در شرایطی که نزدیک به یک ماه دیگر جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده راهی خاورمیانه می شود، سفر او به عربستان سعودی و دیدار احتمالی او با شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی مورد توجه و انتقاداتی زیادی قرار گرفته است.
در شرایطی که بایدن در ابتدای دوران ریاست جمهوری خود ولیعهد سعودی را با انتقادات زیادی مواجه کرده بود، اکنون در شرایطی که قیمت جهانی نفت نرخ های بالایی را تجربه کرده، به نظر می رسد این سفر حاکی از از نوعی چرخش در سیاست خاورمیانه ای بایدن باشد.در شرایطی که دولت بایدن در تحقق یکی از شعارهای انتخاباتی خود -احیای برجام- تاکنون ناکام مانده، ارتباط این سفر با بن بست در مذاکرات هسته ای با ایران نیز توسط برخی تحلیلگران مورد توجه قرار گرفته است.
قمار نامیدانه بایدن
دیوید فاریس، دانشیار دانشگاه روزولت با انتشار یادداشتی در نیوزویک با عنوان «نرو جو! سعودی های مستبد را فراموش کن، شیرهای نفت ایران را باز کن» به سفر جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا در اواسط ماه جولای به عربستان و دیدار با حکام این کشور و ارتباط آن با احیای برجام پرداخته است.
به نوشته فاریس، در حالی که دستورکارهای زیادی برای این سفر تعیین شده، اما تنها یک دلیل برای این سفر به ذهن می آید و آن قمار ناامیدانه بایدن برای متقاعد کردن ریاض به افزایش تولید نفت در راستای کاهش قیمت های تاریخی بنزین در آمریکاست. این در حالی است که تنها چند ماه به انتخابات میاندوره ای کنگره باقی مانده است.
اقدامی وحشتناک و متحدی نامناسب
فاریس معتقدست این اقدام اشتباه وحشتناکی خواهد بود، بالاخص در شرایطی که با احیای برجام نفتِ برابر، اگر نگوییم بیشتر، آزاد خواهد شد. این در حالی است که تعمیق روابط با عربستان و امتناع از پرداختن به عوامل وابستگی آمریکا به نفت، هزینه سیاست های منطقی تر را افزایش می دهد.
فاریس عربستان سعودی را متحدی نامناسب برای آمریکا می داند و معتقدست بهای ترمیم روابط با سعودی ها بسیار بالا خواهد بود، چرا که عربستان سعودی یکی از بی رحم ترین رژیم های اقتدارگرا در جهان است که ایدئولوژی تندرو سلفی آن مهم ترین عامل ترویج رادیکالیسم خشونت آمیز در منطقه و آن سوتر است. شاهزاده بن سلمان، حاکم واقعی عربستان، مردی است که نشان داده است ابایی از خشونت ندارد. کما اینکه در سال 2018 دستور قتل خاشقچی را در ترکیه صادر کرد و جنگی خونین و بی خاصل در یمن را به راه انداخت که این کشور فقیر را ویران کرده است.
احیای برجام و تثبیت بازار نفت
به عقیده فاریس، ایران در زمینه حقوق اساسی و مدنی، وضعیت بهتری در مقایسه با عربستان دارد و لذا هیچ عذر و بهانه اخلاقی وجود ندارد که عربستانی ها را بر ایرانی ها ترجیح دهیم و خشم آمریکا نسبت به ایران بیشتر احساسی است تا عقلانی.
او این پرسش را مطرح می کند که جو بایدن تا چه حد می تواند نفت از عربستان استخراج کند؟ او پاسخ می دهد که این میزان هر قدر باشد مسلماً کمتر از آن میزانی است که پس از احیای روابط با ایران عایدش خواهد شد. ماه گذشته سازمان کشورهای صادرکننده نفت از رشد 684 هزار بشکه ای تولید روزانه نفت خود خبر داد که عمده این افزایش از سوی عربستان انجام گرفته بود. با این حال این میزان به هیچ وجه نمی تواند قیمت ها را کاهش دهد.
به نوشته یادداشت نیوزویک، اگر آمریکا به دنبال افزایش یک میلیون بشکه ای تولید نفت است، بایدن باید چشمانش را به سمت شرق باز کند. ایران بعد از احیای برجام روزانه 2 میلیون بشکه نفت روانه بازار جهانی می کرد. بعد از این که ترامپ از توافق خارج و تحریم ها را برگرداند، صادرات نفت ایران کاهش یافت وانتظار می رود این رقم در سال 2022 کمتر از یک میلیون بشکه در روز باشد. ایران اعلام کرده است اگر تحریم ها برداشته شود می تواند 3.8 میلیون بشکه در روز نفت تولید کند و با جذب سرمایه های خارجی می توان این رقم را بیش از پیش افزایش داد.
پادگانی کردن خاورمیانه و گدایی از سعودی ها
فاریس می پرسد چه مانعی در سر راه احیای توافق هسته ای با ایران و آزاد شدن پتانسیل صادراتی نفت ایران قرار دارد. به عقیده او اصرار آمریکا به پادگانی نگهداشتن خلیج فارس، ازجمله جنگ فاجعه بار عراق و دیگر ماجراجویی های پس از 11 سپتامبر هزینه ای بیشتر از کل نفت وارداتی آمریکا از سال 1980 به این سو داشته است. اگر این پول ها صرف تولید خودروهای برقی و رهایی از خودروهای بنزینی شده بود، اگر این هزینه صرف توسعه حمل ونقل عمومی شده بود، آمریکا اکنون در این وضعیت قرار نداشت.
او توصیه کرده رئیس جمهور آمریکا به جای پرواز به ریاض و در آغوش گرفتن بن سلمان باید او را به حاشیه براند و هر کار لازم برای بازگشت تولید نفت ایران انجام دهد و دموکرات ها باید مبلغ هنگفتی را برای توسعه خودروهای برقی و دوگانه سوز در آمریکا اختصاص دهند. به عقیده او انجام این کارها بسیار بهتر از آن است که شاهد باشیم یک رئیس جمهوری دیگر آمریکا به عنوان راهی برای نجات، از سعودی ها گدایی می کند.
کلیدهای پادشاهی
در شرایطی که فاریس در مقاله خود بایدن را نسبت به عادی کردن روابط با سعودی برحذر داشته، ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجه در آمریکا با انتشار یادداشتی در پایگاه تحلیلی پراجکت سیندیکیت، با عنوان «کلیدهای پادشاهی» به دولت بایدن توصیه کرده اگر برجام احیا نشود،همکاری بین کاخ سفید و بن سلمان ضروری خواهد بود.
هاس در این یادداشت ابتدا متذکر شده اساسیترین مسئله در سیاست خارجی اینست که تا چه حد باید فراگیر باشد و چگونه میتوان تعادل مناسب بین پرداختن به مسائل داخلی و مشکلات خارجی را ایجاد کرد – انزواطلبی و یا بینالمللگرایی. پس از این مرحله، بحث ابزارها (دیپلماسی و یا مقابل تحریم و نیروی نظامی) و رویکردها (یکجانبه گرایی در مقابل چندجانبه گرایی) مطرح میشود. با این حال، به زعم او در ساختار دموکراسی، بحث بر سر اهداف است. بر سر اینکه سیاست خارجی تا چه اندازه باید به دنبال شکل دادن به ویژگیهای داخلی سایر کشورها باشد و یا به دنبال تمرکز بر تأثیرگذاری بر رفتار خارجی سایر کشورها -بحثی که به ایده آلیسم در برابر رئالیسم مشهور شده.
به عقیده هاس، این بحث همواره در میان رهبران و سیاستگذاران ایالات متحده وجود داشته است. در مورد عربستان سعودی، روابط بین دو کشور برای مدت سه ربع قرن، همواره مبتنی بر همکاری مخصوصا در حوزه نفت است: در ازای تولید بالای عربستان، آمریکا تسلیحات و اطلاعات پیشرفته را برای تامین امنیت در اختیار آنها قرار میدهد. این دو کشور همچنین در طول جنگ سرد علیه اتحاد جماهیر شوروی، به ویژه در افغانستان همکاری داشتند. چنین منافع مشترکی اغلب اختلافات مداوم بر سر سابقه حقوق بشر دولت سعودی و روابط خصمانه با اسرائیل را به حاشیه میبرد.
تغییر مسیر دولت بایدن
هاس متذکر شده دولت پرزیدنت جو بایدن از زمان بر سر کار آمدن، مصمم بوده این الگو را تغییر و عربستان را طرد کند. قتل جمال خاشقجی و مداخله عربستان در جنگ داخلی یمن که باعث درد و رنج عظیم انسانی شده، مورد انتقاد شدید دولت بایدن قرار دارد. با این حال در زمان بر سر کار آمدن دولت بایدن، با توجه به پایین بودن قیمت نفت و افزایش عرضه (به دلیل افزایش تولید آمریکا)، با تصمیم بایدن به کاهش حضور ایالات متحده در خاورمیانه و تمرکز بر آسیا، به نظر میرسید برای اولین بار بعد از دهه ۱۹۴۰، ارزشها بر منافع اقتصادی و امنیتی اولویت پیدا کردهاند.
نفت، اسرائیل و ایران
با این وجود، طبق گزارش ها، به نظر می رسد دولت بایدن در حال بررسی تغییر مسیر است و بایدن قصد دارد در تابستان امسال با سفر به عربستان با بنسلمان دیدار کند. به عقیده هاس درک دلیل این تغییر دشوار نیست: قیمتهای انرژی سر به فلک کشیده است -به دلیل تقاضای بالای مرتبط با بهبود اقتصادی پس از همهگیری کرونا و تحریمها علیه روسیه، ایران و ونزوئلا، که به معنای کاهش عرضه است. در این شرایط ناگهان، عربستان سعودی، در مقام تولیدکنندهای با توانایی افزایش نسبتا سریع تولید، دوباره به شریکی بسیار ضروری تبدیل شده است.
عادی سازی روابط چند دولت عربی با اسرائیل هم در این زمینه موثر بوده و بایدن به دنبال این است که پای عربستان را هم به این جمع باز کند و موفقیت در این راه ارزش نمادین و سیاسی زیادی برای او دارد.
اما در نهایت مهمترین دلیل برای دولت بایدن، ایران است. ایالات متحده و عربستان سعودی در مورد برنامه ای اتمی، موشکی و منطقه ای ایران نگرانیهای مشترکی دارند. اگر طبق پیشبینی، تلاشهای دیپلماتیک برای بازگرداندن توافق هستهای ۲۰۱۵ با ایران شکست بخورد، آمریکا و عربستان ضرورت بیشتری برای همکاری احساس می کنند.
ترجیح واقع گرایی بر آرمانگرایی
هاس معتقدست علیرغم این ملاحظات، دولت بایدن با احتیاط عمل کرده، زیرا مطمئناً به دلیل تغییر موضع مورد حمله قرار خواهد گرفت. با این وجود او باور دارد سیاست خارجی یک قدرت جهانی مانند ایالات متحده نمیتواند ارزشها را به جای منافع خودش انتخاب کند. رویکرد خالص و ارزشمحور در برابر عربستان سعودی – یا در قبال چین، روسیه، ایران، یا کره شمالی – ناپایدار است. معیار اصلی سیاست خارجی ایالات متحده امنیت کشور را بر ارزشها ترجیح میدهد و واقع گرایی باید بر آرمان گرایی غلبه کند. تاریخ نشان داده توانایی یک کشور، حتی کشوری به قدرتمندی ایالات متحده، برای ایجاد اصلاحات سیاسی در سایر کشورها محدود است.