چرا عربستان در نهایت با عراق به تعامل می­رسد؟

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید

پس از مرگ ملک عبدالله، ملک سلمان و فرزندش متوجه شدند که عدم تعامل با عراق، این کشور را به ایران نزدیک­تر می‌کند. اگرچه آنها سعی کردند میزان تعامل با عراق را افزایش دهند اما در یمن مرتکب همان اشتباهی شدند که ملک عبدالله در عراق شده بود. آنها نیز حوثی­ها را دست‌نشانده ایران دیدند و با حمله مستقیم به آن، سعی کردند آنها را نابود کنند.

ریدل و هاروی در این مقاله به بازخوانی بازی سیاست در عراق در پرتو منافع عربستان پرداختند. این دو با اشاره به اینکه ملک عبدالله، پادشاه سابق عربستان در سال ۲۰۰۶ به این نتیجه رسیده بود که نوری المالکی نخست‌وزیر پیشین عراق عامل ایران بوده و به وی نمی ­توان اعتماد کرد. وی تصمیم گرفت از تعامل با عراق خودداری کند از نظر این دو محقق، این موضوع باعث شد وضعیت در عراق بیش از پیش منحرف شود.

از نظر این دو محقق، اینکه به المالکی به عنوان یک متحد قدرتمند ایران نگاه­ می‌شد، اشتباه بود زیرا اگرچه وی فردی اقتدارگرا بوده و رویه‌ای فرقه­گرایانه داشت اما بیش از هر چیز یک ملی ­گرای عراقی بود و هست.

 علاوه بر این، مالکی تلاش کرد تا اعراب را به تصمیم گیران اصلی عراق تبدیل کرده و یک مسیر مستقل از ایران را دنبال کند. با این‌حال، عربستان تصمیم به منزوی کردن عراق گرفته بود و این موضوع باعث شده بود دیگر کشورهای عرب نیز عملاً از این کشور پیروی کنند.

از نظر این مقاله، دلیل بی­اعتمادی عمیق ملک عبدالله این بود که سعودی­ها ایران را ذاتاً توسعه ­طلب می­ دیدند و این دیدگاه که شیعیان جهان عرب به ایران وفادارند، یک ایده کاملاً ریشه ­دار در جهان عرب سنی بود.

علاوه بر این، وهابیت عربستان به طور خاص با تشیع زاویه داشت. این دو موضوع سبب شد تا عربستان در حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ مشارکت نکند و آن را زمینه ­ای برای تفوق ایران در عراق بیابد.

این دوری از عراق باعث شده بود تا بغداد از وزنه عربی برای موازنه ایران محروم شود و وابستگی این کشور به تهران بیشتر شود. عراقی­ها تصمیم عربستان برای عدم تعامل را به خصومت این کشور با نظم جدید عراق تعبیر کردند.

 اتحاد عربستان با القاعده برای ناامن کردن عراق باعث شد تا وابستگی عراقی ­ها به ایران مجدداً افزایش یابد. درواقع عربستان سیاست­ های بوش پسر علیه خود را خائنانه می­دید زیرا برخلاف پیشنهادات ملک عبدالله، آمریکا نه تنها صدام را سرنگون کرد بلکه به‌گونه‌ای این اقدام را انجام داد که به تفوق ایرانی­ ها منتهی شود.

پس از مرگ ملک عبدالله، ملک سلمان و فرزندش متوجه شدند که عدم تعامل با عراق، این کشور را به ایران نزدیک­تر می‌کند. اگرچه آن ها سعی کردند میزان تعامل با عراق را افزایش دهند اما در یمن مرتکب همان اشتباهی شدند که ملک عبدالله در عراق شده بود. آن ها نیز حوثی­ ها را دست‌نشانده ایران دیدند و با حمله مستقیم به آن، سعی کردند آن ها را نابود کنند.

حوثی­ ها نیز علی رغم علاقه به تهران، عامل ایران نبودند ولی پس از آغاز حملات عربستان به یمن، به آغوش ایران رفتند. این دو محقق در پایان این مقاله به این نتیجه رسیدند که عربستان باید این نگاه بنیادی را که گروه ­های شیعه عرب عوامل منطقه ­ای ایران هستند را مورد ارزیابی مجدد قرار دهد تا منطقه بتواند ثبات بیشتری تجربه کند.

 

 

منابع پژوهش در دفتر پژوهشکده موجود است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟