بررسی سیاست خارجی مراکش و برگ‌های برنده آن

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
سیاست خارجی مراکش در ماه‌های اخیر در پی افزایش تنش‌ها با اتحادیه اروپا، مذاکرات برای نزدیک شدن بیشتر به رژیم صهیونیستی، موضع‌گیری‌های قوی‌تر در روند صلح لیبی و ادعای این کشور در مورد منطقه مورد مناقشه صحرای غربی، در ماه‌های اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است. برخی استدلال می‌کنند که آمریکا با به رسمیت شناختن حاکمیت مراکش در تضاد با ادعای طرف مقابل، دولتمردان این کشور را جسورتر کرده است؛ در حالی که برخی دیگر تغییر رویه‌های اخیر رباط را «تهاجمی» توصیف می‌کنند.

در شرایطی که روابط مراکش با شرکای سنتی خود در اروپا و پادشاهی‌های خلیج فارس در دهه گذشته گاه‌به گاه متشنج می‌شد، دولتمردانش از طریق سه راهبرد با هدف ارتقای منافع دیپلماتیک، سیاسی، امنیتی و اقتصادی این کشور به دنبال تقویت موقعیت این پادشاهی در منطقه و عرصه بین‌المللی بودند. این کار از طرق مختلف شامل تنوع بخشیدن به مشارکت‌های بین‌المللی برای جلوگیری از اتکای بیش از حد به شرکای سنتی و پذیرش خواسته‌های آن‌ها؛ جذب سرمایه‌گذاری از آسیا و اروپا با تبدیل این پادشاهی به قطب مالی و تجاری آفریقا؛ و تبدیل این کشور به عنوان شریک امنیتی منطقه‌ای، تامین‌کننده ثبات و میانجیگری با ایفای نقش در روند صلح لیبی و عادی سازی بخشی از روابط با رژیم صهیونیستی صورت می‌گرفت؛ اما مفهوم این رویکرد چیست؟

 

روابط آشفته

اول قرن بیست‌ویکم شاهد تقویت روابط بین این پادشاهی و همتایانش در خلیج فارس بودیم که از دیرباز شریک سنتی رباط محسوب می‌شده‌اند و در ازای همکاری امنیتی، از آن کشور در مجامع منطقه ای حمایت مالی و پشتیبانی می‌کردند. با این حال، بین سال‌های 2017 تا 2021، روابط نزدیک مراکش با قطر و موضع خنثی در طول محاصره عربستان و امارات علیه این کشور، باعث ایجاد تنش با ریاض و ابوظبی شد.

این پادشاهی همچنین با اروپا که بزرگ‌ترین شریک تجاری، سرمایه‌گذار و ارائه‌دهنده کمک‌های مالی به این کشور است، در دهه گذشته بارها درگیری‌هایی داشته است که از جمله آن می‌توان به مناقشه با اسپانیا و آلمان بر سر صحرای غربی در سال جاری میلادی اشاره کرد.

 

عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی: یک تیر و دو نشان

توافق دولت مراکش با رژیم صهیونیستی و ایالات متحده برای عادی‌سازی روابط با این رژیم پیامدهای امنیتی، مالی و دیپلماتیک قابل توجهی برای مراکش دارد. ایالات متحده در ازای عادی سازی روابط به صورت جزئی و نه کامل، حاکمیت مراکش بر صحرای غربی را به رسمیت شناخت، متعهد به سه میلیارد دلار سرمایه‌گذاری بخش خصوصی خود در این کشور شد و با فروش یک میلیارد دلار تسلیحات به این کشور موافقت کرد که البته هنوز در انتظار تصویب کنگره است.

 

سرمایه گذاری در آفریقا

مراکش از سال 2016 حضور اقتصادی و دیپلماتیک خود را در صحرای جنوب آفریقا تشدید کرده است. در حقیقت، در یک دوره 10 ساله (2008-2018)، تجارت مراکش با کشورهای آفریقایی 68 درصد افزایش یافته است. در سال 2017، دوباره این پادشاهی به اتحادیه آفریقا پیوست.

مشارکت مراکش در منطقه نه تنها اقتصاد این کشور را تقویت و پایگاه هم‌پیمانی‌هایش را متنوع می‌کند، بلکه آن را به دروازه ورود غرب و چین به آفریقا تبدیل می‌سازد. در حقیقت، همکاری اقتصادی مراکش با آفریقای جنوب صحرا، با حرکت رباط برای ایجاد روابط نزدیک‌تر با چین در پنج سال گذشته ارتباط تنگاتنگی دارد. دولتمردان مراکشی قصد دارند کازابلانکا را به یک مرکز بزرگ مالی در این قاره تبدیل کنند و موسسات مالی چینی هم پیگیر آن هستند که از آن منطقه فعالیت خود را در بازارهای آفریقایی مدیریت کنند.

روابط مراکش با چین تا حد زیادی موفق بوده است، زیرا چین برخلاف اروپا به دنبال مداخله در امور داخلی پادشاهی نبوده است.

 

بحران میانجیگری در لیبی

دولتمردان مراکشی در اقدامی دیگر برای تقویت جایگاه بین‌المللی این کشور ، بر تصویر کردن این پادشاهی به عنوان تامین‌کننده و میانجی ثبات منطقه‌ای، به ویژه در لیبی متمرکز شده‌اند. توافقنامه الصخیرات‎ که منجر به به رسمیت شناخته شدن بین‌المللی دولت توافق ملی (GNA) به عنوان تنها دولت قانونی لیبی شد، در سال 2015 در مراکش به امضا رسید. ظاهراً با توجه به فرآیندهای بین‌المللی مانند کنفرانس برلین، دولتمردان مراکشی به طور مداوم خواستار گفتگوهای درون لیبیایی شده‌اند. گفتگوی داخلی در لیبی موجب می‌شود آن‌ها نقش خود را در قضیه لیبی، بی‌طرفی فعال توصیف کنند و از این طریق در پی تسهیل ارتباط بین همه طرف‌های لیبیایی باشند.

 

جسارت بیشتر در سیاست مراکش؟

ممکن است حمایت اخیر ایالات متحده از مراکش دولتمردانش را جسورتر کرده باشد تا موضع خود را در مورد مسائل منطقه‌ای یا شرکای کلیدی خود تشدید کنند. با این حال، رویکرد این پادشاهی پیش‌بینی‌پذیر است. همانطور که در دهه گذشته شاهد بوده‌ایم، دولت این کشور سیاست خارجی راهبردی و مستقلی را دنبال می‌کند و هدف آن تقویت موقعیت این کشور در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای از طریق مشارکت‌های جدید و همچنین از طریق تعمیق همکاری امنیتی و دیپلماتیک با شرکای سنتی است. نکته مهم این است که پایگاه پشتیبانی گسترده و ابزارهای امنیتی مراکش، رابطه‌اش را با شرکای اصلی تغییر داده و به دولتمردانش امکان داده نقش قوی‌تری در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی ایفا کنند.

در آینده، دولت احتمالاً به حفظ بی‌طرفی در پرونده‌های مختلف سیاست خارجی، از جمله در بحران‌های منطقه‌ای ادامه خواهد داد. از آنجا که دولتمردان مراکشی با موفقیت‌های دیپلماتیک اخیر جسورتر شده‌اند، به نظر می رسد که کمتر در برابر فشارهای بین‌المللی، به ویژه در مقابل اروپا، سر فرود آورند.

دولتمردان مراکشی به احتمال زیاد نقش خود را در روند صلح لیبی برای ارتقای منافع اقتصادی و دیپلماتیک خود ادامه خواهند داد. نکته مهم‌تر این است که این نقش کار رباط را برای رقابت با الجزایر جهت نفوذ در شمال آفریقا ساده‌تر می‌کند.

دولت مراکش در منطقه بزرگ خاورمیانه و شمال آفریقا، تلاش خواهد کرد تا خود را به عنوان یک تسهیل‌گر بی‌طرف جلوه دهد که حامی تقویت همکاری بین‌المللی و منطقه‌ای است. رباط همچنین روابط سودمند متقابل خود را با آفریقای جنوب صحرا عمیق‌تر می‌کند و بدین ترتیب خود را به شریک جذاب‌تری برای چین و اروپا تبدیل می‌سازد.

 

منبع:https://www.scfr.ir/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *