کایلی یانگ، پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات آسیاپاسیفیک در تحلیلی که در وبسایت موسسه مطالعات بینالمللی شانگهای منتشر شد، نوشت: مانور سپر شرقی (اورینت شیلد) یک مانور تمرینی سالانه است که نیروهای دفاعی زمینی ژاپن و ارتش آمریکا بهطور مشترک در ژاپن برگزار میکنند، اما دامنه آن در سال جاری بهطور ویژهای گسترده بود. این مانور بزرگترین مانوری بود که در ۳۶ سال گذشته انجامگرفته است.
ژاپن در رویدادهای بینالمللی اخیر ازجمله نشست با آمریکا در ماه مارس و سفر نخستوزیر ژاپن به آمریکا در ماه آوریل بهطور مرتب مسئله تایوان را مطرح کرده است.
ژاپن به نام حفظ صلح و ثبات در جزایر تایوان به اعمال فشار سیاسی و حفظ بازدارندگی نظامی در برابر چین پرداخته است.
ژاپن از تاکتیک محافظت از تایوان برای مخفی کردن ماهیت ضد چینی اقدامات خود استفاده کرده است. ژاپن در اتحادش با آمریکا در جایگاهی وابسته قرارگرفته، زیرا برای تأمین امنیتش به آمریکا متکی است؛ اما در خصوص مسئله تایوان نمیخواهد شاهد آن باشد که چین اتحاد صلحآمیز را که سازگار با منافع راهبردی آمریکا هم قلمداد میشود، محقق سازد.
ژاپنی کشور کاملاً مستقلی نیست، زیرا وقتی صحبت از امور امنیتی میشود، باید از آمریکا تبعیت کند. در آسیای شرقی، آمریکا عامل واقعی بیثباتی است. ستون راهبردی آمریکا در شرق آسیا برخلاف سیستم اتحاد چندجانبه آن در اروپا، بر اتحادهای مختلف دوجانبه مانند اتحادها با ژاپن، کره جنوبی یا استرالیا متمرکز است. در این میان ژاپن مهمترین متحد آمریکا در منطقه است.
علاوه بر این، رزمایش آمریکا و ژاپن برای هماهنگ شدن جهت سرکوب روسیه نیز شامل رزمایش آتش در هوکایدو ، واقع در مجاورت مرز روسیه بود. ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه در این باره در بیانیهای گفت که روسیه به این تمرین مشترک از لنز منشور تأمین امنیت مرزهای خاور دور خود نگاه میکند.
این دیپلمات گفت: «ما نمیتوانیم به رزمایش بیسابقه و دارای ابعاد بسیار گستردهای که محدودهای وسیع در ژاپن را فراگرفته است، توجه نکنیم.»
از منظر منافع ژاپن، توکیو همیشه به مسکو بهعنوان یک تهدید نگاه کرده است، دو طرف همچنان درگیر اختلافات ارضی بر سر جزایر کوریل جنوبی هستند که ژاپن آن را قلمروی خود میداند.
ژاپن که پیش از این شاهد رزمایش ناوگان روسیه در قسمت مرکزی اقیانوس آرام بود، نمیتوانست آرام بنشیند. یاسوهیده ناکایاما، وزیر دفاع ژاپن اخیراً در گفتگویی با موسسه هادسون با تلاش برای مبالغه درباره تهدیدهای چین و روسیه، به آمریکا در مورد حمله غافلگیرانه به سبک پرل هاربر که خودِ ژاپن در جنگ جهانی دوم علیه آمریکا انجام داده بود، هشدار داد.
ژاپن قصد دارد به عصر مککارتیسم آمریکا در دهه 1950 برگردد. با این کار، جهان و آسیا را به دوران جنگ سرد میکشاند و جهانیسازی را به اردوگاه چین-روسیه و اردوگاه آمریکا-ژاپن تقسیم میکند. ژاپن ارزشهای بهاصطلاح لیبرال دموکراسی خود را به رخ میکشد. این در حالی است که سعی میکند آمریکا را خشنود نگه دارد، همچنین میکوشد جناح راست را برای انتخابات آینده تثبیت کند.
درعینحال یک رابطه خصمانه همزمان با چین و روسیه باعث میشود ژاپن در یک دور باطل گرفتار و بیشتر به آمریکا وابسته شود. بدتر از آن این مسئله است که واشنگتن نمیتواند چیزی جز تضمین شفاهی امنیت به توکیو ارائه دهد.
ژاپن بهخوبی میداند که آمریکا میخواهد از کارت تایوان برای مهار توسعه چین استفاده کند و آمریکا توانایی جنگ با چین را ندارد. واشنگتن و توکیو فکر میکنند اگر آمریکا موفق شود سرعت رشد 20 ساله چین را کاهش دهد، برای منافع ملی آنها مفید خواهد بود. بنابراین، پکن نباید فریب واشنگتن و توکیو را بخورد. درواقع، پکن باید به راهبرد اتحاد مسالمتآمیز پایبند باشد. چین همچنین میتواند مانورهای نظامی مشابهی را انجام دهد و هواپیماهای جنگی را بهعنوان بازدارنده در برابر آمریکا و ژاپن و برای روشن ساختن خط قرمز خود به تنگههای تایوان بفرستد. آمریکا و ژاپن دقیقاً به این دلیل که چین کشوری بزرگ است، در مورد مسئله تایوان از چنین ترفندهایی استفاده میکنند. بنابراین، چین باید عزم راهبردی خود را حفظ کند.
چین و روسیه تصمیم گرفتهاند پیمان همسایگی خوب و همکاری دوستانه بین چین و روسیه را تمدید کنند. در چارچوب رویارویی بینالمللی ، چین و روسیه با هم به نیروی اصلی در حفظ ثبات منطقهای و مقابله با تحریکات آمریکا و ژاپن تبدیل خواهند شد.
منبع:https://www.scfr.ir/
اندیشکده جریان، جریانی است نواندیش از جوانانی که باور به تحول در حوزه سیاست ورزی جهانی دارند.
جمعی از جوانان تحصیلکرده در رشته های علوم سیاسی و علوم اجتماعی و ارتباطات و اقتصاد و باورمند به اصول اخلاقی شریعت رهایی بخش حضرت دوست گرد هم آمده اند تا با انگیزه های غیر انتفاعی و غیر جناحی جهت بهبود اوضاع حیات جمعی بشر به تشریک مساعی پرداخته و با رویکردی دانش بنیان، مسئله محور، زمینه نگر و آزاداندیشانه امکان ایجاد یک هویت جمعی فضیلت خواهانه و معطوف به بازاندیشی در سیاست های جهانی را فراهم آورند.