3نکته در مورد مذاکرات وین و توافق با آژانس

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
یکم-به نظر می رسد توافقات اخیر میان تهران و آژانس بین المللی انرژی اتمی در دولت رییسی بیشتر جنبه تاکتیکی دارد؛در واقع ایران برای ایجاد اختلال در روایت غرب از واقعیت که در کانون آن اتهام سازی نسبت به تهران قرار دارد و اینکه ایران در پروسه مذاکراتی و همکاری با آژانس همکاری های لازم را انجام نمی دهد،به این توافقات تاکتیکی دست می زند.

تمام تلاش تهران این است که با این توافقات محدود با آژانس روایت خود را از واقعیت بر کرسی بنشاند که مبتنی بر حسن نیت و همکاری لازم جمهوری اسلامی است.خاصیت این رویکرد تاکتیکی تلاش برای به تعویق انداختن اجماع میان قدرت های بزرگ برای مواجهه با ایران در شورای امنیت است.در عین حال ایران تلاش می کند با این توافق از میزان اسیب پذیر شدن استراتژی اش در همکاری دوفاکتو با اژانس بکاهد و کماکان امکان همکاری دوژوره با آژانس را به عنوان اهرم فشار در نزد خود حفظ کند؛چرا که در صورت بحرانی شدن روابط میان ایران و آژانس این کارت ایران می تواند خاصیت اهرم بودن خود را در چارچوب استراتژی لغو تحریم ها از دست بدهد و به آن در یک چارچوب دیگر بار معنایی دهد؛ یعنی زمانه ای که بازی بر لبه پرتگاه آغاز می شود و شرایط به سمت عصر تنش های فزاینده شیفت کامل می کند.

یکی از ویژگی های عصر تنش های فزاینده دور شدن از میز مذاکره است اما در هنگامه ای که مذاکره در جریان است و شما با ۶طرف روبرو هستید ،عقلانیت حکم می کند که برای استفاده از اختلاف نظرهای احتمالی طرفین رویکرد محتاطانه ای در پیش بگیرید؛ بخصوص در زمینه ای که می تواند بهانه های حقوقی لازم را برای ارسال پرونده ایران به شورای امنیت بدهد و در عین حال زمینه صدور قطعنامه جدیدی در این شورا را برای رژیم بازرسی های شدیدتر فراهم کند.بر این اساس تهران میان این همکاری تاکتیکی خود و درخواست های فراگیر در مذاکرات پارادوکسی نمی بیند و اتفاقا تصور می کند چنین همکاری های تاکتیکی (ایران کماکان به بازرسان اژانس امکان دسترسی به محتوای دوربین ها را نمی دهد)می تواند زمان بیشتری به مذاکرات جهت حصول حداکثری امتیازات بدهد و در عین حال در بستر به تعویق انداختن بازی بزرگ غرب علیه تهران زمینه را برای پیشرفت برنامه هسته ای ایران فراهم کند.

دوم-واقعیت این است که شرایط امروز نه تنها با سال ٢٠١۵بلکه با جون ٢٠٢١و پایان دور ششم مذاکرات نیز کاملا متفاوت است.یکی از مهمترین متغیرها که در دگرگونی شرایط نقش موثری ایفا کرده است،پیشرفت برنامه هسته ای ایران در طول ۶ماه گذشته است؛همین مساله باعث می شود که احتمالا طرف های غربی به جای مهر و موم کردن سانتریفیوژهای بیشرفته ایران در داخل بر خروج یا معدوم سازی این دستگاهها پافشاری کنند و همینطور بر بازرسی های گسترده تر از تاسیسات غنی سازی ایران تاکید کنند.

ایران نیز تقریبا بر اساس تجربه اجرای برجام در سال٢٠١۶و در دولت اوباما و نه ترامپ احساس می کند توافق سال ٢٠١۵در تحقق منافع اقتصادی مورد انتظار به شکل کارامدی عمل نکرده است؛ضمن اینکه پیش نویس شش دور مذاکرات وین و گنجاندن بند همکاری های اینده در آن که به نوعی نقش منطقه ای و برنامه موشکی ایران را پوشش می دهد،بر بدبینی مقامات جمهوری اسلامی در مورد به سرانجام رساندن عملی توافق افزوده است؛چرا که ایران در مقطع کنونی بدلیل ملاحظات امنیت ملی خود امادگی مذاکرات جامع با امریکا را ندارد.علاوه بر این تهران چشم انداز مبهمی در مورد اینده توافق پس از انتخابات میان دوره ای در نوامبر ٢٠٢٢و انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال٢٠٢۴دارد.ایران در مقطع کنونی احتمالا اینچنین می اندیشد که بازگشت اش به سیستم مالی جهانی و خروج دوباره آن در ژانویه ٢٠٢۵بدلیل بازگشت تحریم ها زیر سایه احتمالی یک دولت جمهوریخواه اقتصاد کشور را در معرض اسیب پذیری ها و تکانه های جدید قرار می دهد.

شاید مجموع این عوامل تصمیم سازان ایرانی را به اینجا رسانده باشد که احیای برجام در شکل و شمایل گذشته اش ارزش از دست دادن نقطه گریز و اهرم های هسته ای را نداشته باشد و از همین رو در تلاش است به توافقنامه ای بهتر دست پیدا کند.علاوه بر این امکان صادرات نفت ایران به برخی کشورها در مقطع کنونی هر چند در حد محدود تصمیم سازان را به این نقطه رسانده است که شرایط اقتصاد ایران نسبت به دوره کمپین فشار حداکثری ترامپ از اضطرار خارج شده است.از همین رو شاهد گسترش دامنه اختلافات ایران و غرب در حوزه هسته ای نسبت به ۶ماه پیش هستیم.

سوم–همکاری های تاکتیکی برای خرید زمان معمولا امکانات لازم را برای کاهش فشارهای راهبردی فراهم نمی کند و ایران احتمالا در ماههای اتی یا باید همکاری های گسترده تری را با آژانس تعریف کند یا خود را برای یک بازی بزرگ و تصاعد بحران اماده سازد.بدلیل تشدید اختلافات طرفین و تفاوت های ملموس در انتظارات متقابل به زودی شاهد دوره تنش های فزاینده میان تهران و غرب خواهیم بود؛در این میان بسیار طبیعی خواهد بود که امریکا و غرب همچون ایران از حداکثر اهرم های خود برای اعمال فشار استفاده کنند و یکی از این اهرم ها ارجاع به ساز و کارهای نهادی جهانی و رژیم های بین المللی خواهد بود و شورای امنیت نیز در این میان نقش کلیدی خواهد داشت.

اما با این همه می توان از میانه این بحران ها به روزنه هایی برای مصالحه نیز رسید؛در واقع بحران ها بطور بالقوه می توانند راهکارهای خود را نیز بیافرینند و این ارامش پس از طوفان زمانی حاصل خواهد شد که طرفین احساس کنند که در وضعیت معما و ابهام استراتژیک قرار دارند و یک سویه این معما و تداوم تنش ها می تواند طرفین را وارد بازی های بسیار پرریسک و پرهزینه کند؛با وجود عدم امادگی طرفین برای به سرانجام رساندن یک توافق محدود اعتماد ساز در مقطع کنونی به نظر می رسد فوران شعله های اتش تنش ها در ماههای اینده همچنان این گزینه را برای دتانت و تنش زدایی در دسترس طرفین قرار خواهد داد.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟