بنا به گزارش آژانس امنیت ملی امریکا، حضور اعضای این یگان در عملیات قتل خاشقجی نشان میدهد که بن سلمان دستور «ربایش یا قتل» وی را صادر کرده است.
در همین رابطه، روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی این یگان را «یگان قتل عربستان» توصیف و تاکید کرد: یگان مذکور تا کنون چندین عملیات وحشیانه در داخل و خارج عربستان برای سرکوب مخالفان اجرا کرده است.
مهمترین عملیاتی که یگان قتل سعودی اجرا کرده، چه بوده است؟
نیویورکتایمز در ادامه نوشت یگان واکنش سریع یا یگان قتل عربستان کارزار خشونتبار خود علیه مخالفان را از سال 2017 میلادی یعنی از زمان ولایتعهدی بنسلمان آغاز کرده است.
به گفته مسئولان امریکایی، این یگان دهها عملیات در داخل و خارج عربستان اجرا کرده است از جمله بازگرداندن اجباری شهروندان سعودی مخالف دولت از کشورهای عربی همچنین یگان قتل عربستان در دستگیری و رفتار توهینآمیز و شکنجه فعالان اجتماعی سعودی نظیر لجین الهذلول نقش مستقیم ایفا کرده است.
یگان قتل عربستان همچنین در سال 2018 میلادی یک عضو هیات علمی زن سعودی را بازداشت کردند و مورد شدیدترین شکنجهها قرار دادند که منجر به خودکشی وی شد.
«سعود القحطانی»، یکی از مشاوران ارشد بن سلمان که سالها به عنوان مشاور رسانهای دیوان پادشاهی فعالیت داشته، مسئول این یگان بوده و به گزارش اطلاعاتی آژانس امنیت ملی امریکا، القحطانی اذعان کرده که هیچ تصمیمی بدون موافقت ولیعهد نگرفته است.
در همین رابطه، مسئولان امریکایی تصریح دارند که فرمانده میدانی یگان واکنش سریع «ماهر عبدالهزیز مطرب»، از افسران اطلاعاتی سعودی بوده که اغلب با بن سلمان در سفرهای خارجی حضور داشته است همچنین دیگر عضو این یگان، «ثار غالب الحربی»، از اعضای گارد پادشاهی سعودی بوده است که در سال 2017 میلادی ترفیع گرفت.
به نوشته نیویورکتایمز، سه فرد مذکور از اعضای تیم 21 نفره یگان قتل عربستان بودند که در کشتن خاشقجی به دستور ولیعهد سعودی نقش مستقیم داشتند.
پس از صدور این گزارش، وزارت خزانهداری امریکا، «احمد حسن محمد العسیری»، نائب رئیس پیشین دستگاه اطلاعاتی سعودی و دیگر اعضای یگان قتل عربستان را در فهرست تحریمها قرار داد.
جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد سعودی و ستوننویس روزنامه واشنگتن پست در سال 2018 میلادی به هنگامی برای پیگیری کارهای خود وارد کنسولگری عربستان در استانبول شد، به دست یگان مذکور به فجیعترین شکل ممکن به قتل رسید.
پیش از این وزارت امور خارجه عربستان در بیانیه ای گفته بود: واقعا تاسف بار است که گزارش این چنینی با نتیجه گیری های اشتباه و غیر قابل توجیه صادر می شود در حالی که عربستان این جنایت شنیع را محکوم و گامهایی برای تضمین عدم تکرار آن اتخاذ کرده و اعلام کرده است که هر اقدامی که به اعتبار رهبری، حاکمیت و استقلال دستگاه قضاییاش لطمه بزند، نمی پذیرد.
منبع:https://mdeast.news/
4 ماه مه اجساد 9 پلیس کشته شده در یک شهر واقع در جنوب غربی استان درعا پیدا شد. قاسم الصبیحی، کسی که این افراد را کشته، یک شورشی سابق است که بعدتر به نیروهای امنیتی دولت پیوسته. او برای کشته شدن پسر و دامادش دولت سوریه را مقصر می دانست و نیروهای پلیس را نیز به همین دلیل کشت. با این حال، پلیس درگیر نشد. پس از این حادثه افراد دارای نفوذ در درعا بیانیه ای در محکوم کردن او صادر کردند که در سنت های قبیله ای به معنای آن است که او دیگر از حمایت قبیله خود برخوردار نیست. با این حال، دولت بشار اسد اعلام کرد که مناطق آزاد شده را تحت کنترل امنیتی خود در خواهد آورد و در روزهای بعد، نیروهای پشتیبانی در منطقه مستقر شدند که نشان از آن داشت که دمشق به دنبال استفاده از این حادثه به عنوان بهانه ای برای افزایش حضور خود در آنجاست.
تشدید تنش ها در سطحی که اکنون پیش بینی می شود، از تابستان 2018 که دولت اسد کنترل جنوب غربی سوریه را در دست گرفت، بی سابقه بوده و این در حالی است که تنش ها و خشونت های مسلحانه از زمان بازگشت نیروهای امنیتی سوری به یک شاخصه در منطقه درعا تبدیل شده. جدیدترین نمونه از عملیات نظامی نیروهای سوری در مارس 2020 و زمانی بود که با موفقیت کنترل خود را بر بخش هایی از شهر الصنمین اعمال کرد. با این حال، تحولات کنونی از چندین نظر بی سابقه بوده است. اول، سطح استقرار نظامی نیروهای امنیتی سوری قابل توجه و نشان دهنده احتمال عملیات نظامی گسترده در منطقه است. دوم، شهر طفس در نتیجه توافقی که با میانجی گری روسیه حاصل شد، شاهد حضور مستقیم نیروهای دولتی نبود. سوم، شورشی های پیشین در طفس و مناطق حومه آن کاملا مسلح هستند و اگر یک رویارویی نظامی صورت بگیرد، سطح خشونت بسیار بالا خواهد بود.
روسیه از زمان بازگشت نیروهای امنیتی سوریه به توافق متعهد بوده است. البته بر سر این مساله مناقشاتی وجود دارد. برخی از بازیگران مخالف مسکو را به دلیل خودداری از واکنش به اقدامات دمشق مورد انتقاد قرار داده اند. به هر حال، روس ها تا اندازه قابل توجهی به توافق متعهد بوده و در سال های گذشته مانع از حضور مستقیم نیروهای سوری در منطقه شده اند. این اقدام روسیه را می توان به نوعی، تلاش برای کاهش نگرانی های اسرائیل و اردن درباره احتمال حضور نیروهای ایرانی و گروه های شبه نظامی تحت حمایت ایران در جنوب غربی سوریه دانست. مداخلات متعدد روسیه در ممانعت یا محدودسازی حضور مستقیم نیروهای اسد در منطقه را می تواند نشان دهنده تعهد آن به توافق قلمداد کرد.
مذاکرات جاری با مشارکت روس ها می تواند نشان دهنده این مساله باشد که روسیه خواستار تشدید تنش نیست. شاید این مرتبه نیز مذاکرات بتواند همانند گذشته مانع از درگیری شود و با امتیازهای کوچک یا نمادین، به کاهش تنش ها بینجامد.
با توجه به سطح بی سابقه حضور نیروهای نظامی دولتی در منطقه، سناریوی دیگر می تواند این باشد که اگرچه روسیه حقیقتا به دنبال جلوگیری از درگیری نظامی است، اما در عین حال هدف وادار کردن شورشی ها به قائل شدن امتیازات بیشتر را دنبال می کند. احتمال دیگر هم این است که روسیه به دنبال تبدیل این بحران به فرصتی برای استخدام شورشی های سابق در یگان های طرفدار روسیه در ارتش سوریه باشد.
اعزام یگان هایی از ارتش سوریه که با ایران ارتباط نزدیکی دارند، به منطقه تحت حمایت روسیه می توان یک پیام پنهان داشته باشد. اما این مساله نشان دهنده محاسبات مخاطره آمیز دمشق نه فقط در سطح منطقه ای، بلکه در ارتباط با نظمی است که روسیه در درعا ایجاد کرده. همانطور که پیشتر گفتم، این نظم به طور ویژه برای ممانعت از افزایش نفوذ ایران و نیروهای طرفدار ایرانی در جنوب غربی سوریه طراحی شده است.
جنوب غربی سوریه یک منطقه مرزی معمولی نیست. یک جبهه مناقشه آمیز منطقه ایست که هر گونه بی ثباتی و تشدید تنش های نظامی در آن می تواند اثرات فرامرزی داشته باشد. از این رو، تشدید تنش ها توسط یک جناح طرفدار ایرانی در داخل دولت سوریه برای اسرائیل و اردن ناخوشایند است چرا که هیچ کدام از آنها حضور ایرانی در نزدیکی بلندی های جولان را نمی خواهند و تحمل نمی کنند. نظمی که روسیه برقرار کرده، به رغم ضعف های بسیار آن، در ایجاد ثبات در جنوب غربی سوریه موثر بوده و در همسایگان آن اطمینان ایجاد کرده است. البته لازم به ذکر است که حضور نیروهای متحد ایران در ارتش سوریه در طفس و حومه آن لزوما به معنای پایان نظم منطقه ای نیست. اگر دمشق و تهران برای این طرح برنامه ریزی کرده باشند، هدف آنها را باید به صورت گامی تاکتیکی برای پررنگ کردن حضورشان در بازی منطقه ای درک کرد و نه یک قمار مخاطره آمیز برای بر هم زدن توازن موجود در این منطقه حساس.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.