رژیم صهیونیستی از مدت ها قبل محورهای مشترک مورد علاقه خود را با عربستان یافته بود. سرنگونی حسنی مبارک توسط اخوان المسلیمن نگرانی مشترک عربستان و رژیم صهیونیستی بود که از اقبال عمومی در فلسطین نسبت به حماس بیمناک بود.
گلدبرگ در این مقاله با اشاره به خبرهای رسانه ای شده درباره دیدار محمد بن سلمان و بنیامین نتانیاهو، به بررسی انگیزه های عربستان سعودی برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی میپردازد.
وی در ابتدا با ارائه یک بررسی تاریخی به این موضوع می پردازد که در ماه های پایانی دولت اوباما به دلایل زیر عربستان جایگاه خود در واشینگتن را در خطر میدید:
دلایل فوق باعث شد تا ریاض به این ادراک دست یابد که علی رغم روابط سطح بالای عربستان با بخش خصوصی و نهادهای دفاعی آمریکا، هنوز بسیاری در غرب آن ها را تروریست میدانند. علاوه بر این، کاهش قیمت نفت از یکسو باعث تضعیف اقتصاد وابسته به نفت این کشور شد و درآمد دولت را کاهش داد و از سوی دیگر از وابستگی اقتصاد بین الملل به نفت این کشور نیز کاست.
این دلایل سبب شد تا عربستان از روی کار آمدن ترامپ استقبال و سعی کند خود را به عنوان یک پادشاهی اصلاحطلب و مترقی معرفی کند که درصدد آزادسازی اقتصادی است. محمد بن سلمان با تغییر رئیس لیگ جهانی مسلمین که مرکز اشاعه ایدئولوژی رادیکال وهابیسم بود، نشان داد که در به کارگیری رویکرد اصلاح طلبانه و تمایز گذاری با رادیکالیسم داخلی کاملاً متعهد است.
وی این روند را در اجازه دادن به رانندگی زنان و دیگر اقدامات اجتماعی همچنان دنبال کرد. همزمان با این اقدامات، بن سلمان درصدد بهبود روابط با رژیم صهیونیستی بود. این تلاش ها باعث شد تا آمریکای ترامپ به عربستان نه به عنوان کشوری که خانه ۱۵ هواپیما ربای ۱۱ سپتامبر بود که به عنوان بخشی از آینده بهتر خاورمیانه بنگرد. این اقدامات بود که باعث شد واشینگتن نسبت به وقایعی مانند زندانی کردن رقبای محمد بن سلمان در هتل ریتزکارلتون، ربودن نخستوزیر لبنان و سرکوب حقوق بشر در عربستان ساکت مانده و چشمپوشی کند و حتی درباره موضوع قتل خاشقچی نیز مواضع رادیکالی نسبت به ریاض اتخاذ نکند.
رژیم صهیونیستی از مدتها قبل محورهای مشترک مورد علاقه خود را با عربستان یافته بود. سرنگونی حسنی مبارک توسط اخوان المسلیمن نگرانی مشترک عربستان و رژیم صهیونیستی بود که از اقبال عمومی در فلسطین نسبت به حماس بیمناک بود.
پذیرش اخوان المسلمین از سوی اوباما همزمان خشم و نگرانی را در ریاض و تلآویو برانگیخت. آمریکای ترامپ نیز محورهای مشترک زیادی با ریاض داشت که به واسطه آن ها از اقدامات نامعمول بن سلمان چشمپوشی میکرد. ضدیت با ایران، جایگزینی نفت ایران با نفت عربستان برای خریداران نفت ایران و مقابله با اثرگذاری کاهش تولید نفت ایران در بازار نفت از محورهای اساسی همکاری کاخ سفید و عربستان بود.
با بازگشت دموکرات ها به کاخ سفید، علاقهمندی بایدن به تعامل با ایران و بازگشت احتمالی این کشور به جامعه جهانی، اکنون عربستان محورهای اشتراک کمی بین خود و کاخ سفید میبیند؛ بنابراین در تلاش است تا با عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی، هم دغدغههای امنیتی خود را مرتفع کند، هممحوری منطقه ای برای مقابله با ایران ایجاد و هم جریان سرمایه به عربستان را هموار کند.
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.