چین، آسیا و تغییر اهمیت استراتژیک خلیج‌فارس و منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
چین، آسیا
تغییر تمرکز استراتژیک آمریکا از مبارزه با تروریسم در خاورمیانه – و جنگ‌های طولانی آن در افغانستان و همچنین عراق و سوریه – به رقابت با چین منجر به افزایش سطح رویارویی و جنگ‌های احتمالی در تایوان و دریای جنوبی چین شده است.

 درعین‌حال، افزایش تولید گاز طبیعی و نفت داخلی ایالات‌متحده باعث شده است که بسیاری بر این باور باشند که ایالات‌متحده نیاز بسیار کمتری به تضمین جریان روان صادرات انرژی از خلیج‌فارس و منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا دارد.

در این راستا اندیشکده آمریکایی مرکز مطالعات استراتژیک بین‌الملل در تحلیلی به قلم «آنتونی کردزمن» به تبیین و بررسی کنشگری چین در عرصه بین‌الملل و تغییر اهمیت راهبردی منطقه خلیج‌فارس برای ایالات‌متحده پرداخته است که در بخش ذیل به نکات و گزاره‌های اصلی این یادداشت اشاره خواهیم کرد.

دلایل خوبی برای به چالش‌کشیدن هر دو مجموعه فرضیات وجود دارد. ایالات‌متحده انگیزه‌ای برای اجتناب از جنگ بر سر تایوان و دریای جنوبی چین و همچنین اجتناب از رویارویی با چین عمدتاً در منطقه‌ای دارد که می‌تواند بیشترین استفاده را از قدرت نظامی خود داشته باشد.

ایالات‌متحده باید نگاهی فراتر از مسئله اقیانوس آرام شرقی داشته باشد و همچنین در سطح جهانی به‌گونه‌ای با چین رفتار کند که فشار بر این کشور به‌جای رویارویی و درگیری بر همکاری و رقابت مسالمت‌آمیز متمرکز باشد.

دوم، وابستگی فزاینده چین به واردات نفت، این کشور را به‌طور پیوسته در برابر هرگونه وقفه یا محدودیت در جریان صادرات نفت به خارج از خلیج‌فارس آسیب‌پذیرتر می‌کند.

مشارکت استراتژیک آمریکا در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا – به‌ویژه در خلیج‌فارس – و آسیب‌پذیری ترافیک دریایی از طریق اقیانوس هند و تنگه مالاکا، به ایالات‌متحده یک منبع کلیدی از اهرم استراتژیک می‌دهد که می‌تواند تا حدودی مزایای جغرافیایی چین در نزدیکی تایوان را جبران کند. به‌طور کلی‌تر، ایالات‌متحده نمی‌تواند خود را در دام تمرکز بر مناطق رقابت مستقیم نظامی که در آن چین ازنظر جغرافیای استراتژیک و توانایی جنگی بیشترین مزیت‌ها را دارد، گرفتار کند.

اگر ایالات‌متحده خواهان این است که چین را به‌جای درگیری به رقابت و همکاری مسالمت‌آمیز وادار کند، پس ایالات‌متحده باید در سطح جهانی رقابت کند.

نویسنده در بخش پایانی یادداشت می‌نویسد:

«آنچه از دیدگاه استراتژیک مهم‌تر است، این است که پیش‌بینی‌های اداره اطلاعات انرژی به‌وضوح نشان می‌دهد که چین و آسیا وابستگی شدیدی به منطقه خاورمیانه و صادرات نفت خلیج‌فارس خواهند داشت که ممکن است تا سال ۲۰۲۵ ادامه یابد.

میزان نفوذ و مشارکت‌های استراتژیک ایالات‌متحده در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به ایالات‌متحده یک مزیت استراتژیک بالقوه بزرگ می‌دهد – مزیتی که ممکن است در عمل مهم‌تر از تلاش‌های گذشته برای تأمین منابع کلیدی صادرات نفت به ایالات‌متحده باشد.

بسیار بعید است که پیش‌بینی‌های اداره اطلاعات انرژی تا سال 2040 در برآورد وابستگی فزاینده چین به صادرات نفت خاورمیانه و شمال آفریقا درست نباشد، مگر اینکه یک پیشرفت فنی واقعاً عظیم در تولید انرژی‌های تجدیدپذیر یا نوعی از انرژی هسته‌ای حاصل شود.»

 

https://www.csis.org/analysis/china-asia-and-changing-strategic-importance-gulf-and-mena-region

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟