و ارزش بالقوه این کشور به‌عنوان گذرگاهی برای تجارت و ترانزیت، اما نقش چین به زودی در افغانستان تغییر نمی‌کند؛ بنابراین در مورد این‌که چین، خلأ را پر می‌کند و به سرعت به بازیگر اصلی خارجی ظاهر می‌شود، غیرمحتمل به نظر می‌رسد. نه‌تنها به این دلیل که احتمالاً سایر ذینفعان منطقه‌ای به دنبال خنثی‌سازی این نتیجه هستند، بلکه به این دلیل که پکن تمایلی به تعقیب این سیاست ندارد.

نویسنده در بخش پایانی یادداشت می‌نویسد:

«مداخله چین در افغانستان عمدتاً با نگرانی‌های امنیتی ایجاد می‌شود و این نگرانی‌ها است که هم چین را وادار می‌کند تا دخالت خود را در افغانستان عمیق کند و هم مانع از این کار شود. به همین دلیل است که در آینده قابل پیش‌بینی، چین ممکن است تمایل بیشتری برای مهار تهدیدهای امنیتی ناشی از افغانستان داشته باشد تا اینکه پروژه‌های بزرگ توسعه‌ای را در آنجا آغاز کند.»

 

https://www.mei.edu/publications/chinas-taliban-conundrum

 

منابع پژوهش در دفتر اندیشکده موجود است .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟