انگیزه های ترکیه
تلاش ترکیه برای عادی سازی روابط با ارمنستان را می توان در چارچوب برنامه های ترکیه برای ایجاد بسترهای جدید به منظور گسترش تجارت و مناسبات اقتصادی با قفقاز جنوبی تحلیل کرد. تلاش برای افزایش حضور تاثیر گذار در قفقاز جنوبی با نتایج جنگ سال گذشته ابعاد جدیدی به خود گرفته است. ترکیه که دست به گریبان معضلات جدی اقتصادی است نیازی جدی به حضور در بازار جدیدی مانند ارمنستان احساس می کند و روابط اقتصادی گسترده با ارمنستان می تواند وضعیت اقتصادی استان های شرقی ترکیه را نیز بهبود بخشد.
در سال های اخیر جایگاه ترکیه در درون اتحاد ترانس آتلانتیک تاحدقابل توجهی تضعیف شده و نوعی طردشدگی از مجامع غربی قابل مشاهده است. حرکت دیپلماتیک موثری مانند عادی سازی روابط با ارمنستان می تواند پیروزی دیپلماتیکی برای ترکیه به منظور احیای جایگاه خود در غرب باشد. ترکیه پس از عادی سازی روابط با ارمنستان می تواند دروازه این کشور به سوی دنیای غرب باشد و این امر می تواند به ترمیم جایگاه دیپلماتیک ترکیه در نزد آمریکا و بروکسل بینجامد؛ چرا که غرب تمایل بسیاری برای خروج ارمنستان از انزوای منطقه ای و گسترش مناسبات آن با خود دارد. علاوه بر این اردوغان که در طی ماه های اخیر به دنبال ارسال پیام های حسن نیت به بایدن بوده و با سقوط کابل امیدها برای حضور نظامی در افغانستان را از دست داده فرصت مناسبی به دست خواهد آورد زمینه های همکاری مشترک با حکومت جدید را شکل دهد. تلاش برای عادی سازی روابط با ارمنستان را می توان هم راستا با چرخش اخیر در دیپلماسی و سیاست خارجی ترکیه برای ترمیم روابط با کشورهای منطقه تحلیل کرد که مصداق بارز آن بهبود روابط با امارات و سفر بن زاید به آنکارا بوده است.
ترکیه در محافل تحلیلی یکی از برندگان جنگ اخیر قره باغ محسوب می شود. عادی سازی روابط با ارمنستان می تواند دستاوردهای ترکیه در قفقازجنوبی را تکمیل نماید. باید در نظر داشت که حضور ترکیه در قفقازجنوبی تاکنون به جمهوری آذربایجان و گرجستان محدود بوده است. اما با برقراری روابط میان ترکیه و ارمنستان، آنکارا نه تنها در عرصه رقابت با روسیه حوزه ای جدید برای خود تعریف می کند بلکه نقش خود در قفقازجنوبی را نیز گسترش می دهد[1]. ترکیه راغب است که با جلب رضایت ایروان برای انجام پروژه هایی مانند زنگه زور سهم خود از کیک اقتصاد قفقازجنوبی را افزایش دهد.
رویکرد ارمنستان و جمهوری آذربایجان
حاکمان فعلی ارمنستان نیز خارج شدن از انزوای منطقه ای را از الزامات تحول مثبت اقتصادی می دانند؛ چراکه این کشور نزدیک به دو دهه است که مرزهای مشترکش با ترکیه و آذربایجان مسدود است و مجال محدودی برای ارتباط با دنیای بیرون دارد. علاوه براین، واقعیت های میدانی جدید در قفقازجنوبی که پس از جنگ اخیر در قره باغ و با از دست رفتن بخش بزرگی از اراضی مورد مناقشه با آذربایجان به وجود آمد، حاکمان فعلی ایروان را بیش از پیش به ایجاد گشایش های جدید اقتصادی و دیپلماتیک سوق داده است. برقراری ارتباطات اقتصادی با ترکیه می تواند به ادغام ارمنستان در اقتصاد منطقه ای بینجامد. به نظر می رسد جمهوری آذربایجان نیز به دلیل تمایل ویژه ای که به گشایش کریدورهای ارتباطی در قفقاز جنوبی دارد از این موضوع استقبال می کند.
رویکرد قدرت های بزرگ
به نظر می رسد کلید خوردن پروسه عادی سازی میان ترکیه و ارمنستان با چراغ سبز روسیه همراه بوده است. روسیه محتملا عادی سازی میان ترکیه و ارمنستان را در کاهش نقش موثر گرجستان در قفقازجنوبی تاثیرگذار می داند. چرا که ایجاد روابط میان ایروان و آنکارا می تواند جایگاه گرجستان برای ایفای نقش پل ارتباطی میان ترکیه و آذربایجان را دچار خدشه نماید. علاوه بر این گسترش مناسبات میان کشورهای قفقاز می تواند در راستای اهداف ترانزیتی و انتقال انرژی روسیه باشد. نباید فراموش کرد که بازگشایی مرز ترکیه و ارمنستان به معنای بازگشایی مرز میان اتحادیه اقتصادی اوراسیا (به رهبری روسیه) با ترکیه خواهد بود.
برخلاف پروسه عادی سازی که در سال 2009 رخ داد و آمریکا یکی از میانجی گران اصلی در آن ماجرا بود، در این پروسه آمریکا حضور فعالی ندارد. اما حمایتی جدی از این اقدام می کند. عادی سازی میان ترکیه و ارمنستان و گسترش روابط ایروان با غرب بدون تردید در راستای سیاست های آمریکا قرار داشته و واشنگتن از آن حمایت می کند. به نظر می رسد عادی سازی روابط میان ترکیه و ارمنستان یکی از معدود مواردی است که آمریکا و روسیه به طور همزمان از آن حمایت می کنند.
موانع عادی سازی
ترکیه و ارمنستان از سال 1992 تاکنون دارای روابط رسمی نبوده اند و تلاش ها برای برقراری روابط در سال 2009[2] به دلیل مخالفت های جدی جمهوری آذربایجان و همینطور کارشکنی های داخلی در آنکارا و ایروان به نتیجه ای نرسید. اما اینک بزرگترین مانع در برابر عادی سازی روابط دو طرف که همانا اختلافات آذربایجان و ارمنستان بر سر قره باغ و اشغال این منطقه توسط ارمنستان بود پایان یافته است. بااینحال باید خاطرنشان کرد که عادی سازی چیزی غیر از مصالحه و سازش تمام عیار دوطرفه می باشد و چنین وضعیتی در صورت تحقق شرایط آن فرآیندی آنی و کوتاه مدت نخواهد بود. لذا اگر روند عادی سازی به خوبی پیش برود می تواند در گذر زمان به مصالحه جدی تر بدل شود. مقامات آنکارا گفته اند که پروسه عادی سازی در هماهنگی کامل با آذربایجان پیش خواهد رفت، که معنای ضمنی آن ملاحظه دغدغه های باکو در این زمینه می باشد.
نتیجه گیری :
با این حال موانع مهمی در برابر مصالحه جدی میان ترکیه و ارمنستان وجود دارد. از یک سو عدم انعقاد معاهده صلح میان آذربایجان و ارمنستان امکان بروز تنش های مجدد میان باکو و ایروان را جدی تر می کند و این امر خود مانعی در برابر برقراری روابطی کارآمد میان ایروان و آنکارا است. از سوی دیگر میراث تاریخی پرتنشی که میان دو کشور وجود دارد ممکن است مخالفت ها و کارشکنی های داخلی را برانگیخته و پروسه مصالحه را طولانی مدت و فرسایشی نماید. بدون تردید ایجاد اعتماد متقابل پس از دهه ها خصومت و دشمنی امری دشوار و پرزحمت خواهد بود. بااینحال تغییر معادلات قدرت در منطقه و ضعف اقتصادی انگیزه بالایی به حکومت فعلی ارمنستان برای خروج از انزوای منطقه ای داده است و این امر بزرگ ترین امید ترکیه در زمینه عادی سازی روابط و نیز مصالحه با ارمنستان است.
[1] سخن گفتن از رقابت ترکیه با روسیه در ارمنستان به معنای تضعیف قابل توجه جایگاه مسکو در این کشور و یا جایگزین شدن ترکیه با روسیه در ارمنستان نیست؛ چرا که به لحاظ مولفه های قدرت و همینطور پیشینه تاریخی روابط، ترکیه حداقل در میان مدت توانایی از میدان به در کردن روسیه در ارمنستان را ندارد.
[2] با میانجگری آمریکا و سوئیس انجام شد.