چشم‌انداز بحران در روابط ترکیه و قرقیزستان

در twitter به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
قرقیزستان را شاید بتوان نزدیک‌ترین متحد ترکیه در آسیای مرکزی در نظر گرفت. این جمهوری تاکنون به میزان قابل توجهی از کمک‌های ترکیه برخوردار شده است.

مقدمه

 تأسیس دانشگاه بزرگ ترکی- قرقیزی ماناس و حتی حضور نظامی ترکیه در این کشور برای آموزش نظامیان قرقیز نیز از دیگر محورهای روابط دو کشور بوده است. در عین حال، قرقیزستان یکی از اعضای فعالِ شورای کشورهای ترک‌زبان محسوب می‌شود و در بسیاری از صف‌بندی‌های مشترک در کنار ترکیه حضور داشته است. با این حال، تحرکات جریان وابسته به فتح‌الله گولن در قرقیزستان اصلی‌ترین عامل اختلاف میان دو کشور بوده است که از سال 2016 تاکنون بروندادهای مختلفی را در این روابط در بر داشته است. طی هفته‌های اخیر نیز ماجرای ربوده شدن «اورخان ایناندی»، مؤسس مدارس ساپات (ثبات سابق) مجدداً به یک ترند اصلی در اختلاف میان دو کشور تبدیل شده است.

بسترهای مؤثر در تنش

بعد از کودتای نافرجام سال 2016، قرقیزستان یکی از کشورهایی بود که ترکیه به رغم روابط نزدیک نتوانست اقدامات مؤثری علیه جریان گولن در این کشور ترتیب دهد. در آن دوره آلماسبیک آتامبایف، رئیس‌جمهور وقت قرقیزستان که با نمایندگان جریان گولن ارتباط نزدیکی داشت، در مقابل اظهارات مقامات آنکارا مبنی بر تروریستی بودن جریان گولن، پاسخ‌های تندی داده بود. در دوره ریاست‌جمهوری سورانبای جین‌بیک‌اف، اگرچه نشانه‌هایی از کمرنگ شدن مسئله گولن در روابط دو کشور قابل مشاهده بود که به صورت توأمان از واقع‌گرایی و ملاحظات سیاسی آنکارا و بیشکک نشأت می‌گرفت، اما باز هم روابط بدون تنش نبود. نقطه اوج این تنش‌ها در ماجرای مراسم افطاری مفتی اعظم قرقیزستان صورت گرفت که سفیر ترکیه و مدیر مدارس ساپات، اورخان ایناندی به صورت هم‌زمان در این مراسم حضور داشتند. سفیر ترکیه  این مراسم را ترک کرد و در اظهاراتی تند تصریح کرد که قرقیزستان باید بین تروریست‌ها (جریان گولن) و ترکیه یکی را انتخاب کند. به‌رغم حمایت وزارت امور خارجه ترکیه از رفتار سفیر این کشور، باز هم مقامات قرقیزستان توجه چندانی به این موضوع نکردند.

با این حال با روی کار آمدن سادیر جباروف و تغییر در مکانیزم‌های درون‌منطقه‌ای آسیای مرکزی، شرایط روابط دو کشور تغییر کرد. پس از مناقشه محدود مرزی میان نیروهای قرقیز و تاجیک، دولت قرقیزستان به طور محسوسی نیازمند ائتلاف‌سازی در مقابل تاجیکستان بود. دولت امامعلی رحمان در بازه پس از مناقشات با استفاده حداکثری از وضعیت افغانستان، توانست حمایت قابل توجهی را کسب کند. جلب نظر مسکو، سپس توسعه مناسبات دفاعی و امنیتی با تهران، انعقاد قرارداد دفاعی با اسلام‌آباد و پس از آن دریافت حمایت‌های دیگر از کشورهای آسیای مرکزی (قزاقستان و ازبکستان) و حتی چین، فرایندی بود که قرقیزستان را به عنوان بازنده جنگ مطرح می‌کرد. در چنین شرایطی سادیر جباروف که بعد از سفر سوچی و دیدار با ولادیمیر پوتین دستاورد قابل ملاحظه‌ای همچون دیدار امامعلی رحمان نتوانست کسب کند، مسیر خود را برای برقراری موازنه به سمت اروپا و ترکیه تغییر داد. با این حال اروپا که از ابتدا نگاه مثبتی به جباروف نداشت، پاسخی جز یک قرارداد دفاعی محدود با سازمان امنیت و همکاری اروپا برای بیشکک ارائه نداد.

در سفر آنکارا اما نگاه جباروف بسیار ویژه‌تر بود. استقبال گرم از او و انعقاد قراردادهای گسترده تجاری و اقتصادی نیز نویددهنده دستاوردهای بیشتری بود. پس از سفر آنکارا نیز وزارت امور خارجه قرقیزستان از یک توافق دوجانبه برای ارائه کمک‌های نظامی و فنی به بیشکک خبر داد که عدم ذکر این موضوع در بیانیه دفتر رئیس‌جمهور ترکیه حواشی‌ را در بر داشت. با سفر خلوصی آکار، وزیر دفاع ترکیه به آسیای مرکزی اما موضع ترکیه به طور صریح مطرح شد. آکار برای سفر خود قرقیزستان و تاجیکستان را به صورت توأمان برگزید و حداقل در سطح مواضع اعلانی، پیشنهادات مشترکی از قبیل آموزش افسران، ارائه کمک‌های نظامی و فنی و دعوت برای شرکت در نمایشگاه صنایع دفاعی ترکیه و … را به هر دو کشور ارائه کرد. آکار همچنین با نقد جدی از قرقیزستان در زمینه فعالیت جریان فتح‌الله گولن، به‌نوعی نارضایتی خود را از این روند نشان داد.

مسئله اورخان ایناندی

ماجرای ناپدید شدن اورخان ایناندی، مؤسس مدارس ساپات و اصلی‌ترین چهره‌ جریان گولن در قرقیزستان که از اوایل دهه 1990 میلادی در این کشور فعالیت می‌کند، از اوایل ماه ژوئن در رسانه‌های قرقیزستان مطرح شد.

 اوایل ماه ژوئن و به محض ناپدید شدن ایناندی، وزارت کشور قرقیزستان تحقیقات را آغاز کرد و در تاریخ 3 ژوئن تظاهراتی در حمایت از او برپا شد. موضوع به حدی جدی شد که در جلسه شورای امنیت قرقیزستان نیز جلسه‌ای برای پیگیری وضعیت وی برگزار شد. در همین بازه انتشار جزئیاتی از درخواست ترکیه برای استرداد ایناندی در سال 2019 و نیز انتشار گمانه‌زنی‌هایی از همکاری کمیته دولتی امنیت ملی قرقیزستان برای ربودن وی، تنش‌ها را بیشتر نمود. این حواشی در یک هفته قبل و بعد از دیدار جباروف با اردوغان در تاریخ 9 ژوئن تداوم یافت. کمیته دولتی امنیت ملی نیز یک هفته پس از بازگشت جباروف در تاریخ 16 ژوئن با انتشار اطلاعیه‌ای، دست داشتن ترکیه در ربودن ایناندی را تکذیب کرد. با این حال چند روز پس از دیدار خلوصی آکار با مقامات قرقیز، در تاریخ 5 جولای و زمانی که اردوغان خبر دستگیری ایناندی را به طور رسمی اعلام کرد، سطح بالایی از تنش‌ها در قرقیزستان آغاز شد. تا پیش از این گمان می‌شد ایناندی در محلی در خاک قرقیزستان حبس و یا کشته شده است. با این حال انتشار رسمی خبر انتقال او به ترکیه، خشم بسیاری از طرفداران جریان گولن، شماری از ملی‌گرایان قرقیز و به ویژه مخالفین جباروف را برانگیخت.

به نظر می‌رسد بدون همکاری دولت و یا کمیته امنیتی قرقیزستان و حداقل هماهنگی با آن‌ها انتقال ایناندی به ترکیه غیرممکن به نظر برسد. برخی رسانه‌ها خبر از آن داده‌اند که ایناندی پس از سفر خلوصی آکار و توسط هواپیمای شخصی او به ترکیه منتقل شده است. برخی تحلیل‌گران نیز دستگیری و استرداد ایناندی را امتیازی ویژه از سوی جباروف به اردوغان در نظر می‌گیرند که با هدف کسب امتیازات راهبردی ارائه شد. با این حال، اکنون که از سوی ترکیه امتیاز قابل ملاحظه‌ای به دولت قرقیزستان ارائه نشد، به نظر می‌رسد جباروف پروژه‌ دیگری‌ را برای تحت فشار قرار دادن ترکیه در نظر دارد. او با هدایت افکار عمومی به سمت ضدیت با ترکیه در صدد نجات جریان نزدیک به خود برای تبرئه از این مبادله احتمالی است. این در حالی است که زمزمه‌های استیضاح جباروف و برکناری مقامات عالی‌رتبه کمیته دولتی امنیت ملی قرقیزستان نیز به دلیل تعرض به حاکمیت ملی این کشور، مطرح شده است.

در چارچوب این استراتژی، وزارت امور خارجه قرقیزستان به محض انتشار خبر حضور ایناندی در ترکیه، سفیر این کشور در بیشکک را احضار کرد. پس از آن نیز از ایناندی به عنوان شهروند قرقیزستان (از سال 2012) یاد شده و خواستار استرداد وی به قرقیزستان شدند. سادیر جباروف نیز به طور رسمی خواستار بازگرداندن ایناندی به قرقیزستان می‌شود. در همین بازه، تجمعات و تظاهرات گسترده‌ای نیز مقابل سفارت ترکیه و علیه این کشور در بیشکک برپا می‌شود که به نظر می‌رسد با حمایت طرفداران جباروف، مخالفان او و حتی حمایت‌های پنهان دولت انجام می‌شوند. با این حال موضع‌گیری کمچیبیک تاشیف، رئیس کمیته دولتی امنیت ملی در تاریخ 9 جولای نشان‌گر نوعی شکاف در دیدگاه‌های وی با جباروف است.

جمع‌بندی

علنی شدن مسئله اورخان ایناندی از سوی ترکیه و اظهار نظرهای متناقض رئیس کمیته دولتی امنیت ملی با رئیس‌جمهور در قرقیزستان نشان از بروز یک شکاف عمیق سه‌گانه دارد. جباروف تمام تلاش خود را برای هدایت جریان مخالفت‌ها در این زمینه به سمت ترکیه می‌کند و به نظر می‌رسد ترکیه نیز در یک لابی نزدیک با کمچیبیک تاشیف، رئیس کمیته دولتی امنیت ملی قرقیزستان که احتمالاً با مشورت روسیه انجام شده است، در صدد هدایت این جریان از خشم عمومی به سمت جباروف است. در صورتی که در این فرایند جباروف پیروز شود، می‌توان یک شکاف عمیق در روابط آنکارا-بیشکک را انتظار داشت که به سادگی پر نخواهد شد. در صورت برکناری تاشیف و مقابله با نزدیکان او نیز احتمالاً موضع ناخوشایند مسکو که پس از درگیری‌های مرزی روزهای اخیر با قرقیزستان تشدید شده است، پدیدار شود. با این حال، در صورتی که این مسئله در کنار موضوعات داخلی دیگر بتواند موج مخالفین جباروف را فعال کرده و در بازه‌ای کوتاه او را از قدرت به زیر بکشد، می‌توان ورود ترکیه به عمق بیشتری از مناسبات امنیتی در قرقیزستان را شاهد بود. 

منابع پژوهش در دفتر اندیشکده موجود است .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا مطمئن هستید که می خواهید قفل این پست را باز کنید؟
باز کردن قفل باقی مانده : 0
آیا مطمئن هستید که می خواهید اشتراک را لغو کنید؟