چرا عادی سازی حقیقی روابط میان اعراب و اسرائیل محقق نمی شود؟

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
شکل گیری روابط جدید با کشورهای عربی خلیج فارس، فرصت های راهبردی، سیاسی و اقتصادی گسترده ای را برای اسرائیل ایجاد کرده است. اسرائیل با الگوبرداری از پرونده امارات متحده عربی این فرصت را دارد که نه تنها در حفاظت از کشورهای حاشیه خلیج فارس در برابر تهدیدات ایران و سایر دشمنان بالقوه دانش فنی خود را به نمایش بگذارد، بلکه عمق راهبردی خود را فراتر از مرزهایش گسترش دهد. تعداد زیادی از شرکت های اسرائیلی از جمله نیروگاه های آب شیرین کن تا شرکت هایی که انرژی هسته ای ایمن تولید می کنند درصدد هستند بازارهای خود را گسترش دهند و از یک سو منافع اقتصادی کسب کنند و از سوی دیگر ادراک و برداشت عمومی را نسبت به اسرائیل تغییر دهند.

اقدام جسورانه امارات متحده عربی برای عادی سازی روابط خود با اسرائیل با خطرات و تهدیدات قابل توجهی همراه می باشد. محاسبات ابوظبی به متغیرها و مولفه های تهدیدات امنیتی ایران، عدم اطمینان نسبت به ادعای تعهد تضمین امنیتی طولانی مدت ایالات متحده در منطقه و مواضع تقابلی و تخاصم جویانه دولت های قطر و ترکیه وابسته می باشد. روند عادی سازی میان اسرائیل و امارات متحده عربی در حالی که سال ها ادامه داشت با میانجیگری ایالات متحده جنبه رسمیت پیدا کرد. این عامل بخشی از محاسبه سود و زیان ابوظبی می باشد که درصدد است با هموار سازی روابط با اسرائیل، مناسبات خود را با واشنگتن تحکیم ببخشد.

 

همکاری بین ابوظبی و تل آویو در مورد تهدیدات مشترک بدون عادی سازی آشکار می تواند افزایش یابد، اما آغاز روابط عادی سازی با میانجیگری ایالات متحده چندین مزیت اساسی برای امارات خواهد داشت که فوری ترین آن فروش احتمالی جنگنده اف 35 به این کشور می باشد. این مسئله مجادلات گسترده ای را به وجود آورده است زیرا ایالات متحده آمریکا بر اساس مصوبه کنگره در سال 2008م  بر تعهد آمریکا بر برتری قدرت نظامی کیفی اسرائیل در مقابل دشمنان تاکید کرده است.

کسانی که در اسرائیل مخالف فروش جنگنده اف 35 به امارات هستند، بی ثباتی نظم سیاسی در خاورمیانه را دلیل اصلی ترس می دانند. برخی دیگر استدلال می کنند که اگر امارات متحده عربی جنگنده های پیشرفته اف 35 را بدست آورد، برای ایالات متحده بسیار دشوار خواهد بود که از فروش آنها به عربستان سعودی نیز جلوگیری کند و این امر باعث فرسایش مصوبه برتری کیفی نظامی اسرائیل در منطقه می شود. با این حال  ابوظبی در جهت عادی سازی روابط با اسرائیل گام برداشت تا از سیستم سیاسی خود در برابر تهدیدات داخلی و خارجی محافظت کند.

اگر اولین اقدام پس از عادی سازی، یک کارزار از سوی اسرائیل برای ترغیب کنگره یا دولت ترامپ برای لغو فروش اف 35 به امارات متحده عربی باشد، این مسئله به روابط تازه شکل گرفته بین ابوظبی و تل آویو و همچنین روابط دیرینه ابوظبی و واشنگتن آسیب خواهند رساند.

 

برخلاف مردم مصر و اردن، که تل آویو سال هاست با آنها توافق نامه های صلح آمیز برقرار کرده، به نظر می رسد مردم امارات از تصمیم دولت خود استقبال می کنند. دولت امارات و مردم آن اکنون اسرائیل و ایالات متحده را به عنوان شرکای قابل اعتماد در نظر می گیرند. ایجاد اتحاد مبتنی بر اعتماد، عمق دفاعی بسیار بیشتری را برای اسرائیل فراهم می کند و به ایالات متحده فرصتی برای کاهش نفوذ بیشتر به روسیه و چین در منطقه را می دهد – همه اینها در حالی است که ردپا و حضور محدود نیروهای آمریکا را در آنجا حفظ می کند.

در مورد سعودی ها؛ آنها تاکنون حل مسئله فلسطین را پیش شرط عادی سازی روابط با اسرائیل قرار داده اند. با انتشار گزارش های فراوان درباره همکاری پنهانی اسرائیل و عربستان سعودی، اگر تل آویو واشنگتن را تحت فشار قرار دهد تا اف 35 را از میز مذاکره خارج کند، چه پیامی به ریاض می فرستد؟ لازم به یادآوری است که برتری کیفی نظامی اسرائیل فقط به جنگنده وابسته نیست. اسرائیل از طریق رابطه خود با ایالات متحده و به تنهایی از مزایای نظامی تاکتیکی کیفی نسبت به دشمنان بالقوه خود برخوردار است و باید این موارد را حفظ کرد.

اگر ایالات متحده امریکا به ارائه جنگنده اف 35 به امارات متحده عربی یا به طور بالقوه به عربستان سعودی مبادرت نورزد، انتظار می رود دشمنان آمریکا و هم پیمانان اروپایی وارد عمل شوند. آنها نه تنها مزایای اقتصادی و سیاسی چنین توافقات را به دست می آورند، بلکه همچنین چین و روسیه نقش ایالات متحده و اسرائیل را تضعیف می کنند.

 

اسرائیل هنوز خواهان عادی‌سازی کامل روابطش در منطقه است، اما به شکل تناقض آمیزی به دنبال آن است که این کار را به روش هایی انجام دهد که عادی سازی واقعی را به یک امر غیرممکن تبدیل می کند. شواهدی که می توانیم از کلیه اقدامات اسرائیل برای حرکت در جهت عادی سازی روابطش در جهان عرب در طول چهار دهه گذشته جمع آوری کنیم، این موضوع را روشن تر می سازد: اعلام روابط دیپلماتیک نسبی یا کامل با دولت های عربی منجر به پذیرش اسرائیل توسط افکار عمومی اعراب نمی شود، مگر در صورتی که با حمایت توده مردم همراه شود، که برخورداری از این حمایت با مسئله فلسطین ارتباط پیدا می کند.

 

در واقع حتی با وجودی که اسرائیل ادعای موفقیت دیپلماتیک در خلیج فارس را دارد، واکنش افکار عمومی عرب، چه در رسانه های اجتماعی یا در سایر رسانه ها، باعث شده که توجهات به نحوه رفتار اسرائیل با فلسطین جلب شود. در ماه گذشته تخریب خانه های فلسطینی ها توسط نیروهای اسرائیلی و حملات نظامی اسرائیل به اراضی فلسطینی با افزایش زیادی روبه رو شد. اسرائیل به صراحت اعلام کرده که احساس نمی کند بر اساس این توافقات به توقف الحاق ملزم باشد، چه رسد به این که از اراضی اشغالی خارج شود. در پی چنین اقداماتی بعید است در رابطه با افکار عمومی جهان عرب، یک عادی سازی حقیقی صورت بگیرد.

واقع گرایانه ترین مسیر به سوی عادی سازی کامل روابط برای اسرائیل، مستلزم آن نیست که دولتش در شهرهای دور از تل آویو پایگاه های دیپلماتیک برپا کند، بلکه باید با مردم فلسطین از غزه تا بیت المقدس و رام الله به راه حلی عادلانه و منصفانه برسد. حل نشدن این مناقشه تاریخی فقط باعث ادامه دار شدن این زخم چرکین خواهد بود. به این ترتیب، بدون توجه به این‌که در حال حاضر چه میزان هیجانات در این خصوص ایجاد شده، عادی سازی حقیقی در آینده از اسرائیل دوری خواهد کرد. در نهایت، صرف نظر از جنجال ایجاد شده توسط دولت ترامپ، عادی سازی روابط اسرائیل در منطقه، فقط می تواند از طریق پذیرش افکار عمومی جهان عرب به خصوص مردم فلسطین حاصل شود.

منبع:https://rahbordemoaser.ir/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟