خاورمیانه خونین و بیثبات کاتالیزورهای تغییر قدرتهای خارجی نیستند، بلکه محصول جنگهای داخلی محلی در سوریه، یمن و لیبی و رقابت منطقهای ایران، عربستان سعودی، ترکیه و اسرائیل میباشند.
درحالیکه این تغییر خاورمیانه که به محرکهای منطقهای و محلی حساستر از پویایی جهانی است، برای چندین دهه ادامه دارد، جنگهای داخلی و شکستهای دولتی در منطقه نقطه عطفی در این زمینه ایجاد کرده است که احتمالاً غیرقابلبرگشت است.»
جنگهای داخلی از چندین جهت به موتور محرکه این دگرگونی پایدار تبدیل شدهاند.
درحالیکه جنگهای داخلی ناشی از نارضایتیهای محلی علیه رهبران خودکامه بود، با نگاهی به آنها از سطح منطقه، میبینیم که این درگیریها مجموعاً نشاندهنده مبارزه برای اینکه اساس هویت سیاسی، جامعه و حکومت در خاورمیانه چیست.
دولت بهعنوان یک اصل سازماندهی برای منطقه و بهعنوان ظرفی برای جاهطلبیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جمعیت جوان و بهطور فزایندهای ناآرام چگونه عمل خواهد کرد؟ نهادهای منطقهای مانند شورای همکاری خلیجفارس و اتحادیه عرب در آینده چه نقشی در خاورمیانه خواهند داشت؟ و نقش بازیگران غیردولتی چگونه خواهد بود؟ نتیجه جنگهای داخلی در سوریه، لیبی و یمن به تعیین پاسخ این پرسشها کمک خواهد کرد.
جنگهای داخلی یک خلاء سیاسی بزرگ در سراسر خاورمیانه ایجاد کرده است که قدرتهای منطقهای ایران، عربستان سعودی، امارات، ترکیه و اسرائیل را به خود جذب کرده است. به همین دلیل، این تمایل وجود دارد که جنگهای داخلی در یمن، سوریه و لیبی را بهعنوان نبردهای نیابتی ببینند.
درحالیکه این پویایی یکی از ویژگیهای مهم جنگهای داخلی است، دلمشغولی به دخالت نیابتی تصویر بزرگتر این جنگهای داخلی در سطح کشور را که باعث ایجاد یک جنگ داخلی منطقهای گستردهتر شامل ایران، عربستان سعودی، ترکیه و اسرائیل شده است، پنهان میکند. این نبرد، نه برای قلمرو، بلکه برای نفوذ و قدرت منطقهای است.
«مانع اصلی سلطه ایران بر منطقه این است که خاورمیانه ویژگیهای یک سیستم هژمونیک را ندارد، اما بهاحتمالزیاد به منطقهای تبدیل میگردد که توسط سیاست موازنه قدرت تعریف میشود.
جنگهای داخلی کنونی و ضعف دولتی ممکن است این واقعیت را بپوشاند، اما یک ترکیه قوی و شاید حتی یک جهان عرب احیاشده درنهایت میتواند هرگونه جاهطلبی توسعهطلبانه ایران را مهار کند. برخلاف آسیای شرقی که چین در آن تسلط دارد، در خاورمیانه چنین همتای وجود ندارد.
درحالیکه ممکن است ایران در یک سیستم منطقهای در حال فروپاشی قدرت مسلط به نظر برسد، در صورت پایان یافتن جنگهای داخلی، این امر میتواند زودگذر باشد»
«درحالیکه در دورههای گذشته، این بازیگران بینالمللی بودند که برهم زننده صحنه محلی هستند، اکنون نقشها تا حدودی معکوس شده است و خاورمیانه بهعنوان برهم زننده نظم سیاسی بینالمللی عمل میکند.
بهعبارتدیگر، آنچه در خاورمیانه آغاز میشود در آنجا باقی نمیماند. بلکه جهانی میشود. طی دهه گذشته، جریان پناهجویان، شبح تروریسم، اختلال در عرضه نفت و چرخش قیمت انرژی، نظام بینالمللی را بههمریخته و گفتمان سیاسی را در اروپا و ایالاتمتحده شکل داده است.
این امر احتمالاً با فروپاشی دولت افغانستان، احیای مجدد طالبان و موهبتی که میتواند برای القاعده و حتی داعش فراهم کند، تشدید خواهد شد.»
https://www.mei.edu/publications/future-regional-and-international-dynamics-middle-east
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.