از سوی دیگر، وضعیت ناهنجار کنونی در شرایطی دور دیگری از جنگ را اجتنابناپذیر میکند که راهحل اساسی برای پایان دادن به منازعه اسرائیل و فلسطین بیش از هر زمان دیگر دور از دسترس به نظر میرسد. علاوه بر این، شکست راهحل ایالاتمتحده برای پایان دادن به این معضل که شامل روند صلح با میانجیگری آمریکا با هدف اجرایی کردن «راهحل ایجاد دو کشور» و تشکیل یک کشور فلسطینی مستقل در نوار غزه و کرانه باختری، کنار اسرائیل است، کاملا به اثبات رسیده است.
اسرائیل با تلاشهای روزافزون برای گسترش حاکمیت خود در کرانه باختری و ایجاد شهرکهای جدید برای یهودیان تصور تاسیس یک دولت فلسطینی مستقل و پایدار در آن سرزمین را دشوار میکند. در همین حال، رهبری فلسطین هم بهشدت به تفرقه دچار است، به طوری که حماس نوار غزه را کنترل میکند و جنبش فتح بهطور رسمی کرانه باختری را از طریق تشکیلات خودگردان فلسطین اداره میکند. (در حالی که همچنان اسرائیل است که کنترل واقعی این منطقه را در اختیار دارد)
هرچند اشاره به شکست رویکرد کنونی برای یافتن راهحل در خاورمیانه ضروری است، اما این نکته نیز قابل ذکر است که راهحل دو کشور بهترین گزینه برای پایان دادن به منازعه فلسطین و اسرائیل است؛ بهویژه اینکه تاکنون هیچ جایگزین منطقی دیگری برای حل مسئله فلسطین ارائه نشده است. البته شایعترین گزینه مطرح شده، «راهحل تک کشوری» است که بر اساس آن اسرائیل، کرانه باختری و نوار غزه را در یک دولت دموکراتیک واحد با حقوق مساوی اعراب و یهودیان ادغام کند.
در صورت عملی شدن این گزینه، جمعیت اعراب بیشتر از یهودیان میشود و در نتیجه اسرائیل دیگر نمیتواند یک کشور یهودی باقی بماند. از سوی دیگر، فلسطینیها کشور مستقلی نخواهند داشت که آن را به نام خود مسمی کنند، بلکه به همزیستی با اقلیت بزرگ یهودی ناگزیر خواهند بود. این بدان معنا است که راهحل دو کشور، تنها گزینه واقعبینانه برای مقابله با این واقعیت است که درگیری اسرائیل و فلسطین بین دو دولت مختلف است. شکی نیست که اسرائیلیها و فلسطینیها از اساس هویتهای متفاوتی دارند و نظرات آنها در مورد نحوه کنترل کشور کاملا متفاوت است؛ بنابراین، حضور آنها در یک کشور احتمال خشونت در آینده را افزایش میدهد.
البته افزایش حمایت از «راهحل تک کشوری» به این دلیل است که تحولاتی که در سرزمینهای فلسطینی رخ داده، نوعی واقعیت تک کشوری را ایجاد کرده است. در حال حاضر حدود ۶۵۰ هزار شهرکنشین یهودی در کرانه باختری زندگی میکنند. بسیاری از این شهرکنشینان در نزدیکی خط سبز (مرز اسرائیل پیش از اشغال کرانه باختری) و در جوامعی زندگی میکنند که به احتمال بسیار در چارچوب هرگونه توافق صلح، به اسرائیل واگذار خواهد شد.
این در حالی است که شمار دیگری از یهودیان در شهرکهای مناطق دیگر کرانه باختری زندگی میکنند و این شهرکها مجمعالجزایری را تشکیل میدهند که در سرزمین اشغالی فلسطین ساخته شده است و فلسطینیها را عمدا از یکدیگر جدا میکند. ساکنان این شهرکها تابع قوانین اسرائیل و تحت حمایت نیروهای اسرائیلیاند و در جادههای جداگانهای که اسرائیل برای آنها ساخته است، رفتوآمد میکنند. به همین ترتیب، گسترش این شهرکها تصور راهحل دو کشور را بهطور فزایندهای دشوار کرده است. هرقدر تعداد شهرکها بیشتر شود، نابود کردن همه زیرساختهایی که برای جداسازی آنها از فلسطینیان در کرانه باختری ایجاد شده است، دشوارتر میشود و هرچه تعداد شهرکنشینان بیشتر شود، جابهجایی آنها از نظر سیاسی برای اسرائیل مشکلآفرینتر میشود، بهویژه اینکه این امر یک شرط اساسی برای اجرایی شدن راهحل دو کشور است.
با آنکه تخلیه شهرکها اسرائیل را با چالش بزرگی روبهرو میکند، اما تلآویو توانایی اجرای آن را دارد. برای اجرایی شدن راهحل دو کشور اسرائیل ناگزیر است ۱۸۵ هزار شهرکنشین را از کرانه باختری به نقاط دیگر اسرائیل منتقل کند. هرچند این جابهجایی چالش لجستیکی بزرگی به شمار میرود اما تحقق آن غیرممکن نیست.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اسرائیل توانست حدود یک میلیون یهودی را که دنبال سرزمینی جدید در اسرائیل بودند جذب کند. اگرچه سیاست تخلیه شهرکها به مراتب دشوارتر از ادغام مهاجران یهودی از خارج از اسرائیل است، اما این امر بسیار آسانتر از آن است که از اسرائیل بخواهیم در صورت پذیرش راهحل تک کشوری، اقدامی را که شهروندان یهودی آن را خودکشی ملی میدانند، انجام دهد.
از سوی دیگر، هرچند جنبشهای حماس و فتح در حال حاضر اختلافهای عمیق و گستردهای دارند، اما تصور آنها با تقسیم قدرت در چارچوب سیاسی کنونی فلسطین آسانتر از پذیرش راهحل تک کشوری است. البته از هنگام آغاز جدایی میان غزه و کرانه باختری، مذاکرات متعددی بین دو طرف انجام شده و چندین توافقنامه موقت در مورد تقسیم قدرت میان آنها امضا شده است.
تردیدی نیست که حمایت برخی طرفها از راهحل تک کشوری ناشی از احساس شکست گزینه دو کشوری است، اما اگر حقایق و واقعیتهای اساسی دو طرف بهدرستی مطالعه و خوانده شود، نادرستی این استدلال که راهحل تک کشوری نسبت به راهحل دو کشور واقعبینانهتر و قابل اجراتراست، ثابت میشود. حتی اگر چشمانداز راهحل دو کشور در حال حاضر غیرممکن به نظر برسد، تصور نهایی رسیدن به آن غیرممکن نیست؛ مشروط براینکه در این راستا گامهای درستی برداشته شود.
به هر حال باید چشماندازهای واقعبینانهای برای حلوفصل منازعه فلسطین و اسرائیل وجود داشته باشد که مستلزم کنار گذاشتن واقعیتهای اصلی تسلط نظامی اسرائیل، ارتباط قوی یهودیان با صهیونیسم و تلاش فلسطین برای ایجاد یک کشور مستقل نباشد. علاوه بر آن، هیچکس نباید بیشازحد به آینده درگیری اسرائیل و فلسطین خوشبین باشد. اما بهترین امید برای جلوگیری از آینده آپارتاید یا خشونت، خودداری از تلاش برای دستیابی به هدفی است که رسیدن به آن غیرممکن باشد.
آری، راهحل دو کشور دشوار است، اما ناممکن نیست؛ بنابراین دولت بایدن باید در تلاش برای دستیابی به راهکار مناسبی برای حل نهایی منازعه فلسطین و اسرائیل باشد.
منبع:https://www.independentpersian.com/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.