نقش ابزاری امارات در کمک به سرنگونی محمد مرسی رئیس جمهور مصر در سال 2013 و کمک به خلیفه حفتر، برای منحرف کردن روند سیاسی در لیبی از سال 2014، به محمد بن زائد این اعتماد به نفس را داد که ابوظبی می تواند بالاتر از وزن سیاسی و راهبردی خود اثرگذاری داشته باشد و مسیر خود را برای ساختن یک امپراتوری بازرگانی پشتیبانی شده توسط یک محور استبدادی مطیع شروع کند.
یمن، لیبی، سودان و تونس کشورهایی بودند که در مسیر سیاستهای جاهطلبانه امارات قرار گرفتند و هر کدام به نحوی وارد بازی امارات شدند. در لیبی، امارات سراغ خلیفه حفتر رفت و سعی کرد روند «تبدیل دیکتاتور قدیمی با دیکتاتور جدید» را که در مصر آزموده بود، در لیبی نیز پیادهسازی کند. به همین منظور، مزدوران سودانی را به کمک نیروهای لیبیایی حفتر فرستاد و انواع و اقسام جنگافزارها و پشتیبانیهای مالی و لجستیکی را از او انجام داد. هدف هم مشخص بود: سپردن کشور لیبی به دست یک دولت میلیتاریست و سکولار وابسته به هدف کنترل بنادر و منابع این کشور آفریقایی.
در همین راستا، امارات قطعنامه 1970 سازمان ملل متحد، مبنی بر ممنوعیت ارسال سلاح به کشورهای جنگزده را نادیده گرفت و حجم عظیمی از کمکهای لجستیکی و نظامی را راهی یمن کرد. کمکهایی که از چشم رسانهها پنهان نماند و در این دو ماه اخیر گزارشهای زیادی در مورد ارسال اسلحه یا پشتیبانی لجستیک از طرف امارات منتشر شد. در یکی از این موارد بلومبرگ گزارش داده بود که تا آن زمان 37 فروند هواپیمای حامل سلاح و مهمات از سوی امارات به لیبی ارسال شده است و شبکهای پیچیده از شرکتهای مختلف مستقر در امارات، الجزایر و انگلستان و… سلاح و مهمات ارسال میکرده اند.بر این اساس پروازهای مهمی از امارات و پایگاههای نظامیاش به مقصد تمام مناطق تحت کنترل حفتر در لیبی صورت گرفته است.
الجزیره هم گزارش داده بود که با بررسی چند ماههی برخی خطوط شرکتهای هواپیمایی متعلق به برخی اشخاص روس، قزاق و مولداوی به این نتیجه رسیده است که امارات متحده عربی از این طریق، یک کریدور هوایی برای حمایت از شبه نظامیان حفتر ایجاد کرده است. نام این سه شرکت که به ترتیب JENISAIR ,AZEEAIR ,ZETAIR بوده است و در بازه زمانی میان 12 آوریل تا 3 می سال 2020 تعداد 29 پرواز به مقصد لیبی انجام داده اند.
کمکهایی که البته از چشمان تیزبین آمریکاییها کاملا پنهان ماند (!!) و باعث نشد که قراردادهای فروش تسلیحات به امارات اندک خللی پیدا کند! اواخر اردیبهشت بود که سیانان گزارش داد، دولت ترامپ تخلفات متعدد امارات متحده عربی را نادیده گرفته است و علیرغم شواهد بسیار مبنی بر انتقال اسلحه و تجهیزات نظامی از این کشور به گروههای مسلح در کشورهای دیگر، فروش هزاران دستگاه وسیلهی نقلیه نظامی را تصویب نموده است. این درحالی است که برخی مقامات به سیانان گفتهبودند: امارات تحت بند 3 قانون کنترل صادرات اسلحه قرار گرفته است که بر اساس آن انتقال تجهیزات آمریکایی به شخص سوم بدون اخذ مجوز ممنوع است. سیانان سال گذشته فاش کرد که امارات تسلیحات نظامی ساخت آمریکا را به گروهکهای شبه نظامی در یمن تحویل داده است.
یک قاعده نا نوشته میگوید، هر زمان که اوضاع در ادلب، آرام میشود، وقت افزایش تنشها در لیبی است و با آرام شدن اوضاع لیبی نیز، تحولات در ادلب دوباره سرعت میگیرد. البته شاید بتوان این قاعده را نشأت گرفته از نحوه عملکرد ترکیه و روسیه که در هر دو پرونده سوریه و لیبی روبروی هم هستند، دانست.
با تبعیت از همین قاعده بود که با برقراری توافق میان ترکیه و روسیه در مورد شرایط ادلب در اسفند ماه گذشته، دور جدیدی از ناآرامیها در لیبی شروع شد. مشخصه بارز این دور از درگیریها، نقشآفرینی محوری پهپادها و سامانههای دفاع هوایی بود.
پیش از شروع دور جدید درگیریها، خبر رسیده بود که امارات قصد دارد از طریق مصر حفتر را به سامانه پدافند هوایی مجهز کند و محرک امارات برای این حرکت آن بود که در دور قبلی درگیریها، نیروی هوایی الوفاق خسارات بسیار زیادی به افراد حفتر وارد کرده بود.
امارات و ترکیه، هر کدام طرف مورد حمایت خود را برای به دست آوردن برتری هوایی مسلح کرده بودند. ترکیه، پهپادهای بیرقدار ( یا بایراکدار) را به نیروهای الوفاق رسانده بود و امارات نیز سامانههای دفاع هوایی پنتسیرخود را وارد لیبی کرده بود.
اما اوضاع آنگونه که اماراتیها میخواستند پیش نرفت و ترکها با استفاده از نقطه ضعفی که در پنتسیرها یافتند، بخش بزرگی از پنتسیرهای خلیفه حفتر را به آتش کشیدند و آبرویی برای این سامانه دفاع هوایی نگذاشتند. تا جایی که نیروهای حفتر از ترس، هر چه در آسمان میدیدند هدف قرار میدادند و در این بین چندین پهپاد وینگ لونگ چینی که در کاربری امارات بود را نیز ساقط کردند.
Clash Reportکه گزارش کننده تحرکات نیروهای نظامی ترکیه در فضای مجازی است، فیلمی منتشر کرده است که نشان میدهد، 15 سامانه پنتسیر روسی که احتمالا عمده آنها اهدایی امارات به حفتر بوده است و برخی هم در اختیار مزدورهای روس تبار واگنر بوده است را با حمله پهپاد بیرقدار از بین برده است، هر چند برخی از فیلمها برای نابودی پنتسیر قانعکننده نیستند.
نابودی پی در پی پنتسیرها جبهه حفتر را به کلی به هم ریخت و دو نقطه راهبردی و بسیار مهم برای تهدید طرابلس از دست آنها رفت: پایگاه هوایی الوطیه و شهر ترهونه.
پایگاه نظامی الوطیه واقع در 140 کیلومتری جنوب غربی طرابلس واقع شده است و در سال 1940 توسط آمریکاییها در زمینی به مساحت 50 کیلومتر مربع و با ظرفیت اسکان 7000 سرباز و انبارهای اسلحه و… ساخته شده بوده است و یکی از دو پایگاه اصلی حفتر به حساب میآمد. جالب آنجاست که این پایگاه بدون مقاومت خاصی از کنترل نیروهای حفتر خارج شد. ترهونه هم آخرین دژ نیروهای حفتر در غرب لیبی بود. شهری که در ضلع جنوب شرقی طرابلس قرار گرفته است و آخرین سر پل نیروهای حفتر برای تهدید طرابلس به حساب میآمد. با تصرف ترهونه توسط نیروهای وفاق و مزدورانی که توسط ترکیه از سوریه به لیبی آورده شدهاند، طرابلس امنتر میشود و از برد توپخانهای و راکتی نیروهای حفتر خارج میگردد.
در میانه این تحولات بود که امارات متحده عربی خواستار آتشبس فوری و همه جانبه در لیبی و بازگشت به مسیر روند سیاسی میان احزاب متعارض در این کشور شد.
بیایید با هم مرور کنیم، بر امارات در یمن چه گذشت؟ اواسط بهمنماه بود که امارات به طور رسمی، عقبنشینی نیروهای خود از یمن را طی جشنی با شکوه اعلام کرد و همانند ارتشی پیروز، اتمام عملیات نظامی خود در یمن را اعلام نمود. البته این عمل را کسی به معنای قطع شدن اعمال نفوذهای امارات در یمن ارزیابی نکرد، بلکه امارات تصمیم گرفته بود نوع دخالت خود در یمن را تغیر دهد.
عقب نشینی امارات از یمن، در واقع حاصل دو واقع بینی در امارات بود:
حال، اگر شرایط در لیبی نیز به سمت از دست رفتن امید رسیدن به اهداف راهبردی باقیمانده در لیبی (به طور خاص تصرف طرابلس) برود، ممکن است که اماراتیها همین روندی که در یمن طی کردند را در لیبی نیز پیش بگیرند. یعنی ادامه مدیریت جبههها را به یک نیروی نظامی بزرگ متحد خود که با لیبی مرز زمینی دارد، یعنی مصر بسپارند و با حفظ نیروهای وابسته به خود، از داشتههای راهبردیشان (که اینجا هم مانند یمن، بنادر تحت تصرفشان است) محافظت کنند. با این تفاوت که امارات در یمن به اهداف راهبردی بیشتری دست پیدا کرده بود و در لیبی فاصله زیادتری با دستیابی به اهداف راهبردیاش دارد.
برای تحلیل آنچه تا به حال اتفاق افتاده است و پیشبینی ادامه روند طی شده در لیبی، باید به چند سوال مهم پاسخ دهیم:
تحرکات امارات دو هدف عمده را دنبال میکند و این دو هدف فصل مشترک همه تحرکات بینالمللی آن است:
یک قاعده کلی میگوید: وقتی در صحنه درگیری اوضاع به نفعت پیش نمیرود، صلحطلب و خواستار مذاکره و فعالیت سیاسی شو، تا اگر میتوانی آنچه را در عرصه نبرد به دست نیاوردی، در میز مذاکره به دست بیاوری! اگر هم بلندپروازیات در مذاکرات جواب نداد، حداقل برای بازسازی قوای نظامی و رفع نقایص وقت خریدهای و خودت را هم طرفدار صلح و دوستی نشان دادهای.
امارات هم از این قاعده مستثنی نیست و به محض آنکه اوضاع در لیبی بر وفق مرادش پیش نرفت، خواستار آتش بس و مذاکرات صلح شد. اما امارات برای تغییر موازنه در لیبی و گرداندن صحنه تحولات به نفع خود چه میتواند بکند
1.شوکدرمانی جبهه خودی با عوض کردن حفتر.
در عرصه سیاست هم مانند فوتبال، اولین کاری که به ذهن مدیر باشگاه برای ایجاد تغییر در تیم بازنده میرسد، تعویض مربی است. مخصوصا زمانی که برخی از اسپانسرهای تیم از مربی و گفتههایش ناراضی باشند.
اواخر اردیبهشت بود که یک پایگاه مصری خبر داد که اماراتیها و مصریها، پس از آنکه پایگاه الوطیه از دست رفت، خود را برای عوض کردن حفتر آماده میکنند، زیرا که هیچ یک از طرفهای خارجی میل به سرمایهگذاری دوباره روی حفتر ندارند. این پایگاه مدعی شده بود حفتر حمایت قبایل بزرگ و قدرتمند لیبی را از دست داده است و این بیانگر از دست رفتن پشتیبانی داخلی این جریان است.
دور نباشد که موج اعلام برائت از حفتر در شرق لیبی شروع شود و اخبار بیماری حفتر و استعفای او شنیده شود.
2.بر هم زدن توازن هوایی به هدف دستیابی به برتری مطلق هوایی با وارد کردن میراژهای خود و میگ 29 های روسی.
پس از آنکه فاز دفاعی امارات در آسمان لیبی به کلی شکست خورد و سامانههای دفاع هوایی سبب برتری در آسمان لیبی نشد، امارات به جد به دنبال تقویت نیروی هوایی ارتش ملی لیبی در فاز تهاجمی است. مدتها پیش میراژ 2000های اماراتی در غرب مصر رؤیت شد. البته چشمان تیزبین آمریکایی (!!) همان قدر که نسبت به تخلفات اماراتیها کور است، تحرکات روسها را خوب رصد میکند. در ماه گذشته ، آمریکاییها عکسهایی از میگ 29های روسی در آسمان لیبی منتشر کردند عکسهایی که حاصل رصد اپتیکی آسمان لیبی بود و شاید برای اولین بار بود که مستنداتی از این دست منتشر میشد. ورود این جنگندهها به آسمان لیبی میتواند اوضاع هوایی را کاملا دگرگون کند و ادامه تحولات را به نحو دیگری رقم بزند.
باید دید که در دور بعدی درگیریها، آسمان قبضه طرف اماراتی-روسی میشود، یا آنکه ترکیه با وارد کردن F16های خود به لیبی، صحنههای هیجان انگیزی در آسمان لیبی رقم میزند.
3.فعال کردن جبهه ادلب و بر هم زدن تمرکز و پخش قوای ترکیه بین ادلب و لیبی.
در میانه درگیریهای لیبی و آرامش جبهههای ادلب بود که میدل ایست آی فاش کرد که محمد بن زائد در پی آن است که اسد را متقاعد کند تا جبهه ادلب را فعال کرده و تمرکز ترکیه را از میان ببرد. برنامه ولیعهد ابوظبی آن بود که با دادن وعده کمکهای مالی به اسد، او را متقاعد کند که آتش بس برقرار شده در ادلب را بر هم بزند و ترکیه را به طور همزمان در دو جبهه مشغول کند. محمد بن زائد علی الشمسی و طحنون بن زاید را برای تعامل با سوریه روانه دمشق کرده بود تا با پیشنهاد کمک سه ملیارد دلاری به سوریه، این کشور را برای همکاری با امارات وسوسه کنند. سه ملیاردی که قرار بود یک ملیارد آن تا قبل از پایان مارس پرداخت شود و تا زمان اعلام آتش بس میان روسیه و ترکیه 250 ملیون دلار آن پرداخت شده بوده است.
البته روسها که از نزدیک نظارهگر روندهای نظامی سوریه هستند از این موضوع مطلع شدند و پوتین از این حرکت خشمگین شد. از این رو روسیه وزیر دفاع خود، سرگئی شویگو را در یک سفر برنامهریزی نشده به دمشق فرستاد تا این کشور را از ادامه حملات منصرف کند و تیر امارات دوباره به سنگ خورد.
البته اوضاع در ادلب، نشانه از موج جدید درگیریها در این منطقه دارد که با توجه به فروکش کردن نسبی درگیریها در لیبی، بر اساس همان قاعده الاکلنگ تنش، طبیعی به نظر میرسد.
4.فشار به همسایگان لیبی برای پشتیبانی بهتر از جبهه.
امارات در این روزها به شدت به دنبال همسو کردن کشورهای شمال آفریقا به طور عام، و کشورهای همسایه لیبی به طور خاص برای همراه کردن با خود در لیبی است، تا جریان لجستیکی، طرف مقابل را قطع کند و راه را برای پشتیبانی از ارتش ملی لیبی فراهمتر کند.
به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران یکی از علل اصلی بروز تنش در روابط میان امارات و مراکش پروندهی لیبی است. در حالی که مراکش خواهان ثبات سیاسی در لیبی است، امارات به دنبال تشدید تنشهای در این کشور است. مراکش میداند که اگر طرابلس به دست حفتر که تحت حمایت امارات است، سقوط نماید به معنای شروع یک بحران بزرگ امنیت ملی برای این کشور است. هر چند که برخی از اخبار پشت پرده توییتری حاکی از آن است که فشارهای امارات هنوز جواب نداده است و محمد بن زاید دستور افزایش فشار رسانهای بر مراکش و الجزایر را با تحریک پرونده صحرا داده است. این موضع به خاطر رد درخواست حمایت از حفتر توسط آنها انجام شده است.
البته همان منبع پشت پرده ادعا کرده است پادشاه اردن به محمد بن زائد پاسخ مثبت داده است و تعدادی مستشار نظامی بلندپایه به لیبی ارسال خواهد کرد تا به خلیفه حفتر کمک کنند، به علاوه اینکه اسلحههای اردنی و اسرائیلی نیز در روزهای آینده به بنغازی فرستاده خواهد شد.
سودان و چاد و مصر نیز از قبل با اماارات هماهنگ شدهاند و فشارها بر تونس هم ادامه دارد.
آینده حضور و دخالت روسیه و مصر در بحران لیبی چه میشود؟
شاید مهمترین عاملی که آیندهی لیبی و سرنوشت جدال میان ارتش ملی لیبی و نیروهای الوفاق را تعیین میکند، همین عامل آخر باشد. ابتدا تصور نمیشد که روسیه و مصر حاضر باشند به طور جدی به پرونده لیبی ورود کنند، ولی دور جدید پیروزیهای الوفاق و برداشته شدن تهدید روی طرابلس، اوضاع را تا حدی برای آنها دگرگون کرد. شواهد و قرائن حاکی از آن است که مصر و روسیه قصد دارند به طور جدیتر وارد درگیریهای لیبی شوند. وارد شدن میگ29های روسی و ستون تانکهای آبرامز مصری به سمت لیبی، حکایت از آن دارد که تأثیر این دو کشور در دور جدید تحولات لیبی، بیش از گذشته خواهد بود.
پیشتر گفتیم که با دور شدن امارات از دستیابی به پیروزی راهبردی در لیبی و فرسایشی شدن درگیریها در لیبی مانند یمن، دو راه روبروی امارات وجود دارد، یا برای به دست آوردن اهداف راهبردی خود ریسکی بزرگتر و حرکتی جهشی کند، یا با خروج از صحنه و سپردن عملیات مباشر به مصر، تنها از طریق نیروهای نیابتی از دستاوردهای فعلی خود محافظت کند. به نظر میرسد که با ورود جدیتر مصر و روسیه، امارات همچنان به طرابلس نظر دارد و فعلا نمیخواهد از صحنه تحولات لیبی کنار برود.
منبع:https://mersadcss.com/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.