خروج از عراق و سوریه، تنها راه رهایی آمریکا از تنش با ایران

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
دولت جو بایدن هفته گذشته به گروه شبه نظامی مورد حمایت ایران در سوریه حمله کرد. این در حالی بود که وزرای دفاع ناتو ماه گذشته با افزایش شمار نیروهای نظامی در عراق از 500 به 4000 سرباز موافقت کردند. اینها نشانه های بدی از تشدید تنش ها در سوریه و عراق توسط دولت بایدن به شمار می روند؛ سیاستی که نه تنها می تواند نیروهای آمریکایی را در یک باتلاق دیگر فرو ببرد، بلکه مانع از تلاش ها برای شروع مجدد دیپلماسی با ایران که اولویت اصلی دولت جدید است، می شود.

شکاف بین دولت های اوباما و ترامپ در رویکرد آنها در قبال ایران بیش از هر مساله سیاسی دیگری پررنگ بود؛ رئیس جمهوری ترامپ از موفقیت دیپلماتیک اوباما در دوره دوم ریاست جمهوری او یعنی توافق هسته ای ایران موسوم به برجام خارج شد و یک کارزار «اعمال فشار حداکثری» علیه این کشور ظاهرا با مقاصد پنهانی تغییر نظام، آغاز کرد.

رئیس جمهور بایدن تمایل خود را به بازگشت به توافق هسته ای ایران نشان داده است. با این حال، اگر چنین کاری کند بدون اینکه احتمال نابودی دستاورد خود توسط دولت بعدی را از بین برده باشد، آنگاه شرایط فاجعه بار خواهد بود. بایدن باید برای کسب اطمینان از تداوم بازدارندگی با ایران نه تنها مانع از افزایش شمار نیروهای ناتو در منطقه شود، بلکه باید در صدد خروج کامل از عراق و سوریه برآید. برای درک چرایی این مساله، لازم است ابتدا سیاست های دولت اوباما و ترامپ و اینکه چرا نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه هستند، پرداخته شود.

در برجام تلاش بر این بود که مساله هسته ای از دیگر موضوعات مورد اختلاف بین واشنگتن و تهران جدا شود. علاوه بر دولت اوباما، سایر طرف های این توافق یعنی بریتانیا، فرانسه، آلمان، چین و روسیه نیز اعتقاد داشتند که این امر مانع از دستیابی ایران به سلاح هسته ای می شود. دولت ترامپ هرگز بر این اساس درباره برجام موضع گیری نکرد، بلکه از برجام خارج شد چون در توافق هسته ای به دیگر مسائل پرداخته نشده بود.

از دیدگاه اوباما، مساله مهم در امنیت ملی آمریکا منع گسترش سلاح های هسته ای بود و برای حصول آن، می شد نفوذ بیشتر ایران در منطقه را را نادیده گرفت. او در مصاحبه ای گفت: «اوضاع در آن منطقه ما را ملزم می کند که به دوستان خود و همچنین به ایران بگوییم که باید راهی موثر برای اشتراک همسایگی و ایجاد نوعی صلح سرد پیدا کنند. در غیر این صورت، برخورد با ایران به عنوان دشمن به این معنی خواهد بود که مجبور خواهیم شد از قدرت نظامی خود برای تسویه حساب استفاده کنیم و این، نه به نفع ایالات متحده است و نه به نفع خاورمیانه.»

برای ترامپ، ایده پذیرش اینکه ایران جایگاهی در میز مذاکره داشته باشد، غیرقابل تصور بود. از این رو، او تفکر عمومی درباره اینکه برجام جواب می دهد را نادیده گرفت و با هدف به زانو درآوردن ایران، کارزار «اعمال فشار حداکثری» را نادیده گرفت چرا که دست کشیدن ایران از جاه طلبی های هسته ای اهمیتی نداشت، بلکه بهبود وضعیت اقتصادی این کشور و انزوای کمتر دیپلماتیک آن برای ترامپ مهم بود.

تقریبا به طور هم زمان با مذاکرات برجام، اوباما نیروهای آمریکایی را برای جنگ با داعش به عراق و سوریه فرستاد. با این حال، در مارس 2019 که داعش از آخرین سرزمین های اشغالی خارج شد، ایالات متحده این دو کشور را ترک نکرد و در دولت ترامپ هم در میانه کارزار اعمال فشار حداکثری، سربازان آمریکایی در منطقه ماندند تا ایران را زیر نظر داشته باشند.

با توجه به اینکه داعش شکست خورده و دلایل چندانی برای انتظار احیای مجدد آن وجود نداشت، استفاده از توجیه ایران یکی از اصلی ترین استدلال های دولت ترامپ برای ماندن در عراق و سوریه بود. یکی دیگر از بهانه های ترامپ هم این بود که نیروهای آمریکایی در این کشورها مانده اند تا از «نفت» برای متحدان کُرد محافظت کنند.

اما به گفته جیمز استاوریدیس، فرمانده سابق ناتو، ایالات متحده برای مقابله با نفوذ ایران در عراق بود. ایران با آن نفوذ چه کرد؟ اتهامش این بود که در دولت و ارتش عراق «اعمال نفوذ» می کرد. بر اساس این منطق دایره وار، ارتش ایالات متحده همچنان برای مقابله با ایران در عراق مانده است و می خواهد به دلیل آنچه ایران در عراق انجام می دهد، با آن مقابله کند.

در حقیقت، ایران و ایالات متحده در جنگ با داعش یک طرف بودند و ایران همانند روسیه و دولت بشار اسد در سوریه، انگیزه بیشتری از آمریکا برای مقابله با سازمان های تروریستی در منطقه داشته و دارد. این ایران بود که به آموزش و تجهیز واحدهای بسیج مردمی که توانستند داعش را عقب برانند، کمک کرد. می توان اینطور استدلال کرد که در واقع نفوذ ایران در سوریه و عراق به آمریکا در جلوگیری از احیای دوباره داعش کمک کرده و می کند. با این حال، سال هاست که نیروهای آمریکایی خود را در سوریه و عراق در مقابل ایران و متحدان آن می بینند. این روند در دوران ترامپ مطابق خواسته آنهایی بود که مخالف دیپلماسی و به دنبال بهانه ای برای افزایش فشارها بر ایران بودند.

با روی کار آمدن دولت بایدن، بحث کاهش فشارها بر ایران مطرح شده است. در این بستر، نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق می توانند برنامه های دولت بایدن برای تعامل مجدد با ایران را برهم بزنند. حتی اگر دولت بایدن در جلوگیری از تقابل جدی موفق عمل کند، باز هم یک دولت آتی مانند ترامپ که بخواهد دستاوردهای دیپلماتیک دولت قبلی را خنثی کند، بهانه ای آماده برای این کار خواهد داشت. آنهایی که بعد از بایدن در قدرت خواهند بود احتمالا از هر گونه رویارویی برای ذکر این واقعیت استفاده می کنند تا یادآور شوند که ایالات متحده و ایران در درگیری در مقابل یکدیگر بوده اند.

به همین دلیل، ضروری است که دولت بایدن به دنبال خروج کامل از عراق و سوریه باشد. دولت ترامپ نه تنها با خروج از برجام، بلکه با حمایت همه جانبه و غیر مشروط از سعودی ها در سرکوب داخلی و اقدامات تهاجمی خارجی، مهم تر از همه جنگ آنها در یمن، اشتباه کرد. و همه اینها بخشی از تلاش برای زیر نظر داشتن تهدید ایران و توجیه دخالت بی پایان آمریکا در مناطق درگیری در خاورمیانه بود.

تلاش های رئیس جمهوری بایدن باید بیشتر از اقدام در جهت بازگشت به سیاست های یکدست تر دولت اوباما در رابطه با ایران باشد؛ دولت جدید آمریکا باید راهی برای تضمین موفقیت ها در بلند مدت و از بین بردن فرصت های رهبر آینده برای معکوس کردن آنها بیابد. اوباما و ترامپ در نگرش ایالات متحده به ایران در خاورمیانه تفاوت های اساسی داشتند. اگر بایدن از عراق و سوریه خارج نشود و به پیشرفت در میراث اوباما کمک نکند، در نهایت احتمالا چشم انداز ترامپ پیروز می شود.

 

منبع:https://mdeast.news/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟