با این حال این انتخابات از دو منظر منحصر بفرد محسوب میشود نخست اینکه نامزد جناح راست میانه والری پکرس حتی از کسب 5 درصد آرا هم بازماند و حال میبایستی طبق قانون مشابه همه نامزد هایی که زیر 5 درصد را کسب کرده اند هزینه کمپین انتخاباتی را خود پرداخت کند. این امر زمانی قابل توجه است که بدانیم این حزب (جمهوریخواهان) دهه ها قدرت را در فرانسه در اختیار داشت و چهره هایی همچون دوگل، شیراک و سارکوزی بر آمده از آن بودند و حال به سرنوشت مشابه جناح چپ میانه(حزب سوسیالیست ) دچار شده که آن هم وضعیتی به مراتب بدتر دارد که افول آن از دور پیشین شروع شده بود.
اکنون دو حزب سنتی فرانسه روی هم به زحمت 7 درصد آرا را به خود اختصاص میدهند، اگر بخواهیم چنین وضعیتی را در آلمان مقایسه کنیم مانند آن خواهد بود که دو حزب دمکرات مسیحی و سوسیال دمکرات حتی از حد نصاب ورود به بوندس تاگ هم باز بمانند و از صحنه سیاسی این کشور حذف شوند و یا اینکه در بریتانیا حزب محافظه کار و حزب کارگر روی هم کمتر از یک سوم حزب نایجل فاراژ هم رای نیاورند.
پدیده مهم دیگر این دور از انتخابات مربوط به ظهور اریک زمور در صحنه سیاسی فرانسه بود که طی آن این بار جناح راست افراطی با دو نامزد متفاوت در صحنه حضور داشت، لازم به ذکر است اظهار نظر های بیگانه هراسانه زمور تا حدی بود که لوپن در مقایسه با وی میانه رو تر به نظر میرسید. در واقع همین امر هم باعث شده بود برخی از رای دهندگانی که لوپن را به اندازه کافی راستگرا نمیدانستند از زمور حمایت کنند ، با این همه جنگ اوکراین و حمایت زمور از روسیه باعث شد وی افول محبوبیت نسبتا زیادی را در هفته های اخیر تجربه کند و تنها 7 درصد را به خود اختصاص دهد.
در حال حاضر نتیجه انتخابات تا حدود زیادی به تصمیم هواداران بازمانده از دور دوم در 4 اردیبهشت ماه دارد، در این بین تصمیم حامیان ملانشون از جناح چپ رادیکال تا حدود زیادی تاثیر گذار خواهد بود که در دور اول با 22 درصد در جایگاه سوم ایستاد. با این وجود تصور بر این است که بخش عمده طرفداران ملانشون در دور دوم از هیچ یک از نامزد ها حمایتی به عمل نیاورند و بر همین اساس برآورد میشود فاصله میان مکرون و لوپن تا اندازه خطرناکی با یکدیگرکم شود. در انتخابات سال 2017 دو نامزد در دور دوم با نسبت 66 به 33 حضور پیدا کرده بودند اما اکنون گمانه زنی ها بر این است که مکرون با نسبت حدود 55 به 45 پیروز نهایی انتخابات شود که در عمل نشان از شکستن رکورد پیشین لوپن خواهد داشت و البته مکرون هم نخستین رئیس جمهوری خواهد بود که بعد از دو دهه میتواند برای بار دوم به جایگاه ریاست جمهوری در فرانسه دست پیدا کند. بیشتر حامیان مارین لوپن ساکنین شهرهای کوچک و روستا ها هستند و کارگران صنعتی در این بین بخش قابل توجهی را به خود اختصاص می دهند در حالی که مکرون در مقابل بیشتر حامیان خود را از شهر های بزرگ و افراد تحصیلکرده و ثروتمند به دست می آورد.
نهایتا لازم به ذکر است مارین لوپن در یک دهه رهبری خود در حزب گام هایی را برای جلب نظر اقشار مختلف برداشته و سعی نموده است با فاصله گیری از میراث پدر خود قدری حزب را متعادل تر کند، برای مثال وی یهود ستیزی را از حزب حذف نموده و نام حزب را هم از جبهه ملی به اجتماع ملی تغییر داده است . از طرفی هم بر خلاف سنت پیشین خود مبنی بر تلاش برای خروج از اتحادیه اروپا لوپن این بار نسبت به خروج از اتحادیه موضع موافق نداشته و در عوض سعی دارد همانند اوربان در مجارستان ضمن حضور در اتحادیه و بهره مندی از مزایای آن نسبت به اصلاح آن از درون اقدام کند. با این وجود وی همچنان یکی از منتقدان ناتو محسوب میشود و خواهان خروج فرانسه از این پیمان است.