افسون پاکستان در غرب آسیا

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
اسلام‌آباد در تلاش برای به دست آوردن دوباره‌ی جایگاه خود در غرب آسیا، سعی دارد اتحادهای قدیمی‌اش را احیا و ارتباطات جدیدی ایجاد کند. این منطقه به دلیل داشتن نفت و گاز طبیعی، همواره برای امنیت انرژی پاکستان اهمیت بالایی داشته است. با این حال، با توجه به سیاست جدید اسلام آباد، یعنی “ژئواکونومی ارجح بر ژئوپلیتیک”، این موضوع حتی بیش از پیش ضرورت یافته است.

همان‌طور که شاه محمود قریشی، وزیر امور خارجه‌ی پاکستان به کرات در ماه‌های گذشته اظهار داشته است، “الگوی جدید امنیت اقتصادی پاکستان سه رکن اساسی دارد: صلح، همکاری در راستای توسعه و ارتباطات.” قریشی در تلاش برای افزایش نفوذ اسلام‌آباد، به امید احیای روابطی که به دلیل امتناع پاکستان از شرکت در درگیری‌های منطقه‌ای خراب شده‌اند، ماه‌های پُرمشغله‌ای را به سفر در منطقه گذرانده است. این درگیری‌ها، جنگ به رهبری عربستان در یمن را نیز شامل می‌شود؛ جنگی که امارات متحده‌ی عربی نیز شدیداً با آن درگیر شده است.

 

هم‌سنگی ایران و عربستان

در ماه‌های گذشته، پاکستان نه تنها در جهت تقویت روابط خود با قطر و امارات فعالیت کرده است، بلکه روابط خود با شریک قدیمی‌اش، عربستان را نیز از سر گرفته است. با اتکا به ارتباطات طولانی‌مدت و منافع مشترک استراتژیک آن‌ها در خاورمیانه، تمرکز این تجدید همبستگی‌ها بر اعتمادسازی مجدد استوار بوده است.

در همین راستا، قریشی در اوایل خردادماه/ اواخر ماه می به عراق سفر کرد. بخشی از این سفر برای کمک به تسهیل روابط عربستان و ایران بود. پاکستان پیش‌تر نیز تلاش کرده بود تا خود میانجی‌گر آن‌ها باشد، ولو این‌که این تلاش نتیجه‌ی مشخصی نداشت. در حال حاضر، نقش اصلی در تلاش‌های جاری برای آغاز مذاکرات میان تهران و ریاض، برعهده‌ی بغداد است. در واقع در ماه‌های گذشته، پایتخت عراق میزبان چندین دوره گفتگو میان هیئت‌های ارشد ایرانی و سعودی بوده است.

در عین حال، اگر توافق هسته‌ای ۱۳۹۴/ ۲۰۱۵ ایران احیا شود و روابط میان تهران و واشنگتن بهبود یابد، ممکن است ژئوپلیتیک در غرب آسیا یک شبه تغییر کند. این وضعیت فرضی، احتمالاً دلیلی است که عربستان می‌خواهد با پیش‌دستی، روابط خود را با ایران بهبود ببخشد.

با این حال، شایان ذکر است مذاکراتی که در عراق در جریان است، با طفره‌رفتن‌های عربستان به موازات آن، به در بسته خورده است. به عنوان مثال، گزارش شده است که ریاض با از سر گیری کمک‌های نفتی به پاکستان موافقت کرده است. برخی ناظران این اقدام عربستان را بخشی از تلاش این کشور برای مقابله با ایران توصیف کرده‌اند. قابل توجه است که این کمک‌های نفتی، قبلاً به دنبال تضعیف روابط دوجانبه، بر سر موضوعاتی غیر مرتبط با ایران، از جمله کشمیر متوقف شده بود. این کمک‌ها که گویا قرار است از ماه تیر/ ژوئیه آغاز شود، در حالی است که ارزش سالانه‌ی ۱.۵میلیارد دلاری فعلی نفت، از میزان ۳.۴ میلیارد دلاری آن، پیش از توقف پرداخت بسیار کم‌تر است، اما با این حال نیز نشانه‌ای مثبت به حساب می‌آید.

همان‌گونه که از سر گیری کمک‌های نفتی نشان می‌دهد، رفتار عربستان با ایران، مطابق میل پاکستان است، چراکه اسلام‌آباد می‌خواهد روابط نزدیک خود را با هر دوی این رقبا حفظ کند و از آن‌ها منفعت ببرد، حتی اگر اختلافات آن‌ها ایجاد تعادل را دشوارتر کند. در این شرایط، قدم‌هایی همچون مشارکت در تلاش‌های در راستای میانجی‌گری، به اسلام‌آباد کمک می‌کند تا اعتبار خود را به عنوان یک بی‌طرف، برای هر دوی این کشورها تثبیت کند.

 

تصویری بزرگ‌تر

در روابط پاکستان و مصر نیز اخیراً پیشرفت‌هایی به چشم می‌خورد. این دو کشور از ۵ خرداد/ ۲۶ می تا ۱۵ خرداد/ ۵ ژوئن تمرین‌های نظامی مشترکی برگزار کردند. گفته می‌شود تمرینات هوایی اسکای گاردینز ۱ بر “ایمن‌سازی مرزهای هوایی” و “دفاع از اهداف بسیار مهم” متمرکز بوده است. مقامات ارتش مصر و پاکستان در راستای برنامه‌ریزی برای همکاری در زمینه‌ی تولید سلاح، در مورد “مشارکت استراتژیک” که می‌تواند به نفع هر دو کشور باشد، بحث کردند.

شایان ذکر است که رئیس‌جمهور عبدالفتاح السیسی، “روابط مثبت میان مصر و پاکستان” را ارج نهاد و اظهار داشت که مشتاق است همکاری‌های دوجانبه با اسلام‌آباد را در همه‌ی سطوح ارتقا دهد.

افزون بر این، احمد ناصر المحمد الصباح، وزیر امور خارجه‌ی کویت نیز، اخیراً برای دیدار با همتای پاکستانی خود به اسلام‌آباد سفر کرده بود. در این سفر کنفرانسی مطبوعاتی برگزار شد و با اعلام برنامه‌هایی برای تعاملات آتی، دو وزیر خارجه اظهار داشتند که روابط دوجانبه‌ی آن‌ها تقویت خواهد شد، مسائل مربوط به ویزا حل می‌شوند و بندر گوادر پاکستان هم به بندر مبارک الکبیر کویت متصل خواهد شد.

دیپلماسی منطقه‌ای فعال پاکستان، به روشنی دستاوردهای امیدوارکننده‌ای در پی داشته است. اما سؤال این است که چرا این‌ اندازه زمان بُرد تا پاکستان دوباره با منطقه‌ای همسایه و چنین ارزشمند وارد تعامل شود.

از زمانی که پاکستان از ایفای نقشی فعال در جنگ یمن خودداری کرد، روابط میان اسلام‌آباد و کشورهای عربی، تا حدودی غیر صمیمانه به شمار می‌رفته است. افزون بر این، پاکستان از بحرین، مصر و عربستان برای تحریم قطر که از سال ۱۳۹۶/ ۲۰۱۷ آغاز شد و تازه در اوایل سال میلادی جاری به پایان رسید، پشتیبانی نکرد.

در خلاء حاصل از عدم حضور پاکستان در صحنه‌ی سیاسی سال‌های اخیر، هند بلافاصله اقدام به تقویت روابط خود با کشورهای مهم خلیج فارس کرد. دهلی نو که علاوه‌ بر این‌که در سال ۱۳۹۸/ ۲۰۱۹ موفق به امضای توافق‌نامه‌ی مشارکت استراتژیک با ریاض شد، توانست واکنش سازمان همکاری اسلامی (OIC) به تشدید درگیری‌های کشمیر را نیز خنثی کند.

هند همچنین در صادرات نیروی انسانی، بخش دیگری که برای اقتصاد پاکستان از اهمیت بسیاری برخوردار است، از پاکستان پیشی گرفت. سرانجام هنگامی که هند بر پذیرش نقش نظامی در کشورهایی مانند عربستان، که تعداد زیادی از نیروهای ارتش پاکستان برای اهداف آموزشی و امنیتی در آن مستقر هستند، متمرکز شد، زنگ خطر برای اسلام‌آباد به صدا در آمد.

در همین حال، هند نیز به یک کشور برتر مصرف‌کننده‌ی نفت بدل شده است و احتمالاً ژئوپلیتیک انرژی وارد بازی شده و به نفوذ دهلی نو می‌افزاید.

 

اهداف پاکستان

ذیل شرایط کلی‌تری که در بالا ذکر شد، اسلام آباد بر سرعت خود برای “نجات” اوضاع افزوده است و اهدافی فوری دارد.

اول و مهم‌تر از همه، اسلام‌آباد به شدت می‌خواهد در تحولات امنیتی منطقه دخیل باشد، زیرا هرگونه بی‌ثباتی در غرب آسیا می‌تواند به سناریوی غیر قابل پیش‌بینی‌ در حال گسترش در افغانستان اضافه شود و در نتیجه مشکلات را در مرزهای پاکستان چند برابر کند.

دوم، وزارت خارجه‌ی پاکستان برای آن‌که بتواند بهتر منطقه را تحت نظر داشته باشد، یک گروه ویژه ایجاد کرده است که وظیفه دارد وضعیت را ارزیابی کند و دولت را روزانه در جریان تحولات جدید قرار دهد.

سوم، پاکستان در تلاش است اقتصاد خود را احیا کند و اخیراً مورد بازبینی صندوق بین‌المللی پول (IMF) قرار گرفته است. در گذشته روابط با کشورهای منطقه بیشتر استراتژیک بوده است تا اقتصادی. روابط تجاری عمدتاً واردات مربوط به انرژی از کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس را شامل می‌شد، با صادراتی اندک از پاکستان.

اسلام‌آباد می‌تواند با ارائه‌ی گزینه‌های تازه برای سرمایه‌گذاری و کوشش در جهت گسترش صادرات خود، در عین پایدارتر کردن اقتصادش، مجدداً در روابط تجاری توازن ایجاد کند.

چهارم، اهمیت پاکستانی‌های پرشمار خارج از کشور که در کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس مشغول به کار هستند آنقدر زیاد است که به یک عامل مهم برای سیاست منطقه‌ای اسلام آباد بدل شده است. مبالغ ارسالی و حواله‌ها از سوی آن‌ها برای اقتصاد قابل ملاحظه و مهم است. در واقع، مدت‌هاست که غرب آسیا منبع اصلی درآمد اسلام‌آباد بوده است و احتمال می‌رود در آینده نیز چنین باشد.

روی هم رفته، در حال حاضر سناریوی منطقه‌ای، این اهداف را برای پاکستان دست‌یافتنی‌تر می‌کند، به ویژه با توجه به بر سر کار آمدن دولت جو بایدن در واشنگتن. ایالات متحده، با تغییر اولویت‌ها، بیشتر بر روی ایران و تمدید توافق هسته‌ای متمرکز شده است. این وضعیت سیال در منطقه، دری را به روی اسلام‌آباد باز می‌کند تا به تلاش خود در جهت تجدید پیوند ویژه با کشورهای عربی ادامه دهد و همچنین روابط قوی‌تری را با کشورهای منطقه برقرار کند

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *