ساعاتی پس از درخواست جداییطلبان شرق اوکراین از مسکو برای حمایت نظامی، فرمان تهاجم نظامی همهجانبه به اوکراین از سوی پوتین رئیسجمهوری روسیه صادر گردید.
پوتین که در تلویزیون برای ملت روسیه نطق میکرد؛ درگیری نظامی بین نیروهای روسیه و اوکراین را «اجتنابناپذیر» خوانده و اقدام کشورش را دفاع از خود در برابر تهدیدات و برای جلوگیری از مشکلات بزرگتر توصیف کرد. وی گفت چیزی که رخ داد یک گام ضروری در پی تلاشهای نافرجام بود. آنها(ناتو) یک ذره هم موضعشان تغییر نکرد و این امر میتوانست بقای کشور را به خطر اندازد. اشاره پوتین به موضوع اقدامات ناتو در قلمرو امنیتی سنتی روسیه است، که از پس فروپاشی شوروی، در قالب جذب اقمار سابق روسیه، تداوم یافته است.
از این دیدگاه، اوکراین نیز هم داستان با غرب، قصد دارد که با پیوستن به ناتو، امنیت منطقهای و حتی موجودیت روسیه را به مخاطره اندازد. در واقع، استدلال روسها برای تهاجم به اوکراین، پاسخ به تحرکات رقیب بینالمللی(اعضای ناتو) و احساس تهدید از جانب آنان، برای امنیت و منافع ملی خویش است. از نگاه روسها، اگر به اهداف ناتو بدبین هم نباشند، باز این سوال مطرح است که؛ اصرار ناتو در جذب اقمار پیشین روسیه، در پی تهدید کدام قدرت و کشور است، که در گسترش به سوی شرق، مرزهای روسیه را هدفگذاری کرده، قائل به سرحدی و بیطرفی کشورهایی همچون اوکراین، گرجستان، لتونی، لیتوانی و استونی در جوار مرزهای روسیه نیست! گفتنی است که ناتو پیش از بحران اوکراین نیز در مرزهای لتونی، لیتوانی و استونی با روسیه هم مرز شده و استقرار تسلیحات نظامی این پیمان در مرز این کشورها، همواره مورد اعتراض مسکو بوده است.
در واقع رخداد این دست تحرکات، مسئلهی تازه در روابط دو اردوگاه ناتو و روسیه نیست. مشابه همین کنش، واکنشها، دههها پیشتر و در پی استقرار موشکهای بالستیک میانبرد شوروی در خاک کوبا اتفاق افتاده است. مسئله مربوط به زمانی است که، شوروی در اوت 1962 در کوبا اقدام به ساخت سکوهای پرتاب موشکهای میانبرد کرد.
واکنشی به حضور موشکهای اتمی آمریکایی در ترکیه و تلاشهای دولت آمریکا برای سرنگون کردن رژیم نوپای کمونیست فیدل کاسترو. در واقع، پس از شکست عملیات آمریکایی خلیج خوکها برای سرنگونی دولت کمونیستی کوبا، شوروی موشکهایی را به بهانه محافظت از کوبا در برابر حمله آمریکا در کوبا مستقر کرد. از نظر شوروی این کار به اندازه، استقرار کلاهکهای هستهای آمریکا در بریتانیا، ایتالیا، یونان و مهمتر ترکیه، توجیهپذیر بود.
اما در ماه اکتبر همان سال هواپیماهای آمریکا از سکوهای پرتاب موشکهای در حال ساخت عکس گرفتند. سکوهایی که قادر به پرتاب موشکهایی با برد ۱۶۰۰ کیلومتر بودند. در حالی که فاصله کوبا تا آمریکا تنها حدود 170 کیلومتر است. کندی، به محض آگاهی از این موضوع، احساس تهدید کرده، بلافاصله واکنش نشان داد. تا جایی که مخالفت شدید وی، با این واقعه، دو کشور را تا مرز رویارویی اتمی پیش برد.
وی در پیام خود در شب ۲۲ اکتبر ۱۹۶۲ آمادهباش نیروهای آمریکایی را اعلام و حرکت کلیه کشتیهای شوروی به مقصد کوبا را ممنوع اعلام کرد. وی همچنین از خروشچف رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی خواست، تا موشکها را تحت نظارت سازمان ملل از کوبا خارج کند. بحرانی 13روزه، که بهطور بالقوهای میتوانست جنگ سرد را به یک جنگ هستهای تمام عیار تبدیل کند. اما پس از موافقت شوروی با برگرداندن موشکها و حذف موشکهای آمریکایی از ترکیه و وعده دولت کندی مبنی بر اینکه آمریکا تلاشهای خود برای سرنگون کردن حکومت کاسترو را متوقف خواهد کرد، این قضیه ختم به خیر شد.
غرض اینکه، با بالا گرفتن تنش در روابط ناتو و روسیه در بحران اوکراین، احتمال وقوع هر رخدادی، متصور است. چرا که در صحنه سیاست بینالملل هر کنشی را واکنشی در پی خواهد داشت. بر این اساس، گرچه روابط نظامی روسیه و کوبا پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی کاهش یافته است، اما تهدیدات اخیر روسیه، به اعزام نیروهای نظامی به کشورهایی همچون کوبا و ونزوئلا، و استقرار پایگاه موشکی در این کشورها قابل تامل است. چنانچه پیشتر سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه نیز تهدید کرده است که اگر توافقی بین مسکو و ناتو درباره اوکراین حاصل نشود، روسیه ممکن است نیروهای نظامی و موشکی خود را در کوبا و ونزوئلا مستقر نماید.
هرچند آمریکاییها، این اظهارات را «بلوف» تلقی کردهاند، اما نباید از یاد برد که در سال 2018، زمانی که دولت نیکلاس مادورو، رئیسجمهوری ونزوئلا با تظاهرات گسترده مردمی بر ضد خود روبرو بود، روسیه دو بمبافکن توپولف Tu-160 با توانایی حمل بمبهای هستهای را در حمایت آشکار از وی به کاراکاس فرستاد.