از شهریور سال گذشته (۱۳۹۹) که گفتوگوهای صلح در قطر آغاز شده تا امروز کوچکترین روزنه امیدی برای رفتن به سوی تفاهم میان دولت افغانستان و گروه طالبان دیده نمیشود. حتی نقش قطر به عنوان تسهیلکننده گفتوگوها هم نتوانسته است گره کور آن را باز کند و تا زمانی که کشورهایی که در بحران فعلی افغانستان سهم اساسی دارند متعهد به برقراری ثبات در افغانستان نشوند این گره کور هرگز باز نخواهد شد.
در چنین فرصتی دولت افغانستان از سازمان ملل متحد خواسته است تا برای خارج شدن از بنبست مذاکرات، نقش میانجی را بازی کند و برای رسیدن به تفاهم میان دو طرف جنگ سهم بیشتری داشته باشد. در حال حاضر این درخواست از سوی طالبان با هیچ واکنشی مواجه نشده است اما دولت افغانستان میگوید در شرایط فعلی سازمان ملل متحد میتواند بهترین گزینه برای عبور از بنبست مذاکرات باشد.
ناجیه انوری، سخنگوی وزارت صلح افغانستان، به رسانهها گفته است این طرح از سوی دولت افغانستان به طالبان پیشنهاد شده است و حالا باید طالبان تصمیم بگیرد که سازمان ملل متحد را برای مذاکرات صلح به عنوان میانجی میپذیرند یا خیر. او گفت اکنون ضرورت حضور سازمان ملل متحد بیشتر از هر زمانی احساس میشود و این نهاد میتواند بنبست موجود را با توجه به اعتباری که دارد، رفع کند.
با این حال تجربه حضور سازمان ملل متحد در بحران افغانستان، تجربه مثبتی نیست. در دهه هشتاد میلادی نیز این سازمان در پی پایان جنگ و رسیدن به یک تفاهم میان دولت وقت و مجاهدین بود. در سال ۱۹۸۸ سازمان ملل متحد توانست در ژنو کنفرانس چهارجانبهای بین افغانستان، پاکستان، روسیه و آمریکا برگزار کند و در این کنفرانس زمینه خروج روسها از افغانستان میسر شد. سازمان ملل متحد برای افغانستان یک نماینده ویژه تعیین کرد که وظیفهاش پایان دادن بحران و انتقال مسالمتآمیز قدرت بود.
در سال ۱۹۹۱ سازمان ملل متحد تقریبا توانست ظاهرا دو طرف جنگ را متقاعد کند که قدرت از دولت دکتر نجیبالله به یک جریان بیطرف منتقل شود. مجاهدین در آغاز کار این مساله را پذیرفتند و حتی متعهد شدند که با نیروی مسلح وارد شهر کابل نشوند اما این تعهد دیری نپایید. مجاهدین برخلاف تعهدشان نه منتظر انتقال قدرت به جریان بیطرف شدند و نه به قولشان مبنی بر عدم حضور مسلحانه در شهر کابل پایبند ماندند. حتی تلاشهای بینون سیوان، فرستاده ویژه سازمان ملل متحد برای افغانستان، برای بیرون کردن دکتر نجیبالله از کابل هم نتیجهای نداد.
سازمان ملل متحد در دهه ۹۰ میلادی نیز تلاش کرد تا جلو جنگهای جناحی در افغانستان را بگیرد اما این تلاش نیز هیچ ثمرهای نداد و مجاهدین تا زمانی که به صورت کامل توسط طالبان از هم پاشیدند، به جنگ خود ادامه دادند.
امروز سه دهه پس از تلاشهای ناکام سازمان ملل متحد برای مهار جنگ در افغانستان، دولت این کشور بار دیگر میخواهد تا سازمان ملل متحد برای میانجیگری جنگ افغانستان آستین بالا بزند اما به نظر میرسد تلاش این سازمان همان تکرار مکررات باشد.
جنگ افغانستان بیشتر از اینکه حاصل خواستهها و قدرتطلبی خود افغانها باشد، محصول اعمال نفوذ کشورهای همسایه است. بنابراین تا زمانی که اهرم فشاری علیه این کشورها به وجود نیاید، امید به بهتر شدن وضعیت در افغانستان عبث است.
همه به این مساله کاملا آگاهند که بحران افغانستان راه حل نظامی ندارد اما برای کشورهای همسایه همین نبودن راه حل نظامی بهترین گزینه است زیرا این کشورها بیشتر از اینکه خواهان رسیدن جریان مورد نظرشان به قدرت باشند خواهان تداوم جنگ در افغانستانند. بنابراین هیچگاه در این کشور نظام باثباتی شکل نمیگیرد.
برای سازمان ملل متحد که میخواهد به شکل عمیقی وارد معرکه افغانستان شود هیچ راهی وجود ندارد جز اینکه از طریق اهرمهای فشار مشخص، کشورهای همسایه را مجبور کند تا از مداخله در امور داخلی افغانستان پرهیز کنند. تنها در این صورت میتوان امیدوار بود که افغانها خودشان مشکلات خود را حل کنند و در چنین فرصتی حتی حضور سازمان ملل متحد به عنوان میانجی نیز لزومی نخواهد داشت.
منبع:https://www.independentpersian.com/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.